اكبر نصراللهي[1]
اگرچه تقسيمبندي اخبار به منفي و مثبت و خوب و بد از منظر حرفهاي صحيح نيست اما با اغماض ميشود دو نوع خبر را دراینباره نام برد؛ اخبار منفي «دروغ و غيرواقعي» و اخبار منفي «واقعي».
عدهاي اخباري دروغ و كذب را به دلايل مختلف (سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اعتقادي يا شخصي) انتشار ميدهند. رسانهها ميتوانند با اطلاعرساني درست و بهموقع و آوردن مصاديقي از دروغ بودن اين خبر انتشار و اشاعه اين اخبار را محدود كنند؛ همچنين سواد رسانهاي مردم را در اين زمينه بالا ببرند تا مردم تحت تأثیر اين اخبار منفي دروغ قرار نگيرند.
اگر رسانهها بهمحض اينكه خبر منفي دروغ منتشر ميشود، خودشان آگاه شوند كه اين دروغ است و بعد مردم را آگاه و بهدروغ بودن خبر مجاب كند، كار بزرگ و مسئولانهای انجام خواهند داد. ميتوان با انجام اين كارها، خبر منفي دروغ را به خبري كم اثر يا حتي بياثر تبديل كرد. اگر آنهایی كه به دلايل منافعي، اين اخبار را منتشر ميكنند، بدانند كه رسانههاي مسئول، متعهد و آگاه در اسرع وقت دروغ بودن اين خبر منفي دروغ را اثبات و واقعيت را بيان ميكنند، متوجه ميشوند كه انجام اين كار برایشان هزينه دارد يا حداقل آنها را به هدفشان نميرساند و نتيجهاش اين خواهد شد كه تعداد اين خبرهاي دروغ معدود شود و كم اثر يا بياثر ميشوند.
نوع ديگري از اخبار، خبرهاي منفي هستند كه واقعيت دارند؛ توجه مردم در همه جاي دنيا بهطور طبيعي به اين نوع خبرها جلب ميشود. در اين نوع خبرها هم ميتوان با اقدام حرفهاي و مسئولانه از نيازهاي مخاطبان غافل نشد و هم اينكه به امنيت روحي و رواني آنها توجه كرد. همانگونه كه اشاره شد به لحاظ حرفهاي خبر خوب و بد نداريم. وقتي خبري خوب يا بد ميگوييم، از منظر حرفهاي صحيح نيست. خبر، «خبر» است. دنيا پر از رويدادهاي تلخ و شيرين يا مثبت و منفي است يا به تعبيري خوب و بد است و رسانهها موظفاند اين اخبار را همانگونه كه هست، به مخاطب انعكاس داده و قدرت تصميمگيري و تحليل صحيح مخاطبان و مواجهه آنها با وقايع مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي را افزايش دهند.
بنابراين اينكه ميگوييم خبري خوب است يا بد، از منظر حرفهاي درست نيست. خبر يك سري ويژگيها، ارزشها و شاخصهايي دارد. خبر افزايش قيمت ارز، تمام ارزشهاي خبري را دارا بود. در كنار آن، خبر كاهش قيمت ارز هم همه آن ارزشها را داشت. همانطور كه افزايش نرخ ارز داراي ارزش خبري برخورد يا «كانفليكت» است، كاهش قيمت ارز هم ارزش برخورد يا كانفليكت است. بنابراين ازنظر خبري و حرفهاي، هر دو يك خبر هستند. اينكه ما ميگوييم خبري منفي يا مثبت است به موقعيت يا منظري كه به خبر نگاه ميكنيم، برمیگردد.
