سلیس: دبیر آکادمی نوبل پس از اعلام برنده جایزه باب دیلن را "شاعری بزرگ" توصیف کرد و گفت: "او ۵۴ سال است که بهطور مداوم خود را بازآفریده و هویت نوینی خلق کرده است." باب دیلن اولین ترانهسرایی است که برنده جایزه نوبل ادبیات میشود.برندگان امسال نوبل در رشتههای دیگر پیشازاین اعلامشده بودند و این آخرین جایزهای بود که در سال ۲۰۱۶ برنده آن اعلام شد. مراسم اهدای جوایز ۱۰ دسامبر، کمتر از دو ماه دیگر در استکهلم برگزار میشود. جایزه صلح نوبل نیز در اسلو اهدا خواهد شد.اعلام برنده نوبل ادبیات امسال کمی به تأخیر افتاد، که دلیل آن بنا به گزارشها اختلافنظر اعضای کمیته بود.پیش از انتخاب باب دیلن، آخرین باری که یک آمریکایی برنده جایزه نوبل ادبیات شد، سال ۱۹۹۳ بود.
انتخاب یک ترانهسرا بهعنوان برنده نوبل واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است و درحالیکه برخی انتخاب غیرمنتظره کمیته نوبل استقبال کردهاند، عدهای این انتخاب را به تمسخر گرفتهاند و میگویند از دستاورد هنری باب دیلن باید در عرصه موسیقی تقدیر شود و نه ادبیات.
باب دیلن؛ شاعر، نقال یا ترانهسرا؟
باب دیلن یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین ترانهسراها و آهنگسازان دنیا برنده جایزه نوبل ادبیات شد. آکادمی نوبل، دیلن را به خاطر ایجاد "بیان شاعرانهای نوین در ترانهسرایی آمریکایی" تقدیر کرد و او را لایق این جایزه دانست. اما کارهای باب دیلن در چارچوب رمان، شعر و داستاننویسی معمول ادبیات قرار نمیگیرد و همین باعث انتقاد بسیاری از افراد شده و دریافت این جایزه را بحثبرانگیز کرده است.این اولین بار نیست که باب دیلن جنجالی شده؛ در سال ۱۹۶۵ میلادی باب دیلن که شهرت خود را بهعنوان یک آهنگساز و ترانهسرای فولک آمریکایی به دست آورده بود با گرفتن گیتار برقی در دست در فستیوال نیوپورت با گذشته فولک خود خداحافظی کرد و وارد دنیای راک شد. کاری که خشم طرفداران پر و پا قرص موسیقی فولک و باب دیلن را برانگیخت و حتی باعث هو شدن او روی صحنه شد. اما باب دیلن کوتاه نیامد، اجرایش اجرایی تاریخی شد و موسیقی فولک آمریکایی وارد فصلی تازه شد.
از لحظهای که خبر دریافت جایزه نوبل ادبیات توسط باب دیلن منتشر شد، دودستگی بین کارشناسان، منتقدان ادبی و طرفداران دیلن در فضای مجازی ایجاد شد. تیم استنلی، تاریخشناس و یکی از نویسندگان روزنامه تلگراف بریتانیا نوشت "دنیایی که باب دیلن برنده جایزه نوبل ادبیاتش است باید کاندیدای ریاستجمهوریاش هم دونالد ترامپ باشد."
استیون کینگ نویسنده مشهور آمریکایی هم در توییتر خود نوشته از اینکه باب دیلن جایزه نوبل ادبیات را برده بسیار خوشحال است. باراک اوباما هم در توییتر باب دیلن را شاعر موردعلاقه خود خوانده و دریافت جایزه نوبل را به او تبریک گفته.چیزی که قابلانکار نیست این است که باب دیلن صدای یک نسل است، نسلی که در زمانهایی آرمانگرا توصیفشده. نسلی که در دهه شصت میلادی با موسیقی، الاسدی، عشق و گل میخواست با مصرفگرایی، جنگ و بمب اتم مبارزه کند. ترانههایی مانند دمیدن در باد (Blowin' in the Wind)، اربابان جنگ(Masters of War) و ناقوسهای آزادی (Chimes of Freedom) به سرودهای اعتراضی و انقلابی آن نسل نهتنها در آمریکا بلکه در سراسر جهان تبدیل شدند. اما ترانههای باب دیلن به ترانههای اعتراضی محدود نمیشوند؛ مهم نیست چقدر طرفدار پر و پا قرص دیلن باشید، آلبومهایی از دیلن هستند که دستکم آنها را کامل گوش ندادهاید. تعداد ترانههایی که دیلن در بیش از نیمقرن منتشر کرده آنقدر زیاد است که خیلی از بزرگترین طرفدارانش هم نمیتوانند بگویند همه آهنگهایش را شنیدهاند یا میشناسند.ترانههای دیلن گاهی اعتراضی و گاهی کاملاً عاشقانه و رمانتیک است، گاه از درد و خشم میگویند و گاه از خوشی. باب دیلن در بعضی از ترانههایش با تلخی سخن میگوید و در بعضی دیگر با شوخطبعی دین و دنیا را به باد انتقاد میگیرد.
