حسین تقی پور
«فرامرز قریبیان» در بین بازیگران سینمای ایران از جایگاه کمنظیر و دستنیافتنی برخوردار است.
قریبیان با آن سیمای مردانه و متفکرش به نسلی تعلق دارد که ما با او عاشق سینما شدیم و تمام رؤیاهای دوران کودکی و جوانیمان با نقشآفرینیهای قهرمانانه او شکل گرفت و به خاطرهای شیرین تبدیل شد. مگر میشود چریک زخمی فیلم «گوزنها» و یا رضای عاشق «ردپای گرگ» را با آن بازی زیبا و روانش فراموش کرد.
سال گذشته فرامرز قریبیان در نشست مطبوعاتی فیلم «خروج» آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا اعلام کرد برای همیشه از دنیای سینما خداحافظی میکند. حیف پرده سینما که قرار است هنرنماییهای این کهنهکار همیشه معترض را دیگر به خود نبیند. فرامرز قریبیان در آن جلسه پرحاشیه فیلم «خروج» گویا بهترین فرصت را پیدا کرد تا بعد از سالها سفره دلش را باز کند و خیلی از رازهای نگفتهاش را بیان کند.
فرامرز قریبیان را همیشه آرام و متین دیده بودم ولی آن روز باشخصیتی خسته و دلشکسته روبهرو شدم که گویا سالهاست غم بزرگی را در سینه تحمل میکند. او با چشمانی نمناک سینما و ماجراهای پشت پردهاش را به باد انتقاد گرفت و خداحافظیاش از سینما را اعلام کرد. امیدواریم خداحافظی قریبیان از دنیای موردعلاقهاش که سالها با آن زندگی کرده و عاشقانه دوستش دارد جدی نباشد و بازهم قدرت فیلم «گوزنها» را مصمم و قوی بر پرده سینما ببینیم.
نخستین فیلمی که از قریبیان بر پرده عریض سینما تماشا کردم «سناتور» ساخته مهدی صباغ زاده بود. آن سالها یادم میآید منزلمان نزدیک میدان فوزیه (امام حسین فعلی) بود. سینماهای مراد، میامی و رنگینکمان امکانی فراهم کرده بود که بعد از مدرسه اکثر فیلمهایی که در این سینماها اکران میشد را تماشا کنم. «سناتور» را در سینما مراد با بلیت 4 تومن تماشا کردم و این اولین رویارویام با قریبیان بود. داستان در مورد قاچاق مواد مخدر بود قریبیان در نقش یک مأمور ژاندارمری بازی قوی و قابل قبولی ارائه داد. هنوز هم پوستر فیلم در خاطرهام مانده، قریبیان با اسلحهای در دست روبهرو را نشان رفته و در کنارش بیژن امکانیان جوان و عنایت بخشی کهنهکار دیده میشوند.
دهه شصت دوران اوج و شکوفایی قریبیان در سینمای ایران است. فیلمهای بهیادماندنی چون: «پرونده»، «بازرس ویژه»، «پایگاه جهنمی»، «کمینگاه»، «سفیر»، «مرگ پلنگ» و ... گوشهای از هنرنماییهای فراموشنشدنی قریبیان در دهه طلایی شصت بشمار میروند.
فرامرز قریبیان متولد 1320 خیابان ری کوچه آبشار تهران است. محلی که خیلی از نامآورترین هنرمندان سینمای ایران دوران کودکیشان ازآنجا شکل گرفته است. شاید مسعود کیمیایی معروفترین هممحلی قریبیان باشد که بعدها رفاقتی عمیق میانشان برقرار شد و این دوستی منجر به ساختهشدن فیلمهای تاریخسازی در سینمای ایران شد که از مهمترینشان میتوان به نامهایی چون: «بیگانه بیا»، «خاک» و «گوزنها» در سینمای قبل از انقلاب و «ردپای گرگ»، «تجارت» و «رئیس» در سالهای جدید اشاره کرد.
