سلیس: هرکول پوآرو، مخلوق آگاتا کریستی، پس از شرلوک هولمز دومین کارآگاه معروف در فرهنگ بریتانیا است.
صدسال پیش آگاتا کریستی خوانندگان انگلیسی را با مردی کوچک اندام با سبیلهایی بیعیب و نقص آشنا کرد که با کمک «سلولهای خاکستری کوچک» خود، در حل جنایات بسیار ماهر و درعینحال بویی هم از فروتنی نبرده بود. آن مرد «هرکول پوآرو» بود که اولین بار در اولین رمانی از کریستی با نام «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» در سال ۱۹۲۱ حضور یافت.
اگرچه میتوان گفت که او پس از شرلوک هولمز دومین کارآگاه معروف در فرهنگ بریتانیا است، اما پوآرو اصلاً انگلیسی نیست. او یک پناهنده است که به همراه گروهی از بلژیکیها که به دلیل جنگ جهانی اول آواره شده بودند به انگلیس آمد. کریستی سالها درباره این افسر بازنشستهی بلژیکی که پروندههای جنایی را در سراسر انگلستان و جهان حل میکرد، داستان نوشت.
رقیب شرلوک هلمز در گشودن معما
در جایی که کارآگاه انگلیسی، شرلوک هولمز، به دنبال یافتن شواهد خارجی است که میتواند مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد، پوآرو با درک پیامدهای پنهان رفتار مردم - ازجمله خودش - پرونده را حل میکند. تمرکز فرویدی پوآرو بر روانشناسی مظنونان او را قادر میسازد که ببیند اشتباهات ساده و لغزش زبانی میتواند مفاهیم عمیقتری را پنهان کند.
مهاجر وسواسی با لهجه
او مانند هر مهاجر دیگری که در میانسالی مجبور به ترک مملکت خودش شده، زبان کشور میزبان را با لهجه ادا میکند. یکی از مشخصههای پوآرو تلاش گاهوبیگاه او برای یافتن کلمه یا اصطلاح صحیح انگلیسی است. در «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» او حتی از هملت بهغلط نقلقول میکند.
این بلژیکی وسواسی که تحمل ذرهای گردوغبار را ندارد در این داستانها بین عبارتهای باشکوه شهری و خانههای روستایی طبقه مرفه انگلستان که اغلب مغرور و ازخودراضی و طمعکار ترسیمشدهاند در رفتوآمد است و با کندوکاو در روحیات و اخلاق آنها پرده از رازهای مگویشان برمیدارد.
کارگاه مجرد
از زندگی عاشقانه هرکول پوآرو چیز زیادی نمیدانیم. برخی عقیده دارند غمی همیشگی او را همراهی کرده که میتواند ناشی از یک دلشکستگی عمیق درگذشتهاش باشد. در داستان «جعبه شکلات» پوآرو به ویرجینی مسنارد که در تحقیقات به او کمک میکرد جذب میشود اما رابطه عاشقانه چندان پیش نمیرود زیرا او کمی بعد به انگلستان گریخت. هنگامیکه او را دوباره در بروکسل در دهه ۱۹۳۰ ملاقات کرد، ازدواجکرده بود. بااینوجود، ویرجینی مسنارد تأثیری دائمی بر پوآرو گذاشت. سنجاقسینهای که در اغلب جاها روی یقه کت شقورق او میبینیم یادگار ویرجینی بود.
نقد فرهنگ بریتانیایی
اگرچه پوآرو از طرفداران انگلستان است اما در داستانها، کریستی تا توانسته ناآگاهی بریتانیاییها را درباره خارجیها گوشزد کرده است. یک شوخی ادامهدار در رمانها و اقتباسهای پوآرو این است که او را اغلب با فرانسویها اشتباه میگیرند. این یک شوخی گزنده با بریتانیاییهایی است که تفاوت اهالی دو کشور بلژیک و فرانسه را، در دو قدمتی مرزهای انگلستان، نمیدانستند.
محبوبیت پوآرو با افزایش سفرهای بریتانیاییها بهقصد تفریح و ماجراجویی همزمان میشود. چندین مورد از مشهورترین پروندههای پوآرو در وسایل نقلیه و مکانهای دور و عجیب رخ میدهد. بااینوجود درحالیکه انگلیسیهای این داستانها ممکن است در خارج از کشور باشند، روابط طبقاتی آنها همچنان در هر گوشه از جهان ادامه دارد.
او برخی اخلاق بریتانیاییها ازجمله علاقه به زندگی روستایی را درک نمیکند. دریکی از ماجراها که با همکار و دوستش هیستینگز به یک مزرعه رفتهاند در پاسخ به اظهارنظر او درباره مناظر زیبا میگوید: «آنها باید برای ما نقاشی بشوند و ما در خانه گرم و راحت خود از دیدنشان لذت ببریم. برای همین به نقاشها پول میدهیم تا بهجای ما در این موقعیت (گلولای) قرار بگیرند.»
کریستی ممکن است گاهوبیگاه انگلستان و انگلیسیها را دست انداخته باشد، اما او با بلژیکی کوچک و هوشمند خود توانست قلب خوانندگان انگلیسی را تسخیر کند. پوآرو آنقدر موردتوجه خوانندگان قرار گرفت که کریستی بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۷۵ سیوسه رمان، دو نمایشنامه و بیش از پنجاه داستان کوتاه درباره او نوشت.
اقتباس ITV از بسیاری از این داستانها، پوآروی آگاتا کریستی را با بازی دیوید سوشِی به مدت ۲۵ سال (۲۰۱۳-۱۹۸۹) مردم را در سراسر جهان پای تلویزیون نشاند.
سوفی هانا شاعر و رماننویس بریتانیایی بهعنوان نویسنده داستانهای جنایی توانست با کسب اجازه از ورثه آگاتا کریستی، این کارآگاه را دوباره به ادبیات و سینما برگرداند.
ایندیپندنت