گفته میشود آلبوم بلوند بر بلوند (Blonde on Blonde) هفتمین آلبوم باب دیلن که در سال ۱۹۶۶ میلادی منتشرشده آلبومی است که داوران آکادمی نوبل موردبررسی قراردادند؛ آلبومی که تنوع ترانههایش حال و هوای درونی خود باب دیلن را منعکس میکنند. بعضی از ترانههایش مانند نیایش هستند و بعضی دیگر مانند یک لعنت و دادخواست.باب دیلن در زمان ضبط این آلبوم جوانی ۲۴ ساله بود، عاشق و تازه پدر شده بود. ترانههای این آلبوم مانند بسیاری دیگر از ترانههای بعدی دیلن در کنار روایتی شخصی و واقعی، پر از رمز و راز، ایهام و ابهام و نمادپردازی هم هستند، اینیکی از مشخصههای ترانههای دیلن است. مایک هوگن، یکی از سردبیران مجله ونیتی فیر درباره این آلبوم مینویسد: "بارها و بارها، باب دیلن به این ترانهها، رنگها، لایهها، داستانها و شخصیتهای تازه اضافه میکند بدون اینکه ذرهای معنای احساسی ترانهها را بپوشاند." و واقعاً ترانههای دیلن همیشه پر از احساس است، شاید معنی آنچه میگوید در پشت پردهای از ابهام قرار بگیرد، شاید ندانی درباره چه کسی حرف میزند و چه موقعیتی، ولی احساسش را حس میکنی.
ترانههای باب دیلن در زمانهایی مانند داستانهایی کوتاه میمانند باشخصیتهایی واقعی و خیالی، و هرچند بعضی عقیده دارند که ترانهسرایی مقولهای است متفاوت از ادبیات و شعر و ترانه با موسیقی است که جان میگیرد ولی واقعیت این است که باب دیلن در بیش از نیمقرن فعالیت هنری خود ترانههایی نوشته که میتوانند مستقل و بدون موسیقی و روی کاغذ بر مخاطب تأثیرگذار باشند و دریافت این جایزه نوبل توسط دیلن شاید مانند همان گیتار برقیاش فصل تازه را این بار در ادبیات آغاز کند.
باب دیلن: خواننده، ترانهسرا و بزرگ ادبی
باب دیلن یکی از بزرگان موسیقی معاصر است ولی او هیچوقت به خاطر صدایش جایزه نگرفته است. در عوض با اشعار و ترانههایش موسیقی پاپ و راک را متحول کرده و حالا به این خاطر برنده جایزه نوبل ادبیات شده است.
ریاضت سالهای دهه ۵۰ که جایش را به شور و شوق سالهای دهه ۶۰ داد، باب دیلن به صدای نسلش تبدیل شد. نمونه اصیل یک خواننده ترانهسرا که در انقلاب اجتماعی آن سالها که جهان را متحول کرد هم رهبر بود و هم تاریخنویس.یکی از جذابیتهایش این بود که با معیارهای سنتی اصلاً خوشصدا محسوب نمیشد. ولی توانست الگویی جدید برای خواننده بهعنوان یک شاعر و هنرمند ایجاد کند.
بزرگترین شاعر زنده
او ازنظر آلن گینزبرگ بزرگترین شاعر نیمه دوم قرن بیستم است و اندرو موشن، برنده نوبل ادبیات، میگوید که تقریباً هرروز باب دیلن گوش میکند. پر واستبرگ، رئیس کمیته نوبل ادبیات، روز پنجشنبه گفت که او "احتمالاً بزرگترین شاعر زنده" است. قطعاً هیچ خواننده راک دیگری نیست که متن ترانههایش تا این حد بررسی، گلچین و ستوده شده باشد.
بعد از دهه ۱۹۵۰، یعنی زمانی که موسیقی پاپ در سیطره کامل افرادی چون الویس پرسلی و بادی هالی بود، باب دیلن روحی آزاد محسوب میشد که با استفاده از جلوههای ادبی حس و حال سیاسی دوران را منتقل میکرد. او با رجوع به اعماق وجودش اشعاری سرایید که درنهایت به الگویی جامع برای خواننده اعترافی تبدیل شد. آهنگهای پرتحرکش، صدای نامرسومش و ظاهر نامرتبش بخش بزرگی از جذابیتش برای نسل جدیدی بود که از قیدوبندها رهاشده بود. ولی این چیزها بهتنهایی برای توضیح تأثیر عمیقی که بر خیلیها گذاشته کافی نیستند، چه برسد به اینکه از طرف کمیته ادبی نوبل از او قدردانی هم بشود.او سال گذشته هنگام دریافت یک جایزه گفت: "این ترانههای من مثل داستانهای مرموزند، از آن نوعی که شکسپیر هنگام بزرگ شدن دیده بود. فکر میکنم بشود کارهای من را به آن دوره ربط داد."
