امید جوانبخت
«لیلا» تنها یادگار علی حاتمی بزرگ، از معدود فرزندانی در عرصه هنر است که بهواسطه استعداد و جنم ذاتیاش بهسرعت توانست از زیر سایه گسترده و ماندگار پدر درآید و به هویتی مستقل دست یابد.
این مهم در کمتر هنرمند جوانی که شروع کارش بهواسطه حرفه یکی از والدینش رقم میخورد، به دست میآید و شاید از معدود موارد مشابه آن بتوان به همایون فرزند شجریان بزرگ در موسیقی و «باران» فرزند بانو بنیاعتماد در بازیگری اشاره کرد.
«لیلا حاتمی» که با داشتن مادری بازیگر (که البته فعالیتی محدود در دهه 50 داشت) و پدری که بهواسطه نوع کار بیمانندش همواره معاشر سرآمدان هنر و فرهنگ بود، ایام کودکی را در فضایی که عطر هنر در آن جاری بود، گذراند و در سال 62، به خواست پدر در فیلم «کمالالملک» در نقش نوجوانی این نقاش شهیر ظاهر شد. پس از دریافت دیپلم، علی حاتمی نقش کوتاه شاهزاده نابینای ترک فیلمِ ارزشمند «دلشدگان/ 70» را به او محول کرد. سکانس مواجهه او با خواننده گروه (طاهر/ تارخ) با آواز آسمانی «شجریان» (گلچهره مپرس) بر روی آن، باعث دیده شدن نقش و بهتبع آن «لیلا» شد.
او سپس به پیشنهاد زندهیاد «داوود رشیدی» که فرزندش مقیم سوئیس بود، برای ادامه تحصیل راهی این کشور شد که البته ناتمام ماند و پس از مدتی بااطلاع از پیشرفت بیماری پدر به ایران برگشت. در این زمان بود که با پیشنهاد داریوش مهرجویی، نقش اصلی و مهم فیلم «لیلا» را بر عهده گرفت.
«لیلا» نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بهحساب میآید، اولین نقش اصلی او آنهم در نقشی خاص و خوب نوشتهشده با هدایت داریوش مهرجویی کارگردان برجسته موج نو، علاوه بر شکل دادن کاریزمای بازیگری حاتمی (دختری درونگرا با چشمانی معصوم و «آنی» در بازیای که حضورش را جذاب و او را تبدیل به یک ستاره کرد) دیپلم افتخار بهترین بازیگر جشنواره پانزدهم فجر را نیز برایش به ارمغان آورد.
موقعیت خاص نقش لیلا در این فیلم که از یک رابطه عاشقانه با شوهرش بهتدریج و به اصرار اطرافیان به کنار آمدن با ازدواج مجدد همسرش با زنی دیگر میانجامد، ظرایف بسیاری را در بازی میطلبید که توانمندی لیلا را در همان گامهای اول تثبیت کرد. او و «هدیه تهرانی» (با فیلم پر حس و حال «سلطان/ کیمیایی») هر دو توانستند هم نزد مخاطبان عام و خاص و هم فیلمسازان و منتقدان به جایگاه مورد تأییدی برسند و پس از تحولات فرهنگی-سیاسی میانه دهه 70 به مدت یک دهه تبدیل به ستاره شده و بسیار مطرح و فعال باشند.
متأسفانه حاتمی بزرگ در میانه فیلمبرداری «لیلا» درگذشت و «لیلا» باید بیپشتوانه پدر مسیر پیشرو را میپیمود. آشنایی و ازدواج با علی مصفا (که او نیز پس از چند تجربه معمولی بازیگری با «لیلا» بیشتر شناخته شد) یکی دیگر از اتفاقات این فیلم برای «لیلا» بود.
او تا پایان دهه 70 تنها سه فیلم دیگر بازی کرد «شیدا/ تبریزی/ 77»، «میکس/ مهرجویی/ 78» و «آبوآتش/ جیرانی/ 79» که فیلم «جیرانی» باوجود ضعفهایش به دلیل اینکه حاتمی نقش یک زن خیابانی (که در تضاد با نقشهای معصوم قبلیاش بود) را بازی میکند، در کارنامهاش فیلم درخور توجهی بهحساب میآید. او در دهه 80 در عین اینکه پرکارتر ظاهر میشود و در 16 فیلم بازی میکند؛ اما باهوش و دقت نظری که به خرج میدهد در دام سینمای تجاری و فیلمهای ضعیف نمیافتد.
