همفری بوگارت متولد ۲۵ دسامبر ۱۸۹۹ در نیویورک است. پدر او جراح و مادرش ویراستار یک مجله بود. دوران کودکی خود را در نیویورک و در مدرسه ترینیتی سپری کرد. برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به آکادمی فیلیپس در آندورا رفت. اما پس از مدتی ازآنجا اخراج و به ارتش پیوست.
بوگارت در طول خدمت هیچگاه درنبردی شرکت نداشت اما براثر حمله یک نهنگ دچار جراحت شد و همین امر موجب ایجاد اختلال درراه رفتن و حرف زدن او شد. از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ در کمپانی نمایش یکی از بستگانش (ویلیام برادی) به نام استودیوی فیلم برادی بهعنوان مدیر صحنه فعالیت داشت. در ۱۹۳۰ با کمپانی فاکس قراردادی بسته و برای اولین بار در فیلم کوتاه ۱۰ دقیقهای Broadway's like that با روس اتینگ و جان بلاندل همبازی شد. قرارداد او با فاکس تنها دو سال ادامه داشت و ازآنپس تا ۵ سال در فیلمهای نازلی ظاهر شد. تا اینکه در سال ۱۹۳۶ با فیلم The Petrified Forest خود را تثبیت کرد و این مقدمه همکاری نسبتاً طولانیمدت و موفقیتآمیز او و کمپانی برادران وارنر شد. از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۰ در ۲۸ فیلم ظاهر شد که اکثر آنها گانگستری و تنها ۲ مورد در ژانر وسترن بود. حضور در فیلمهای شاهین مالت به کارگردانی سام اسپید و کازابلانکا از مایکل کورتیز ازجمله چشمگیرترین نقشآفرینیهای بوگارت محسوب میشود. بوگارت در سال ۱۹۵۱ برای بازی در آفریکن کویین برنده جایزه اسکار و در سالهای ۴۲ و ۵۴ برای فیلمهای کازابلانکا و شورش در کشتی کین نامزد کسب این جایزه شد. وی در سال ۱۹۵۷ به دلیل ابتلا به سرطان حنجره درگذشت.
بوگارت در اکثر فیلمهایش در نقش مردانی خوشگذران و خوشپوش و درعینحال دلیر و باهوش ظاهر شد و همین امر در جذابتر شدن کاراکتر او تأثیرگذار بود. او در مدت حیات خود و از سال ۱۹۲۷ چهار بار ازدواج کرد که سه بار آن به طلاق انجامید. هلن منکن؛ ماری فیلیپس و مایو متوت زنانی بودند که از او جدا شدند. لورن باکال همسر آخر او بود که از سال ۱۹۴۵ تا دم مرگ با او همراه بود. حاصل این ازدواج نیز دو فرزند دختر و پسر بود. پسر او استفان در ۱۹۹۶ کتاب زندگینامه همفری بوگارت را به نام "بوگارت: در جستوجوی پدرم" به چاپ رساند.
موسسه فیلم آمریکا در سال 1999 بوگارت را بهعنوان بهترین ستاره مرد تمام دوران برگزید و مجله اینترتینمنت ویکلی هم او را نماد شماره یک هالیوود لقب داده است. ستارههای دنیا از ژان پل بلموندو فرانسوی گرفته تا آشوک کمار هندی خیلی راحت اذعان میکنند که تحت تأثیر سبک بازیگری و پرسوناژ "بوگی" هستند. این دستاوردی غریب برای بازیگر زاده نیویورک است، بازیگری که چهرهاش فرسنگها با نمونههای کلاسیک مردان نقشهای اصلی دوران او فاصله داشت و لبش به خاطر زخمی از دوران جنگ، تا حدی فلج بود. عجیب اینکه همین نقیصه یکی از دلایل جذابیت او بود. جراحت لب بوگارت باعث شده بود نوع براق شدن او متفاوت از هر چیزی باشد که هر کس دیده است. بیبهره بودن بوگارت از ظرافتهای فیزیکی، او را به قهرمان نسلهایی از مردانی بدل کرد که باشخصیتهای زمخت، اما آسیبپذیر فیلمهای او احساس نزدیکی میکنند.
بخشی از فیلمهای او عبارتند از:
دهه پرخروش بیست (۱۹۳۹)، شاهین مالت (۱۹۴۱)، سییرای مرتفع (۱۹۴۱)، سراسر شب (۱۹۴۲)، کازابلانکا (۱۹۴۲)، داشتن و نداشتن (۱۹۴۴)، گذرگاهی به مارسی (۱۹۴۴)، خواب بزرگ (۱۹۴۶)، گذرگاه تاریک (۱۹۴۷)، گنجهای سییرامادره (۱۹۴۸)، کی لارگو (۱۹۴۸)، در مکانی خلوت (۱۹۵۰)، آفریکن کویین (۱۹۵۱)، شورش در کشتی کین (۱۹۵۴)، سابرینا (۱۹۵۴)، ساعات ناامیدی (۱۹۵۵)، هر چه قوی باشند زمین میخورند (۱۹۵۶).