باب دیلن در جوانی بهشدت تحت تأثیر شاعرانی چون آرتور رمبو و جان کیتس بود و حتی نامش را هم مدیون تأثیرات شاعرانه است.وقتی رابرت زیمرمان شروع به اجرای آهنگهای محلی در قهوهخانهها کرد، تصمیم گرفت نامش را به تاسی از دیلن توماس، شاعر ولزی، تغییر دهد.او درعینحال تحت تأثیر شاعران محلی "دهه سی کثیف" هم بود؛ افرادی چون وودی گاتری و هنک ویلیامز، ستاره موسیقی کانتری. اما دیلن اسیر سنتهای آنها نشد و جلوتر رفت.در این میان جنگ سرد در اوج خود بود و اوضاع داخلی آمریکا بهشدت آشفته بود؛ جنبش نوپای حقوق مدنی داشت با طبقه متوسط محافظهکار شاخبهشاخ میشد.باب دیلن کسی بود که موسیقی متن این دوران طوفانی را نوشت.
فرای یک خواننده معترض
او بهتر از هر شخص دیگری توانست با استفاده از نوتهای ساده و استعارههای جهانشمول باروح زمانه ارتباط برقرار کند و با آهنگهایی چون "دمیدن در باد" و "زمانه در تغییر است" موسیقی پاپ محلی را به جریان اصلی موسیقی پیوند بزند.با ادامه دهه ۶۰ ما شاهد آهنگهایی مانند "چون یک خانهبهدوش"، "مثل یک زن" و "خانم عامی دراز بکش" بودیم و باب دیلن خیلی راحت برچسب خواننده معترض را از خودش کند و دور انداخت.آهنگهایش به سرودهای مردمی تبدیل شدند و صدا هنرمند دیگر آنها را بازخوانی کردند.
وقتی برای اولین بار در جشنواره موسیقی محلی نیوپورت در سال ۱۹۶۵ گیتار الکتریک به دست گرفت، هم تماشاگران را به وحشت انداخت و هم نقطه عطفی در تاریخ موسیقی بهجا گذارد.آن نغمهسرای شیرین جای خودش را به ستاره راک لذتطلبی داده بود که رد پای مصرف الکل و مواد مخدر در چشمهایش را با عینک آفتابی مخفی میکرد.یک تصادف موتورسواری باعث شد تا مدتی خانهنشین شود. تا اینکه در اواسط دهه ۱۹۷۰ دوباره به صحنه برگشت.
آلبوم "خون بر روی آهنگ" نتیجه این بازگشت بود که در ۱۹۷۵ منتشر شد. این آلبوم عمدتاً از شسکت زندگی زناشویی او الهام گرفتهشده بود و برای خیلیها نشانه بازگشت او به دوران اوجش بود.
پایداری در اقبال
سه سال بعدازآن در هتلی در آریزونا خواب مسیح را دیده و این باعث شد تا در اشعارش مرتباً به انجیل ارجاع دهد و به موضوعات اخلاقی وایمانی بپردازد. هرچند که آلبومهایش اغلب با نظرات خوب و بد منتقدان روبهرو میشد، اما هنوز جلبتوجه میکرد. او در ۱۹۸۸ تجربهای را آغاز کرد که به "سفر بیپایان" معروف شد - ارائه مستمر تفسیرهای جدید از آهنگهایش روی صحنه.به نظر میرسید که دارد اهمیت خود را از دست میدهد، اما آلبوم "زمان خارج از ذهن" که به موضوعات تاریک اخلاقی میپرداخت و در سال ۱۹۹۷ منتشر شد، به نقطه عطف دیگری در کارنامه او تبدیل شد و سه جایزه گرمی، ازجمله بهترین آلبوم، را مال خود کرد.
در سال ۲۰۰۶، وقتی ۶۵ سال داشت، با آهنگ "عصر جدید" به مسنترین هنرمند زندهای تبدیل شد که تا به امروز توانسته به صدر جدول پرفروشها برسد. تبدیلشدن تدریجی او به اسطوره با جوایز بسیار دیگری همراه بود - دیپلم افتخار مرکز کندی، یک اسکار، جایزه پولیتزر، جایزه گلدن گلوب و نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری. حالا میتواند جایزه نوبل را هم به این مجموعه اضافه کند.
باب دیلن کتاب هم منتشر کرده، مانند "رتیل" که یک کار تجربی بود و در سال ۱۹۷۱ منتشر شد، مجموعهای به نام "نوشتهها و ترسیمها" و خودزندگینامهای به نام "تواریخ".اما چیزی که به خاطرش مهمترین جایزه دنیای ادبیات را برده اشعار ترانههایش است.