طیبه سیاوشی شاهعنایتی(نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی)
«خنکای ختم خاطره»، حکایتِ زندگیِ بازماندگانِ رزمندگانِ گمگشته و شهیدان؛ و نیز روایتِ زندگیِ مردمی است که به زندگیِ در سایهی «انتظار» خو کردهاند.
نمایش، هم یادآور خاطرات گذشته است و هم، تجدید و بازنماییِ روایتِ زندگیِ کسانی که همچنان چشمبهراه نشستهاند؛ و شاید ما، به زندگی آنان عمیق، جزئی و با توجهِ بیشتر دقت نکرده بودیم. نمایش با محوریت انتظار و رنجِ عظیمِ فقدانِ فرزند به روی صحنه رفته و توانسته است بین اقوام و ادیان مختلف ایرانی، پیوندی ایجاد کند که مرکزِ ثقلش، رنجی مشترک و انتظاری است مدید.
در جامعهی ما، مفهوم «انتظار» همواره به شکلی شُعاری و سطحی مطرحشده و متأسفانه، به این سرمایهی عظیم و عاملِ وحدتِ «اقوام» و «ادیان» در کشورمان، توجهی درخور نکردهایم. این مفهوم، زمانی بیشتر در معرض توجه بود که دفاع مقدس همچنان ادامه داشت؛ اما بعدازآن، بیشتر بهصورت غشائی و در حد شعار باقی ماند و به شکلِ عُمقی به آن ورود نشد تا بتوانیم آن را بهعنوان یک سرمایهی اجتماعی، پشتوانهی کشور و نظام قرار دهیم.
اما مفهومِ «انتظار» و «زمان» در این نمایش برای ما، آغازی دارد بیپایان؛ مایی که فراموش کنندگان آغاز شدیم و متصورانِ پایان! حالآنکه هرگز پایانی بر شرحِ مجاهدتهای شهیدان، گمنامان، گمگشتگان، جانبازان و سایر رزمندگان نبوده است و دامِ ظاهرگرایی، گُمانِ پایان و سپس فراموشی را برای ما به همراه آورده. در این شرایط است که نمایش مذکور ارجِ مضاعف پیدا میکند؛ چون موضوعی را دستمایهی کار خود قرار داده است که شاید در دورهی کنونی، چندان در کانون توجه نیست و بیشتر به موضوعات جدید و روزمره و اجتماعی اعتنا میشود.
بهعلاوه، «خنکای ختم خاطره»، بازیهایی بسیار منسجم و دلنشین دارد و حسِ بازیگران آن، درونی و واقعگراست؛ این امر باعث شده است روی تماشاگر، اثری پایدار گذاشته شود؛ اثری که نه دنبال ستاندنِ اشک زوری از تماشاگر است و نه اخذِ خندههای زورکی. چراکه آمیزهای است از زندگیِ در انتظار، همراه با غم و همچنین طنزی تلخ! و البته مایهی طنزِ آن، هیچ صدمهای به محور اصلیِ روایت نزده است.
از همین روست که قدردانی از عوامل نمایش فوق، کمترین وظیفهی ماست؛ کسانی که خونِ خاطراتِ فراموششدهی گذشته را دوباره در رَگِ ما جاری کرده و آن خاطرات را، در عین مشکلات و دغدغههای روزانهی کنونی، به رُخمان کشیدند! حمیدرضا آذرنگ (نویسنده و کارگردان)، بازیگران و سایر دستاندرکاران، دورانی را برای ما زنده کردند که سراسر فداکاری بود و تلاش. دورانی که مملو بود از کسانی که آرامش و امنیتِ حال حاضر را مدیون آنانیم و در سایهی این خدمات است که میتوانیم روایتِ زندگی و داستانِ قهرمانی ایشان را ببینیم.
باشد که این نمایش، با وزشِ خنکای نسیم خاطرات پیشین، زنگار از ارواحِ گردوغبار گرفتهیمان بِزُداید.
خنکای ختم خاطره
نویسنده و کارگردان: حمید رضا آذرنگ. مجری طرح و مدیر تولید: وحیدلک. طراح صحنه: رضا مهدیزاده. طراح لباس: الهام شعبانی. طراح پوستر: همراز بیان. طراح گریم: عباس عباسی. موسیقی: محمدجواد طالبی. عکس: یوسف عبدالرضایی. دستیار کارگردان و برنامه ریز: محمدعلی گودرزیانی. منشی صحنه: راضیه اسماعیلی. مدیر روابط عمومی: فواد خراباتی. عکس پشتصحنه: پیام نیکخواه. بازیگران: فاطمه معتمد آریا، حمیدرضا آذرنگ، علی سلیمانی، مرتضی آقا حسینی، مجید رحمتی، امین میری، بهنام شرفی، پریا وزیری، سارا شاهرودیان، امید سلیمی، هیراد آذرنگ، ماهرخ لک. زمستان 1397