«ایستگاه متروک/ رئیسیان/ 80» و «مربای شیرین/ برومند/ 80» در عین اینکه فیلمهای شریفی هستند؛ اما آنچنان در اکران دیده نمیشوند؛ اما اولین همکاریاش با حاتمیکیا در «ارتفاع پست/ 80» در نقش متفاوت زنی که شوهرش هواپیمایی را به گروگان میگیرد، به نقطه اوج دیگری در کارنامه او تبدیل میشود.
«سیمای زنی در دوردست/ مصفا/ 82»، «شاعر زبالهها/ احمدی/ 84»، «هر شب تنهایی/ صدرعاملی/ 86»، «شیرین/ کیارستمی/ 87»، «چهلسالگی/ رئیسیان/ 88»، «پرسه در مه/ توکلی/ 88»، «آسمان محبوب/ مهرجویی/ 88» و «چیزهایی هست که نمیدانی/ صاحبالزمانی/ 89» بخشی از کارنامه او در این دهه هستند که اصطلاحاً به «سینمای هنری» تعلق دارند و هرچند فیلمهای کمابیش خوبی هستند؛ اما هم در عرضه و ارتباط با مردم و هم در حیطه بازیگری اتفاق قابلتوجهی در کارنامه حاتمی بهحساب نمیآیند؛ اما فیلمهای «سالاد فصل/ جیرانی/ 83»، «بیپولی/نعمتالله/ 86»، «سعادتآباد/ میری/ 89» فیلمهایی خوب و خوشساخت هستند که اکران موفقی نیز داشتند و بهتبع نقشها و فیلمنامههای پیچیدهتری که داشتند، حضور حاتمی در آنها بیشتر به چشم میآمد.
در این دهه «حاتمی» دو فیلم خاصتر را هم تجربه میکند، اولین همکاری با کیمیایی دیگر فیلمساز برجسته موج نو، منجر به خلق شخصیت «فروزنده» در فیلم ماندگار «حکم/ 83» میشود. کیمیایی که سابقه درخشانی در آفریدن نقشهایی خاص و استفاده از نهایت پتانسیل بازیگران دارد (نظیر فریماه فرجامی، گلچهره سجادیه و بیتا فرهی) این بار نیز از استعداد و قابلیتهای حاتمی بهترین استفاده را میکند.
در سکانس افتتاحیه فیلم که او و دوستانش برای پس گرفتن مدارکی به سراغ فرد ثروتمندی رفتهاند، لحن پرخاشگر و مصمم لیلا که راز سوءاستفاده آن مرد را در حضور محسن (پولاد) پسری که دوستش دارد، برملا میکند و نیز سکانس پایانی که محسن توسط رضا معروفی (انتظامی) تیرخورده و کشته میشود، او موفق میشود با درهم آمیختن احساسهای متناقضی مانند خشم و انتقام و عشق و سرخوردگی به نحو چشمگیری این نقش مؤثر را بازی کند.
در سال 89 نیز اصغر فرهادی فیلمساز موفقی که فیلم قبلیاش «درباره الی» افتخارات زیادی در عرصههای جهانی به دست آورده بود، برای فیلم بعدیاش «جدایی نادر از سیمین»، «حاتمی» را برای نقش «سیمین» برگزید که افتخارات این فیلم گستردهتر از فیلم قبلی شد و علاوه بر توفیق در بسیاری از فستیوالهای جهانی توانست تنها اسکار سینمای ایران را به خود اختصاص داده و طبیعتاً نقش و بازی «حاتمی» نیز بسیار موردتوجه واقع شد.
