نگاهی به فیلم «ستاره‌ای متولد می‌شود» ساخته «بردلی کوپر»

06 آذر 1397
«ستاره‌ای متولد می‌شود» «ستاره‌ای متولد می‌شود»

ستیز هنرمندان با تردیدهای درونی

ساختن فیلمی از روی داستان «ستاره‌ای متولد می‌شود» تجربه تازه‌ای نیست و اگر ورسیون تازه آن تفاوتی با قبلی‌ها داشته باشد، این است که بردلی کوپر سناریست و بازیگر نقش اصلی آن برای اینکه ثابت کند در اولین مرتبه رویکردش به کارگردانی شکست نخورده همه توان خود را به کار گرفته است و بخصوص بیشتر کوشش را صورت داده تا نشان بدهد قادر به اجرای موسیقی و خواندن ترانه‌ها است و صدایش به‌سان کابوی‌هایی است که در خواندن ترانه‌های محلی آمریکا مهارت دارند.

بااین‌حال این چهارمین ورسیون بلند از روی «ستاره‌ای متولد می‌شود» شاید دوستداران این داستان عامه‌پسند را راضی نکند و بیش از آن‌که برابر با ورسیون‌های قبلی باشد، سریال تلویزیونی «نشویل» را به یاد می‌آورد که بیش‌ازحد لوکس بود. اگر این قیاس‌ها را کنار بگذاریم «ستاره‌ای متولد می‌شود» به‌صورت یک فیلم مستقل کار بدی نیست و لااقل ویژگی‌های آثار ملودرام رایج در هالیوود را حفظ کرده است. اگر قرار باشد سرسخت‌ترین طرفداران این ورسیون تازه «A Star is Born» را شناسایی کنیم، آن‌ها را باید بین کسانی بیابیم که کاری جدی‌تر از سرخوشی‌های پایان‌ناپذیر دوگانه «مامامیا» و مدرنیسم بیش‌ازحد «لالالند» را می‌طلبند. سه ورسیون عمده قبلی «ستاره‌ای متولد می‌شود» که محصول سال‌های ۱۹۳۷، ۱۹۵۴ و ۱۹۷۷ هستند و آن‌ها را ویلیام ولمن، جورج کیوکر و فرانک پی یرسون کارگردانی کرده‌اند مثل فیلم فعلی و بر اساس سناریوهایی از دوروتی پارکر، ماس هارت و تیم دونفره جووان دیدیون و جان گریگوری دون داستان یک ستاره مرد موسیقی محلی آمریکا (کانتری) است که فروغش را از دست می‌دهد و تحت‌الشعاع یک نوستاره این رشته قرار می‌گیرد که با وی آشنا و همراه است و به‌واقع ما با قصه قدیمی اما هنوز جذاب ظهور و سقوط ستاره‌های دنیای هنر طرف هستیم.

به‌جای مارچ، میسون و کریستوفرسون

به‌این‌ترتیب بردلی کوپر پا به درون قالبی می‌گذارد که در سه فیلم قبلی توسط فردریک مارچ، جیمز میسون و کریس کریستوفرسون اشغال‌شده بود. او ایفاگر رل جکسون مین یک خواننده موسیقی محلی آمریکا است که دچار مشکلاتی مهم در زندگی خصوصی و حرفه‌ای خود و به‌ویژه درزمینه نوشیدن مشروبات الکلی است و حتی با برادرش (سم الیوت) که مدیر برنامه‌های او هم هست، رابطه‌ای مبتنی بر عشق و نفرت دارد و هم برخی کارهای او را تأیید می‌کند و هم بعضی انتخاب‌های او را غلط می‌شمرد. زن هنرمند تازه‌کاری که جکسون مین با او آشنا می‌شود و ایفای رل او با لیدی گاگا است و در ورسیون‌های قبلی توسط جانت گینور، جودی گارلند و باربارا استرایسند به تصور کشیده شده بود، یک زن به نام الی و متعلق به طبقه کارگر است. این زن آرزو می‌کند روزی یک خواننده و موزیسین مشهور شود و با اجرای موفقی از یک ترانه پرطرفدار فرانسوی جکسون مین را متقاعد می‌کند که در این راه به وی یاری برساند و مین هم می‌پذیرد و از الی می‌خواهد در کنسرت‌هایی که پیش رو دارد به‌عنوان خواننده کمکی و مهمان یاور او باشد و درنهایت کار آن‌ها به ازدواج با یکدیگر می‌کشد.

