ژانر قانونی نانوشته بین مخاطب و نظام فیلمسازی است
فرض کنید کل وسترن را میتوان در ۱۰۰۰ صفحه جمع کرد من همان یکی دو صفحه اول را در خدمتتان هستم و رئوس مطالب و فهرست را میتوانم بگویم. ژانر وسترن به دلایل متعددی استثناییترین ژانر سینما است. علاوه بر اینکه تاریخ و جغرافی آمریکا را باید در این ژانر در نظر گرفت، وسترن بر خلاف ژانر گانگستری عمق و وسعت زیادی دارد. هم به زندگی نگاه مادی دارد هم معنوی و به این صورت ابزار و ادواتی در اختیار می گذارد که به نوعی تاریخ تمدن نوشتن است.
ژانر گانگستری بعد از یک پیچ ما را به پیچ طبقات میرساند و در این مسیر بحث ایدئولوژیک را مطرح میکند اما در وسترن اینگونه نیست. وسترن میتواند کاملاً فمینیستی و یا ضد فمینیستی باشد و ظرفیت هر نوع برداشتی را دارد و تاریخ این را نشان داده است. راجع به هجو در وسترن هم باید بگویم که از ابتدای تاریخ سینما تاكنون در آمریکا و کشورهای دیگر هر ۴ یا ۵ روز یك فیلم وسترن ساخته شده است. علاوه بر وسترن خالص ترکیب آن با کمدی و دیگر گونه ها هم وجود دارد.
مردی از لارامی
«مردی از لارامی» نمونه کامل و بارز یک فیلم وسترن است و همه مولفهها و عوامل ظاهری ژانر در آن موجود است. از سوی دیگر تمام دلمشغولیهای آنتونی مان در فیلم است، غریبهای وارد جمع میشود، این غریبه ما را به خودمان میشناساند و به ما میفهماند که مشکل از بیرون و غریبه نیست بلکه از داخل خودمان است. این فیلم به گونه ای رجعت به خود است و بار اسطورهای و فرویدی دارد. باید بگویم آنتونی مان یک سودا داشت، آن هم اینكه دلش می خواست شاه لیر را بسازد.
ریشه وسترن
اسم وسترن ارتباطی با غرب، غرب وحشی و مفاهیم این چنین ندارد و منظور آن غرب آمریکا است. آمریکا یک مستطیل است كه در شرق آن نیوجرسی و نیویورک قرار دارد كه اروپاییتر است و غرب نزدیک مکزیک است. غرب آمریکا اسپانیایی زبان است ولی معمولاً مهاجران به شرق آمریکا سفر میکنند آن هم برای بقا به همین منظور به دنبال خانه و کاشانه هستند. همیشه سرزمین های جدید جذاب هستند به همین خاطر از سمت شرق به غرب حرکت می کنند و نام وسترن از اینجا آمده است.
موافقین و مخالفین
ژانر قانونی نانوشته بین مخاطب و نظام فیلمسازی است در واقع یک کد است مثلا هر کسی نمیدانست که ما برای تماشای چه فیلمی به اینجا آمدهایم با دیدن لباس بازیگر فیلم، ژانر آن را متوجه میشد. در واقع ژانر متعلق به سینمای بدنه است. البته هر پدیدهای مخالفانی هم دارد و مهمترین گروهی که در این مورد اختلاف نظر دارند مکتب فرانکفورت است كه با این عوام زدگی در مبارزه است. حتی افرادی هستند که در آثار ارسطو و شکسپیر ژانر را دنبال میکنند. وقتی بین شما و فیلم کدی رد و بدل میشود یعنی قانون ژانر رعایت شده است.
نوعی آزادی و دموکراسی
وسترن یعنی لانگ شات و در محیط بسته معنی نمیدهد و در منظرهها هم بحث عمودی و افقی پیش میآید. آنچه در حال حاضر به واسطه پیشرفت تکنولوژی در حال از دست رفتن است همین لانگ شات است. در لانگ شات نوعی آزادی و دموکراسی وجود دارد که در زوایای دیگر نیست چون کارگردان یک زاویه خاص را برای بیننده انتخاب و دیکته نمیکند و نمیخواهد برای مخاطب تصمیم بگیرد.
افول ژانر وسترن
اما از دلایل افول ژانر وسترن، تکنولوژی و همچنین مرگ بزرگان وسترن مثل آنتونی مان است که سال ۱۹۶۰ از دنیا رفت. اما علیرغم این افول نمیتوان پایان این ژانر را اعلام کرد هرچند این ژانر دیگر در اوج نیست.
مأوا گزینی در اقتصاد
وسترن علیرغم افول تنها ژانری است که ظرفیت گستردهای دارد و میتوان تاریخ سینما را به روایت وسترن نوشت. کاری که وسترن میکند مأوا گزینی در اقتصاد است، وقتی ساختمان ساخته میشود تحولی در سایر کارها حاصل میشود و حرفههای مختلفی با این صنعت جان میگیرند. به همین دلیل است كه وقتی وسترن شهری را بنا میکند، گانگستر میآید و جدال بین این دو باعث ویرانی حاصل تلاش او میشود.
تاثیر وسترن بر ادبیات
وسترن تأثیر متقابلی بر ادبیات داشته حتی رشتهای در یکی از دانشگاههای آمریکا به این موضوع اختصاص یافته است. رونالد ریگان در سال ۱۹۸۰ رییس جمهور شد و اکثر آثارش وسترن بود. به او رییس جمهور کابوی میگفتند و این نماد محبوبترین ژانر یعنی وسترن است. البته اخیرا در لس آنجلس موزه وسترن را تأسیس کردهاند.
کمرنگ بودن نقش زن در آثار وسترن
در همه فیلمهای وسترن نقش زن مثل «جانی گیتار» پررنگ و برجسته نیست. خانهای که دود از آن بلند میشود یعنی هویت خانواده دارد و زن در آن صاحب کرامت میشود. در واقع زن در پس زمینه این امور نقش اصلی را بازی میکند.
وسترن اروپایی
وسترن اروپایی هم در تاریخ سینما وجود دارد اما وسترن اصلی محسوب نمیشود. در مورد وسترن ایتالیا قضیه متفاوت است چون «سرجیو لئونه» برعکس عمل میکرد و در فیلمهایش چشم شخصیت تبدیل به لانگ شات میشد. پس جای قهرمان و ضد قهرمان عوض میشد و به این صورت به گونهای وسترن را هجو میکرد. این عکس العمل هم ایدئولوژیک است هم استاتیک.