وقتی کالین تره وورو کارگردان قسمت اول «دنیای ژوراسیک» از ساخت قسمت دوم این فیلم انصراف داد تا «جنگ ستارگان 8» را کارگردانی کند (کاری که البته انجام نداد) هدایت پروژه «دنیای ژوراسیک 2» به جی.ا.بایونا اسپانیایی سپرده شد.
این انتخاب را استیون اسپیلبرگ مشهور انجام داد که در این فیلم تازه وظایف یک مدیر اجرایی ارشد را بر عهده داشته است و اگر سه فیلم «ژوراسیک پارک» را که خود اسپیلبرگ در دهه 1990 ساخت وارد محاسبات خود کنیم میبینیم که ژوراسیک جدید نه فیلم دوم از این مجموعه بلکه باید قسمت پنجم نام گیرد. هر چه هست بایونای 43 ساله تمامی دلایل را برای اینکه یک بلاک باستر (فیلم پرهزینه و پرفروش) را به وی بسپرند، فراهم آورده زیرا در پیشینهاش هم فیلم ترسناک «یتیمخانه» محصول سال 2006 به چشم میخورد و هم درام فاجعهبار «غیرممکن» محصول 2012 و فانتزی پراحساس «هیولا صدا میزند» عرضهشده در سال 2016، فیلمهای اولیه بایونا تمی مشترک دارند و آن نشان دادن شرایط و واکنشهای یک یا چند خانواده در معرض بحرانهای مختلف است و البته او در کارهای اخیرش رویکرد بیشتری را به جلوههای بصری نشان داده بود و یقیناً در ساخت «ژوراسیک» تازه که بسیار موفق از آب درآمده و فروش به غایت زیادی در سطح جهان داشته و به سومین فیلم سود آورسال 2018 سینمای دنیا تبدیلشده، به تمامی این خصلتها نیاز داشته است. در این میان نیمه دوم «دنیای ژوراسیک 2» که نام جنبی و کاملکننده آن «امپراتوری ساقطشده» و کاری تکاندهنده و حیرتآور است، بهگونهای پنهان ترس ناب و جذابیت مرموز «یتیمخانه» را به یاد میآورد که 12 سال پیش بهعنوانمثال اولین فیلم بلند بایونا عرضه شد و مدل تازهای از هراس را آفرید و درعینحال فضایی شبیه به خانههای نفرینشده را از نو به دنیای سینما تزریق کرد.
این بار نیز یکمنزل گمشده در غبار، یک بلای طبیعی و البته موجودات هیولاوار و بهتر بگویم دایناسورهای احیاشده عصر حجر در مرکز فیلم تازه بایونا قرار دارند و وی مجبور شده است اضافه بر حس جاری در اکثر فیلمهایش اصل داستانهای «ژوراسیک» را استمرار بخشد و در درجه اول در خدمت این فرانچیز 25 ساله باشد. این در حالی است که عدهای اعتقاددارند «امپراتوری ساقطشده» بهگونهای کاملکننده سه فیلم توأم با هراس و فاجعهبار اخیر وی است و نقطه نهایی آنها بهحساب میآید. بایونا ضمن رد نکردن این فرضیه در اواسط اولین ماه از تابستان 2018 میگوید: مهمترین مسئله برای من رسیدن به همان درجه از مهارت و موفقیت در ساخت این فیلم بود که در کارهای قبلیام به آن نائل شده بودم و البته کارم سختتر بود زیرا هیچیک از فیلمهای قبلی من بلاک باستر و آثاری بسیار پرهزینه نبودند و به رغم تعلق یکی دوتای آنها به سیستم هالیوودی هیچیک هزینهای به بزرگی «دنیای ژوراسیک» نداشتند؛ بنابراین من باید خودم را امتحان میکردم و میفهمیدم که تا چه میزان برای این تغییر رویه بزرگ و ورود به عرصه ساخت فیلمهای بسیار پرمسئولیت آمادگی دارم.
