نمایشی در باره پوچی
"در انتظار گودو"، اثر جاودانه ساموئل بكت، یکی از برجسته ترين آثار مكتوب نمايشى قرن بيستم به شمار میرود که از دو پرده و پنج شخصيت تشکیل شده است: "استراگون"، "ولاديمير"، "لاكى"، " پوزو" و "پسر".دو شخصيت اصلى اين نمايشنامه استراگون و ولاديمير هستند كه براى آمدن شخصى به نام گودو انتظار پوچ و بى نتيجه اى را تجربه مى كنند. محل ملاقات استراگون و ولاديمير با گودو بر روى تلى خاك در كنار يك درخت خشكيده است. استراگون فردى سر به هوا و بى توجه تصوير شده كه دچار حواس پرتى است و دائم حوادثى كه اتفاق مىافتد را از ياد مى برد. ولاديمير از او دقيق تر و نسبتاً محتاط تر است. او هر بار استراگون را به صبر كردن براى آمدن گودو تشويق مى كند. سماجت اين دو در انتظار ديدن فردى كه هر بار به وسيله پسرى آمدنش به بعد موكول مى شود طرح ساده اى را به نمايش مى گذارد. آنها گريه و دعوا مى كنند، به خودكشى فكر مى كنند، هويج مى خورند و منتظرند تا شايد گودو از راه برسد.
بكت، نمايشنامه گودو را در سال ۱۹۵۰ به زبان فرانسوى نوشت و سه سال بعد خود، ترجمه انگليسى آن را با اندكى تغيير در جزئيات منتشر ساخت. اين تغييرات اندك، نتايج مثبتى را در پى داشت و سبب شد تا منتقدان دو نشريه «آبزرور» و «سان دى تايمز» نگاه ويژه اى به اجراى اين نمايش داشته باشند. بكت در مورد خلق اين نمايشنامه گفته است: "در انتظار گودو براى من يك استراحت بود. مى خواستم به وسيله نوشتن از فشارى كه در آن محبوس شده بودم رهايى يابم و نتيجه اثرى شد به نام در انتظار گودو. هر چند بايد اذعان كنم كه ديدن تصوير يك نقاشى از "كاسپر ديويد فردريش" به نام "زوجى نظاره گر نور مهتاب" در خلق اين اثر بى تاثير نبوده است. من اين نمايشنامه را به زبان فرانسه نوشتم و در لحظه خلق شخصيت هايم هيچ تعمدى از انتخاب نام گودو وجود نداشت. تنها بعد از ترجمه آن به زبان انگليسى بود كه تشابه كلمه "Godot" و "GOD" براى منتقدان اين شبهه را به وجود آورد كه شخصيت گودو كنايه از خداست. اين چيزى نيست كه من به آن فكر كرده باشم. شايد در ضمير ناخودآگاهم چنين چيزى وجود داشته ولى در هر حال هر كسى آزاد است تا برداشت خود را از گودو داشته باشد".
منتقدان، نمايشنامه "در انتظار گودو" را تصوير انسان دنياى مدرن امروز مى دانند. اين نمايشنامه به عنوان نماينده تئاتر پوچی (ابزورد) شناخته مى شود.اکنون پس از پنجاه سال بار دیگر این نمایش مدرن در برادوی نیویورک به روی صحنه رفته است. در اجرای جدید "در انتظار گودو" کمدین های برجسته سینما و تئاتر آمریکا، به ریشه های تجربه های گذشته خود باز می گردند تا بر جنبه های کمیک این نمایشنامه کلیدی تئاتر سبک پوچی تاکید ورزند و منتقدان نیویورکی نوشتهاند اجرای حاضر، خنده دارترین و بهترین اجریی است که از این نمایش تاکنون دیده اند. هر چند نیویورک بارها شاهد اجراهای مختلف از "در انتظار گودو" بوده، ازجمله اجرایی بیست سال پیش به کارگردانی "مایک نیکولز" و با بازی "استیو مارتین" ولی این نمایش بر صحنه تئاتر برادوی نیویورک، که محل اجرای نمایش های حرفه ای با مخاطب زیاد است اجرا نشده بود.
در سال 1953 وقتی برای نخستین بار نمایشنامه "در انتظار گودو" در پاریس و لندن به روی صحنه رفت، واکنش تماشاگران نسبت به آن توام با حیرت و شگفتی بود. مطبوعات عمومی آن را تمسخر کردند و جالب است بدانید که اولین بار این نمایش در آمریکا، قبل از نیویورک، در شهر میامی اجرا شد و معروف است که در دو هفته اجرای آن، هر شب نمایش هنوز به نیمه نرسیده، تماشاگران به نشانه اعتراض سالن را ترک کرده و خواستار بازپس دادن پول بلیطشان بودند!