قریبیان در همان روزهای آغازین ورودش به دلیل علاقه وافر به سینمای آمریکا، مخصوصاً ژانر وسترن و نوآر در مدرسه بازیگری «ویژوال آرت» آمریکا ثبتنام کرد و دوره بازیگری را سپری کرد اما بعد از مدتی تحصیلاتش را نیمهکاره رها کرد و به ایران بازگشت. در سال 1347 با حضور در نقشی کوتاه در فیلم «بیگانه بیا» به کارگردانی مسعود کیمیایی رفیق و هممحلی سابقش بهطور رسمی وارد حرفه بازیگری شد. همکاری دوبارهاش در فیلم «خاک» در سال 1351 یا کیمیایی شکل گرفت و بعد از آن نوبت به مهمترین نقشآفرینی کارنامه بازیگریاش رسید. نقش قدرت در کنار بهروز وثوقی اسطوره، فرصت طلایی بود تا قریبیان خودی نشان دهد و نامش را بهعنوان چهرهای جدید و کار بلد به همگان معرفی کند.
«جنگ اطهر» ساخته محمدعلی نجفی اولین فیلمی است که قریبیان در دوره جدید فعالیت پس از انقلاب در آن ظاهر شد. قریبیان در دهه هفتاد روزهای پرکاری را تجربه کرد و تبدیل به انتخاب اول تمام کارگردانان شد. از فیلمهای ارزشمند این دورهاش میتوان از نامهایی چون «گمشده»، «آوار»، «سمندر» و «ترن» یاد کرد.
اولین سیمرغ بلورینش را در سال 1366 برای فیلم «ترن» ساخته امیر قویدل دریافت کرد. زوج دوستداشتنی قریبیان و جمشید هاشم در دهه درخشان هفتاد، فیلمهای اکشن و مخاطب پسند بسیاری را روانه سینماها کردند که در زمان خودشان فروشهای بالا و قابلتوجهی را رقم زدند. قریبیان برای بازی در نقش یک کارآگاه خصوصی در فیلم خوشساخت «بندر مهآلود» دومین سیمرغ بلورین نقش اول مرد را به کارنامه هنریاش اضافه کرد و سومین جایزهاش را برای بازی درخشانش در فیلم «مرد بارانی» به کارگردانی یدالله صمدی از آن خود کرد.
قریبیان در کنار بازیگری از علاقهاش به کارگردانی نیز غافل نبوده، «جدال در تاسوکی»، «قانون» «چشمهایش» و «گناهکاران» آثاری است که نام او را بهعنوان کارگردان در تیتراژ فیلمها ثبت کرده است قریبیان این امکان را به دست آورد تا در سال 1381 حضور متفاوت و دیدنی را در فیلم «رقص در غبار» به کارگردانی اصغر فرهادی تجربه کند. «شهر زیبا» دومین فیلمش با فرهادی موردتوجه منتقدان و کارشناسان گرفت و فصل جدیدی را در دنیای بازیگری برایش رقم زد.
فیلم «رئیس» آخرین همکاری با رفیق قدیمیاش کیمیایی در سال 1385 زیاد موردتوجه مخاطبان قرار نگرفت. جدیترین فیلم قریبیان در سالهای جدید «گناهکاران» است که با وفاداری به ژانر نوار اثر قابلتوجهی در کارنامه کارگردانیاش بشمار میرود. «گناهکاران» در سی و یکمین دوره جشنواره فجر بنمایش درآمد و باآنکه نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بود دستخالی جشنواره را ترک کرد.
«خروج» آخرین فیلم حاتمی کیا که این روزها در فضای مجازی اکران متفاوتی را تجربه میکند قرار است آخرین حضور این چهره فراموشنشدنی سینمای ایران باشد. فرامرز قریبیان در «خروج» همان قهرمان معترضی است که برای گرفتن حقش میجنگد و در سفری پرماجرا با حقایق جدیدی ارزندگی و جامعه پیرامونش روبرو میشود. سینمای ایران همواره به بازیگران کارکشته و درخشانی چون فرامرز قریبیان نیاز مبرم دارد همانگونه که در سینمای جهان هنوز هم نقشهای خاص و مهمی برای چهرههایی چون: کریستوفر پلامر، جان وویت و یا کریستوفر والکن در نظر گرفته میشود. هنوز هم نقشهای متفاوت بسیاری وجود دارد تا قریبیان به آنها جان بدهد و ما با شور و شوق بسیار لذت ببریم.
آقای قریبیان خداحافظی با سینما و بازیگری برای شما که عاشقانه دوستش دارید هیچ معنایی ندارد. بمانید و بازهم بهعنوان بازیگری مؤلف، نقشهای دیدنی و عاشقانه دیگری خلق کنید.