تغییر مسیر

بااین‌حال الی تغییر مسیر می‌دهد و به «رز» (رافی گاورون) که سرکرده ناآرام یک گروه موسیقی بریتانیایی است، می‌پیوندد و انتخاب‌های هنری‌اش هم عوض می‌شود و با رویکرد به موسیقی «جز» به چیزی کلاً متفاوت با آنی تبدیل می‌شود که جکسون مین در ذهنش برای او طراحی کرده بود. هم‌زمان با اوج‌گیری هنری الی، ستاره اقبال مین کم‌فروغ می‌شود و موفقیت‌هایش رو به کاهش می‌روند. استدلالی که فیلم در توجیه توفیق الی می‌آورد این است که وی با پرهیز از تظاهر هر آنچه را که هست و در دل دارد، در متن آواهای خود بروز می‌دهد و به‌سادگی و بدون پیچیدگی از زندگی و پستی‌وبلندی‌های آن می‌گوید. این در تضاد با موسیقی موردعلاقه و اجرای جکسون مین است که در آن پیچیدگی و تأکید بر جدیت موسیقی سبک «راک» و اشعاری که تأکید بر مردانگی و سرسختی انسان‌ها در آن رویکرد اول را دارد، بیشتر جلب نظر می‌کند.

سیناترای دوم؟!

بردلی کوپر کاراکترهای جانبی تازه و برخی جذابیت‌های اضافی هم پیرامون مسئله اصلی و داستان مرکزی را رو می‌کند که پدر ایتالیایی تبار الی با بازی هنرمندانه اندرو دایس کلی یکی از آن‌ها است و او یک راننده اتومبیل‌های اشرافی لموزین برای پولدارانی است که دوست دارند ثروتشان را بیهوده دور بریزند و جالب‌تر اینکه وقتی زیر آواز می‌زند، به نظر می‌رسد می‌توانست یک فرانک سیناترای دوم باشد! اگر این پدر هنرمند همه‌جا در کنار الی هست، یک دوست نزدیک هم برای جکسون مین وجود دارد و او مردی به نام جک (دیو چپل) است که عزم راسخ‌تری از مین دارد و در انجام کارها جدی‌تر از اوست. باوجوداین مشغولیت‌های جانبی این نحوه نمایش دو هنرپیشه اصلی است که تفاوت‌ها را سبب می‌شود و اگر آن‌ها ندرخشند فیلمی که بشدت متمرکز بر آن‌ها است، به بیراهه خواهد رفت.

الی در نگاه اول یک‌شورشی تمام‌عیار است که بیشتر به درد دعواها و ستیزها می‌خورد و رفتار و خوی تندش همه را فراری می‌دهد و بااینکه براثر آشنایی و مراوده با مین این خصلت‌ها به‌آرامی از وجود وی حذف می‌شود اما او آدمی است که اگر خصوصیات منفی رفتاری‌اش محسنات هنری وی را همراهی نکند، چیزی به جذابیت فیلم نمی‌افزاید. جکسون مین هم در حالی دچار نزولی حرفه‌ای می‌شود که کوپر دلایل و مستندات و پیشینه لازم را در این زمینه به دست نمی‌دهد تا بینندگان آن را به‌درستی لمس و درک کنند.

جف بریجز چه می‌کرد؟

مین با بازی کوپر در فیلمی که خود او همه‌کاره آن است، بیشتر مردی نشان می‌دهد که با تردیدهای درونی‌اش می‌جنگد و توگویی از خود می‌پرسد اگر جف بریجز دیگر هنرپیشه بشدت موسیقی دوست هالیوود با چنین شرایطی مواجه می‌شد، چه می‌کرد. بااین‌حال شاید گرمای کاراکتری که او خلق کرده و فضای کابوی وار و وسترن گونه اطراف وی به‌گونه‌ای باشد که برخی آن را برای گرم شدن هر فیلمی لازم و کافی بدانند. در چنین فیلمی و در راه موفقیت آن طبعاً ترانه‌ها و آواها هم نقشی مهم دارند و آنچه توسط کوپر و کاراکتر الی خوانده می‌شود به‌رغم بد نبودن آن‌قدرها هم خوب نیست که یک نقطه قوت بزرگ را به فیلم بیفزاید، ولی برای کوپر که ذاتاً یک خواننده نیست، چنین دستاورد و بیلانی هم بد نیست.

وصال روحانی، نیوزویک


ستاره‌ای متولد می‌شود

کارگردان: بردلی کوپر. نویسندگان فیلم‌نامه: اریک روت، ویل فترز و بردلی کوپر. مدیر فیلم‌برداری: متیو لیباتیک. تدوینگر: جی کاسیدی. موسیقی متن: لوکاس نلسون و بردلی کوپر بازیگران: بردلی کوپر، سم الیوت، اندرو دایس کلی، دیو چپل، آنتونی راموس، بانی سامرویل، مایکل هارنی و رافی گاورون. زمان ۱۳۴ دقیقه. محصول کمپانی‌های؛ برادران وارنر، لایو نیشن و مترو گولدوین مه‌یر.

آخرین ویرایش در %ب ظ، %12 %761 %1399 ساعت %20:%آذر