در اجرای جدید "در انتظار گودو" که نمایشی کلیدی و شاعرانه در انتقاد از تکرار و روزمرگی زندگی انسان قرن بیستم است، تعدادی از مشهور ترین چهرههای تئاتر و سینمای آمریکا نظیر "بیل ایروین"، "ناتان لین"، "جان گودمن" و"جان گلوور" ایفای نقش می کنند. ناتان لین بازیگر نقش استراگون می گوید شعر و طنز این نمایش و نیز متفاوت بودن آن، نظرش را جلب کرده و می افزاید: "وقتی سن آدم بالا می رود، این نمایش عین زندگی می شود و دیگر پوچ گرا به نظر نمی رسد".
بیل ایروین، از چهره های برجسته تئاتر تجربی آمریکا، که در سینمای غیرمتعارف نیز موفق بوده است، و اخیرا در فیلم "ریچل ازدواج می کند" خوش درخشیده می گوید:" بیست سال پیش، در اجرای مایک نیکولز در کنار استیو مارتین، در نقش دیگری (لاکی) در این نمایشنامه ظاهر شدم و از آن هنگام تاکنون، مشتاق بودم دوباره در آن بازی کنم. وی می افزاید "بازیگری نیست که ذهنش درگیر این نمایش نباشد. همه می خواهند در آن بازی کنند".
جان گودمن، کمدین برجسته و تنومند سینما، که سال ها در سریال "روزن" در تلویزیون درخشیده، در نقش پوزو ظاهر می شود و جان گلوور، هنرپیشه سریال "اسمال ویل" نقش لاکی را بازی می کند. گلوور می گوید در تمرین ها متوجه می شویم که این نمایش واقعا در باره زندگی است. او می افزاید:" من مدام می گویم اگر "درانتظار گودو" وجود نداشت، سریالی مانند "ساینفلد" نمی توانست به وجود بیاید. به نظرم این نمایش، در باره پوچی است. دو مرد در انتظارند و دو نفر دیگر هم از راه می رسند و با هم وقت می گذرانند".
به گفته یک منتقد، بکت در چشم براه گودو به غیرممکن دست یافته زیرا نمایشی که در آن هیچ اتفاقی نمی افتد، تماشاگر را مبهوت روی صندلی نگه می دارد. ناتان لین می گوید معروف است سریال "ساینفلد" در باره پوچی است و جالب این که "در انتظار گودو" نمایشی است که در آن این پوچی دو بار اتفاق می افتد. بعد از این انتظار طولانی چه می شود؟ همچنان امیدواری هست. پسربچهای پیامی از طرف گودو میآورد مبنی بر این که امروز نمی آید ولی فردا خواهد آمد... یعنی این ماجرا ادامه دارد، روزها در پی روزها، الا آخر... و فردا، وقتی پسر بچه با پیام مشابهی باز می گردد، یادش نیست که دیروز هم همین پیغام را آورده بود.
فلسفه غالب در نیمه دوم قرن بیستم، تفکر اگزیستانسیالیستی، و بدعت درادبیات نمایشی، با این اثر تعریف شد، که در باره بیهودگی زندگی است و انتظار بی حاصل برای پایان عمر... با این وجود "در انتظار گودو" نمایش دلگیری نیست، هرچند پنجاه سال پیش، مدت اجرای آن در برادوی به دو هفته هم نرسید و خیلی زود متوقف شد و هرگز هم در نیویورک به روی صحنه نرفت. این نمایش دیدگاه تلخی در باره جایگاه بشر در جهان هستی دارد. نمایشی است بدون شروع و بدون پایان، مانند خود زندگی، که همیشه در میان آن قرار داریم و گذشته و آینده در آن به یک اندازه دور و مبهم است. به خصوص در اجرای اخیر که با حضور کمدین های نابغه ای مانند ناتان لین و بیل ایروین که قهقهه تماشاگران را به همراه دارد و از یاس و ناامیدی متن اصلی کاسته است.
بازخوانی "آنتونی پیج"، کارگردان نمایش "در انتظار گودو" به نوشته بسیاری از منتقدان موفق ارزیابی شده است. تری تیچات، منتقد وال استریت ژورنال، در این باره مینویسد "اجرایی سرراست و بی پیرایه و ساده، آن طور که بکت می خواست، و بازیگران و کارگردان آن را ساده و سرراست عرضه می کنند و هیچکدام سر راه رابطه مستقیم تماشاگر با نوشته بکت قرار نمی گیرند". و سرآمد همه آن ها، از این منظر، ناتان لین است. هنرمندی که با اجرای شخصیت استراگون، خود را احیا کرده و بازی خونسرد و بی ادعایش مورد توجه بسیاری قرار گرفته زیرا به دنبال خنداندن تماشاگر نیست ولی خنده ها خود به خود شکل می گیرد و به اوج می رسد. نمایش در انتظار گودو، شاید بیشتر ازهر نمایش قرن بیستم دیگر، مورد ستایش قرار گرفته، و تری تیچات می گوید "این که ستایش شده ترین نمایش عصر امروز، نمایش تلخی است در باره بی معنی بودن و پوچی زندگی، خودش پیامی است در باره عصر تجدد، یا مدرنیته، که ما در آن زندگی می کنیم".