دقت نظر و حساسیت حاتمی در انتخاب نقشها و فیلمها باعث شد که اعتبار او در دهه 90 هم امتداد یابد. در این دهه نیز حضور در فیلمهای خاصی مانند «پله آخر/ مصفا/ 90»، «نارنجیپوش/ مهرجویی/ 90»، «آشنایی با لیلا/ یراقی/ 91»، «در دنیای تو ساعت چنده؟/ یزدانیان/ 92»، «من/ بیرقی/ 94» و «خوک/ حقیقی/ 96» را تجربه کرد که از میان آنها فیلم «در دنیای تو ساعت چنده؟» فیلم بهیادماندنیتری است و به لحاظ نقش نیز حضور متفاوتی در فیلم «من» داشت که با معصومیت و آرامش اغلب نقشهایش متفاوت بود؛ اما او بهموازات این آثار حضور در فیلمهایی که رویکردی به مخاطب عامتر دارند با فیلمهایی مانند «سربهمهر/ مقدمدوست/ 91»، «دوران عاشقی/ رئیسیان/ 93»، «رگ خواب/ نعمتالله/ 94»، «حکایت دریا/ فرمانآرا/ 95»، «بمب، یک عاشقانه/ معادی/ 96»، «مردی بدون سایه/ رئیسیان/ 97» و «ما همه باهم هستیم/ تبریزی/ 98» را نیز در این دهه دنبال میکند که در این میان فیلمهای «رگ خواب» و «بمب...» فیلمهایی موفقتر و فیلم کمدی «تبریزی» (برخلاف کمدیهای موفق او مانند «لیلی با من است» و «مارمولک») ضعیفترین آنهاست.
آخرین فیلم اکران نشده او «قاتل و وحشی» طبق شنیدهها بسیار موفق ازکاردرآمده است. در کارنامه او تنها دو سریال تلویزیونی «کیف انگلیسی/ دری/ 78» و «پریدخت/ مقدم/ 86» و یک سریال شبکه خانگی «نهنگ آبی/ جیرانی/ 97» به چشم میخورد که «کیف انگلیسی» اقبالی فراگیر یافت و از بازی در سریال موفق «جیرانی» نیز در اواسط کار انصراف داد.
حساسیت حاتمی در انتخاب نقش، کارگردان و فیلمنامه باعث شده که هم تقریباً فیلم بیارزش و مبتذلی در کارنامه سه دههای او دیده نمیشود و هم توانسته است تعادلی بین آثار خاصتر و فیلمهایی که مخاطب عامتری دارند، برقرار کند و اینکه کسی همواره جزء انتخابهای اول فیلمسازان متفاوت و تجاری باشد، کار سادهای نیست و نشانگر ارزشهای کار اوست.
همچنین استمرار همکاریاش با کارگردانانی مانند مهرجویی، نعمتالله، رئیسیان و... که نوع کارشان و حساسیتهایی که در ساخت فیلم دارند، نویدبخش آثاری جدی و ارزشمند است، نشان از رضایت طرفین از این همکاری دارد. او که در کنار «فاطمه معتمدآریا» با 10 بار نامزدی رکورددار در جشنواره فجر است و دو بار نیز برای فیلمهای «بیپولی» و «رگ خواب» موفق به دریافت آن شده است، جوایزی نیز از دورههای مختلف جشن بزرگ سینمای ایران و جشن انجمن منتقدان و نویسندگان به خود اختصاص داده است.
جوایز او از جشنوارههای «مونترال»، «برلین»، «کارلو ویواری» و... نیز مهر تأییدی بر ارزشهای بازیگری اوست. او همچنین در چندین جشنواره جهانی (کن، کارلو ویواری، مراکش، رم و ترکیه) بهعنوان داور حضورداشته است. «لیلا» تنها میراث «حاتمی» بزرگ علاوه بر حفظ شأن جایگاه پدر (که جایگاهی بس رفیع در سینمای ایران است)، توانست با تکیهبر هوش و استعداد ذاتی و استمرارش در کار، اسم و اعتبار «حاتمی» را در سینمای ایران استمرار داده و حتی نادیده گرفتنهای سینمای علی حاتمی در جشنوارههای داخلی و خارجی را تلافی کند.
مسیر پیموده «لیلا» همراه با سختگیری در انتخابها، دقت نظر در نقشها و روابط، مقابله با وسوسههای مالی، پرهیز از حواشی، حفظ سلامت در مسیر زندگی و کار و تلاش برای ایفای نقشهایی متفاوت و خاصتر، از او بازیگری ماندگار ساخته که توانسته بازه زمانی محدود درخشش و مقبولیت عام و خاص بازیگران (خصوصاً بازیگران زن) را تغییر دهد و حدود سه دهه (تاکنون) استمرار ببخشد (شاید تنها نمونه مشابه او در سینمای ایران را بتوان فاطمه معتمدآریا دانست) که این مهم بسیار ارزشمند است و در انتها آرزوی اینکه او بتواند بهسلامت ادامه این مسیر سنگلاخ را با همین کیفیت بپیماید.
شرق