بایونا میگوید که همیشه فیلمهای ژوراسیک و کل آثار استیون اسپیلبرگ ازجمله تریلوژی ژوراسیکی او را دوست میداشته و به همین سبب ورود به «دنیای ژوراسیک» نوعی ماجراجویی جالب و پیوند با بزرگان برای وی بوده است. او میافزاید: «در عین جدی بودن پروژه و اینکه باید بار دراماتیک قصه را حفظ میکردیم، این نسخه ژوراسیک برای من مثل یک کار استعارهای سرشار از بدعت و طنز بود.» کالین ترهوورو با وجود کنار کشیدن از کارگردانی این فیلم سناریوی آن را در مشارکت با درک کانولی نوشته است و درنتیجه باید پرسید آنها چقدر به بایونا فرصت انعطاف و تغییر موضوع و ترسیم اتفاقات به شکل دلخواهش را دادهاند. سؤالی که بایونا در پاسخ به آن میگوید: ما یک بنای کلی در متن داستانمان داشتیم که طبعاً قابل عدول نبود. تفاوت عمدهای که این داستان با قسمتهای قبلی ژوراسیک دارد، این است که ابعاد تأثیرگذاری اتفاقات و محل وقوع آن از یک جزیره فراتر میرود و به سطح وسیعتری از جهان بسط مییابد. فیلم پنجم از این مجموعه بهواقع نهفقط از عواقب حمله دایناسورهای تولیدمثل یافته به مردم بلکه از بنیادهای سست زندگی مردم در حال حاضر میگوید. همین مسئله و اینکه فیلم فعلی یک جهان نگری تازه دارد، مسئله اصلیای بود که مرا به این پروژه کشید.
در قسمتهای قبلی «ژوراسیک» تمرکز روی یک یا چند پارک تفریحی بوده که در آنها برخی دایناسورهای دوران ماقبل تاریخ که با علم ناشناختهای از نو متولدشده و سپس رشد کرده و در گوشهای پنهان نگه داشته شدهاند، سر برمیآورند و رجوع کنندگان به پارکها را زیردست و پا له میکنند. در فیلم فعلی که کریس پرات یکبار دیگر رل مهارکننده این اوضاع را بر عهده دارد، ابعاد ماجرا فراتر از یک پارک و در راستای توصیف این ماجرا و فرضیه است که در نظام از هم گسیخته غرب هر اتفاقی در ارتباط با این دایناسورها در سطح وسیعتری از جهان متصور است و بهتبع آن با انواع اسپشیال افکتهای مدرن کوشش شده تا برخوردها و خطرات موجود در رویارویی دایناسورهای تیرکس و امثال آنها با انسانهای شوکه شده از تقابل با موجودات عصر حجر به تصویر کشیده شود و اذهان را سحر کند.
بایونا به عنوان طراح و مجری عملیات وسعت بخشیدن به داستانهای فردی گذشته و تبدیل آن به یک موج عمومی میگوید: برای اینکه حس کاملتری نسبت به اتفاقات فیلم جدید پیدا کنم و داستانگوی بهتری باشم، به سراغ کتابهای مرجع و شروعکننده ماجراهای ژوراسیک که نوشته مایکل کریچتون است رفتم و آنها را خواندم و این اقدام سودمندی بود زیرا مرا بیش از پیش در مسیر فهم و حس کردن اتفاقات قبلی گذاشت. اضافه بر این حس کردم که باید به روح و بطن اصلی قصههای ژوراسیک و به آنچه کریچتون در ارتباط با آن میخواست وفادار بمانم و روشهای کاری اسپیلبرگ در تبدیل کردن قصههای کریچتون به یک مدل مؤثر سینمایی را هم استمرار بخشم؛ بنابراین فیلم کنونی ترکیبی از آن اصالت طلبی با بهروزرسانیهای لازم است.
وصال روحانـی/دیلی تلگراف