اما در فاصله پنجاه ساله بین دو اجرای "در انتظار گودو" در برادوی، تغییر و تحولات بسیاری در فرهنگ عامه به وجود آمده که زمینه را برای بازگشت این نمایش آماده کرده است. از سوی دیگر، این روزها، که مردم سخت تر حاضرند برای تفریح گران قیمتی مانند تئاتر پول خرج کنند، در برادوی، نوبت نمایش ها و اسامی شناخته شده است، که علاقه و شناخت نسبت به آن ها، قطعی باشد. حالا دیگر "گودو" در فرهنگ عامه، مانند یک برند یا مارک شناخته شده است و چالشی که تهیه کننده های پنجاه سال پیش برای ترغیب تماشاگران به دیدن این اثر با آن روبهرو بودند، دیگر وجود ندارد. دلایل زیادی هم برای این موضوع وجود دارد که می توان به انبوهی از مقالات، کتب و تحقیقات بسیاری در باره شناسایی و گشودن ارزش های پنهان و پیدای "در انتظار گودو" منتشر شده، اشاره کرد. و گویی نمایش بکت هم از آزمون زمان سربلند بیرون آمده است. به نوشته ریچارد ایشروود، منتقد نیویورک تایمز، برای زمان ما بیشتر از همیشه معنی دارد چون حتی سبک نمایش هم که پنجاه سال پیش تازگی داشت، حالا جا افتاده است. نوآوری بکت در خلق این اثر، حذف همه اجزاء سنتی یک نمایش است، از جمله قصه، شخصیت پردازی، روانشناسی شخصیت ها، انگیزه های آن ها و... در این نمایش در باره هیچکدام از این عناصر توضیح داده نمی شود. حذف این ها، نمایش را مبهم کرده و بر جذابیت آن می افزاید.
"در انتظار گودو" به دلیل پرسش بزرگی که در باره موجودیت بشر و توجیه حیات انسان مطرح می کند، نمایشی است که بارها در واکنش به بحران های عظیم و مصیبت های غیرقابل توجیه، مثل توفان کاترینا یا جنگ "سارایه وو" احیا شده و بحران مالی و اقتصادی کنونی که آمریکا و جهان را فرا گرفته شاید زمان مناسبی برای بازگشت این اثر باشد. سوزان سونتاگ، نویسنده وروشنفکرمطرح نیویورکی، اجرایی از این نمایشنامه را در "سارایه وو"، در زمان جنگ بالکان روی صحنه برد و گروه تئاتر سیاه هارلم، نیز آن را کنار خرابه های تندباد کاترینا در نیوارولئان اجرا کرد. به قول چارلز ایشروود، منتقد نیویورک تایمز، استراگون و ولادیمیر، شخصیت های نمایش، هر چند در جای خاصی حضور ندارند (نمایش در ناکجا اتفاق می افتد) و کار خاصی نمی کنند، و گذشته و تاریخچه آن ها معلوم نیست، اما در وجودشان قابلیت بالقوه نمایشی وجود دارد با قدرت بیانی بیشتر از هر شخصیت دراماتیک دیگر.
همان طور که اشاره شد اجرای جدید "در انتظار گودو" از نگاه منتقدان نیویورکی، که به سختگیری مشهورند موفق ارزیابی شده و از آن به عنوان اجرایی قدرتمند یاد کرده اند. به عنوان مثال فرنک شک، در هالیوود ریپورتر، نوشته " به یاد ندارد سرگرم کننده تر و قدرتمندتر از این اجرا را دیده باشد و اضافه کرده اگر پیچیده ترین نمایش ساموئل بکت را با طنزعرضه کنند راحت تر می توان درک کرد. فرنک شک همچنین می افزاید" در اجرای جدید هنرمندان برای روح بخشیدن به نقش ها از تجربه خود در نمایش های "وودویل"، استفاده کرده اند که این موضوع ماحصل کار را بسیار تاثیر گذار کرده است".منتقد هفته نامه تام اوت، هم ضمن ستایش کار همه بازیگرها، از جمله از جان گودمن می گوید این بازیگر به شخصیت پوزو، ابعادی بزرگتر از زندگی بخشیده است. مایکل کاچوارا، منتقد اسوشیتدپرس نوشته بازخوانی "در انتظار گودو" در برادوی را دو دلقک قدیمی رهبری می کنند که خوب می دانند کمدی، کاری جدی است.
درانتظار گودو
نویسنده : ساموئل بکت. کارگردان: آنتونی پیج. طراح صحنه: سنت لوگوست. طراح لباس: جین گرینوود. طراح نور: پیتر کازورفسکی. بازیگران: بیل ایروین، ناتان لین، جان گودمن، جان گلوور. زمان 135 دقیقه. محل اجرای : استودیوی 54 ، برادوی