در زندگی، هر انسانی میداند کجاست. اینیک حقیقت پذیرفتهشده است که هر کس در مکانی قرار دارد. این مکان شرایط محیطی زندگی نامیده میشود. مثلاً در استخر، در ساحل، در کتابخانه و یا در مدرسه...
علت اینکه مردم بازیگران خوبی هستند این است که واقعیت مکانی را که در آن قرارگرفتهاند، دقیقاً میپذیرند. از سوی دیگر بازیگران چهبسا از صحنه وحشت دارند چون با رفتن بر روی صحنه احساس میکنند که در مکانی ناآشنا رهاشدهاند. آنها ناگهان در شرایط محیطی نمایش قرار میگیرند و این همان چیزی است که برایشان بسیار بیگانه است. آن هنگامیکه بر روی صحنه میروند هیچچیز نمیبینند گوئی که کورند. برای اجتناب از این حالت بازیگران باید بلافاصله شرایط محیطی نمایشی را که بر روی صحنه اتفاق میافتد برای خود روشن کنند.
در اولین قدم بازیگر باید به شناسایی اشیاء مبلمان و جوانب صحنه بپردازد. قبل از پرداختن به متن نمایشنامه ضروری است که در شرایط محیطی جدید قدم بزند و عملاً آنها را مورداستفاده قرار دهد. مثلاً نشستن روی کاناپه، باز کردن در، نگاه کردن از پنجره و یا... تا زمانی که برای بازیگر احساس تسلط بر این وسایل به وجود نیامده همچون شخصی گمشده است.
بازیگر باید مدتی زمان بگذراند تا به صحنه و وسایل آنکه حالا اتاق یا... است عادت کند و به این ترتیب به او آرامش احساس حقیقی بودن صحنه و اعتمادبهنفس دهد که برای شروع یک متن نمایشی جدید به آن نیاز دارد. بازیگر اگر در فضایی که قرارگرفته احساس راحتی نکند قادر به کار کردن نخواهد بود. بازیگر باید با اعصابی آرام به چنان رفتاری دست یابد که به او اجازه دهد تا اشیایی را که به محیط اطراف او تعلق دارند ببیند و نسبت به آنها عکسالعمل نشان دهد. در غیر این صورت وقت خود را تلف کرده است.
بازیگر باید خود را با شرایط محیطی آشنا کند. استانیسلاوسکی میگوید: «حقیقت در هنر حقیقی بودن شرایط محیطی شماست.» شرایط محیطی اصطلاحی است که میخواهیم آن را بهعنوان بخشی از اصطلاحات مربوط به بازیگری همیشه به کار برید. وقتیکه بر روی صحنه میروید اولین سؤالی که باید از خود بکنید این است که: «من کجا هستم.» قدم زدن بر روی صحنه و تعین محل وسایل در تخیل باعث میشود که در محیط احساس راحتی کنید. این کار همچنین تنش را در هنگام اجرا از بین میبرد. داشتن اعصاب آرام در بازی محصول پذیرش حقیقی بودن شرایط محیطی است. بر روی صحنه شما هرگز در شرایط واقعی زندگی نیستید اما باید مانند زندگی واقعی آن را بپذیرید.
بیشتر بخوانید:
بررسی نظریههای عمده درباره بازیگری سینما
دو درس درباره بازیگری(مکث و بازی در سکوت)
در اغلب موارد احساس تنش در بازیگر ازاینجهت به وجود میآید که او قبل از هر چیز به کلمات نمایشنامه میاندیشد در حالی که کلمات نمایشنامه را نمیسازند. باید بدانید اولین قانون این است که شما شرایط محیطیای را که نویسنده نمایش بهعنوان یک حقیقت در اختیار شما قرار داده است، بپذیرید. اگر بیست سال هم بدون داشتن شرایط محیطی خود روی یک نمایش کارکنید شکست خواهید خورد. اگر بهعنوان نخستین قدم به سراغ کلمات نمایش بروید بازیگر مدرنی نیستید، بی تعارف بازیگر بدی هستید. بهعنوان یک بازیگر همیشه در شرایط محیطیای که به شما دادهشده قرار بگیرید. مسئولیت شما این است که شرایط محیطی این مکان را بشناسید. برای نتیجه گرفتن قصه از شرایط محیطی اجازه بدهید مکان به شما بگوید که چه باید بکنید.
جذب کامل شرایط محیطی توسط بازیگر نفع بزرگ دیگری نیز دارد. اگر شما به شرایط محیطی توجه کنید تماشاگران را ندیده میگیرید و نگران مردمی که شما را تماشا میکنند نخواهید بود. اگر بهطور کامل آنان را ندیده بگیرید و فقط به آنچه میکنید توجه داشته باشید تماشاگران عاشق بازی شما میشوند.
اگر واقعاً بازی کنید خواهید دید که لذت در نفس انجام دادن آن است. اگر شرایط محیطی نمایش و بازیگران مقابل خود را بپذیرید تماشاگران کاملاً همراه شما خواهند آمد. بازیگر بازندگی کردن در شرایط محیطی نمایش بهمراتب بیش از تماشاگرانی که نمایش را میبینند لذت میبرد. هر بازیگر خوبی که بر روی صحنه است و میداند که تجربه زندگی کردن در شرایط محیطی نمایش چیست این تجربه را به هیچچیز دیگری عوض نمیکند.
با سپاس از دکتر ایرج محرمی/کانال آکادمی تئاتر