خبري كه براي ما منفي است، ممكن است ازنظر تعداد قابلتوجهی مثبت باشد. خبر كاهش نرخ ارز براي كساني كه دلار زيادي دارند، خبر منفي است اما براي كساني كه دلاري ندارند و افزايش قيمت دلار را به ضرر كشور ميدانند، خبر مثبت است. اينكه بگوييم خبر خوب است يا بد، بستگي به جايگاه، منظر و وابستگیهایمان دارد. خوب و بد يا مثبت و منفي بودن خبر، نسبي است. مهم اين است كه بالانس و توازني بين ارزشهاي مختلف خبري و خبرهاي داراي كانفليكت، داراي خشونت يا غير خشونت، خبرهاي شكست و پيروزي، صلح و جنگ، گراني و ارزاني برقرار كنيم. يعني رسانهها همهاش به اخبار جنگ، خشونت، گراني و چنين خبرهايي نپردازند. چون ارزشهاي خبري متنوع هستند.
وقتي از ارزش «دربرگيري» يك خبر صحبت ميكنيم، يعني هم افزايش قيمت را شامل ميشود و هم كاهش آن را. بنابراين بايد سعي كنيم در دروازهباني اخبار اصل بالانس و توازن را رعايت كنيم. يا بهعبارتیدیگر به امنيت روحي و رواني مردم توجه كنيم. بدون ترديد همه جاي دنيا مردم به اخباري باارزش خبري كانفليكت علاقه بيشتري دارند و چنين اخباري توجهشان را بيشتر جلب ميكند كه طبيعي هم هست. توجه مردم به مسائل عادي جلب نميشود. مهم اين است كه توليد، انتشار و دروازهباني خبر بايد مسئولانه و متناسب با اصل بالانس و توازن و لحاظ كردن انطباق اخبار با امنيت روحي-رواني مردم باشد. باوجوداینکه مردم به اين اخبار توجه ميكنند اما راضي نيستند كه هميشه خبرهاي منفي يا داراي ارزشهاي خبري كانفليكت بشنوند.
امنيت روحي و رواني براي هركسي مهم است. شايد برخي بگويند كه توجهشان جلب ميشود اما جاهايي ديده ميشود كه خود مخاطب هم اخبار منفي را پس ميزند و نميخواهد آنها را بشنود. الآن مردم ما دچار چنين شرايطي شدهاند؛ ازبسکه رسانههاي ما اصل بالانس و ارزشهاي خبري را رعايت نكردند و به ارزش خبري برخورد گرايشي داشتهاند و چنين اخباري را توليد و منتشر كردهاند، همچنين آنقدر غیرمسئولانه کارکردهاند و به امنيت روحي و رواني مردم بيتوجه بودهاند كه بسياري از مردم ميگويند دوست ندارند اخبار را بخوانند يا بشنوند. مردم ميخواهند همه واقعيتهاي جامعه را ببينند؛ حالا خبر خوب يا بد. مردم دوست دارند كه رسانهها واقعنمايي كنند و اخبار را همانطور كه هست، منتشر كرده و دلايل وقوع اخبار را بيان كنند.
اگر رسانهها اخباري را كه براي مردم اهميت دارد بهعنوان اخبار منفي تلقي كرده و به همين دليل از انتشارش خودداري كنند، كاري بسيار غيرحرفهاي و غیرمسئولانه است. نبايد اخبار را به بهانه منفي بودن، منتشر نكرد اما نبايد بعد منفي آنها را بزرگنمايي كرد. بايد با انتشار اینگونه اخبار، افقهاي روشن احتمالي را هم مطرح و از مناظر مختلف به موضوع نگاه و مسئله را تحليل و بررسي كرد. حق مردم است كه به امنيت و آرامش روحي و روانيشان توجه شود و از طرف ديگر حقدارند كه خبرهاي مهم و سرنوشتساز را از رسانهها بخوانند و بشنوند.
رسانهها بايد ابعاد مختلف اخبار را براي مردم بشكافند و تحليلهاي مرتبط به آن را در معرض ديد مردم قرار دهند. اگر اين كار را نكنند كه مردم تصميم اشتباه ميگيرند. در كنار گفتن اين اخبار منفي يا بد، بايد بتوانند راهكارها و چشماندازهايش را بگويند.
[1] . استاد ارتباطات و نويسنده كتاب راهنماي پوشش خبري