حسین تقی پور، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
محیط شمال با باغهای پرتغال، کارگران فصلی، رقابت زنی تنها اما مصمم برای بقا و تلاشش برای ماندن و تثبیت جایگاه خود در یک جامعه مردسالار مضمون خوبی برای یک فیلم فمینیستی است، اما آرش لاهوتی کارگردان فیلم «روزهای نارنجی» تعمداً از این موضوع چشم میپوشد و با یک پایان متفاوت از کلیشههای رایج آثار مشابه میگریزد.
در «روزهای نارنجی» با زنی به نام «آوا» با بازی «هدیه تهرانی» همراه میشویم که مجبور است یکتنه بار زندگی خود و همسرش را به دوش بکشد. او پیمانکاری است که بنا بهمقتضای شغلش ناچار است با رقبایش که همه مرد هستند بر سر جمعآوری پرتغال از باغها رقابت کند. همین موضوع از او زنی سرسخت، جسور و سرد ساخته که از زنانگی و ویژگیهای آن غافل مانده و بهشدت درگیر کار و مناسبات آن است. او در مواجهه با کارگرانش هم برخوردی دوگانه دارد، گاه با مهر و محبت و گاه باخشم و تندی با آنها رفتار میکند، آیا این اقتضای شرایط زندگی است؟
آرش لاهوتی با پیشزمینه ساخت فیلمهای مستند بهآرامی ما را وارد دنیای «آوا» و سختی و دشواریهای متعدد او در مواجهه با واقعیت زندگی در دنیای کاملاً مردانه میکند. از این گذر است که «آوا» باید در رقابتی نابرابر شایستگیهای خود را به دیگران اثبات کند.
همانطور که اشاره شد «روزهای نارنجی» در میان فیلمهای فمینیستی اثر متفاوتی است، این تفاوت را میتوان بهخوبی در پرداخت شخصیت «آوا» مشاهده کرد. از ابتدای فیلم تا اواخر او را همچون نمونههای مشابه در قامت زنی میبینیم که عزم جزم کرده یکتنه در جامعه مردسالار گلیم خود را از آب بیرون بکشد کلیشهای بسیار تکراری که در اغلب فیلمهای مشابه دیدهایم اما در انتها فیلم با یک گردش مخالف، شخصیت اصلی خود را متوجه اشتباهش در نادیده گرفتن شریک زندگیاش میکند و با همراهی او مسیر کار و زندگی را تغییر میدهند.
علیرغم اینکه داستان فیلم در شمال روی میدهد کارگردان تعمداً از جذابیتهای محیط سرسبز شمال و باغهای زیبای پرتقال صرفنظر میکند و با بهره بردن از نور طبیعی و دوربین مضطرب روی دست میکوشد نگرانی و دشواریهای «آوا» را در مواجه با سختیها و مناسبات ناعادلانه کار وزندگی نشان دهد.
آنچه به فیلم لطمه زده نگاه یکسویه فیلمساز و تأکید بیشازحد و اغلب اغراقآمیز او در نمایش تنهای «آوا» است که متأسفانه فرصت داوری عادلانه را از تماشاگر سلب میکند. فیلم آنقدر درگیر نمایش کشمکشها و مشکلات «آوا» است که فراموش میکند به دیگران هم توجه کند و روابط پنهان و سرکوبشده «آوا» با اطرافیانش را آشکار کند. این نقیصه در رابطه او با همسرش هم وجود دارد.
در یک نگاه کلی فیلم فاقد حس و حال لازم برای دنبال کردن است و بازی هدیه تهرانی همانند اغلب فیلمهایش یکنواخت، سرد و بیروح است و کارگردان نتوانسته تغییری در آن به وجود بیاورد.