در فیلم «بازیکن شماره یک آماده»، واحه (دنیای واقعیت مجازی که بخش عمدهای از فیلم در آن رخ میدهد و جایی است که ساکنان یک ویران شهر برای فرار از مصیبت دنیای واقعی با پوشیدن آواتارهای مجازی به آن وصل میشوند) آن طور که خالقش میگوید: «پر از چیزهایی است که مردمدوست دارند.»
شما ممکن است عاشق فیلم بازیکن شماره یک آمادهباشید و یا برعکس، از آن خوشتان نیاید. ولی نمیتوانید این واقعیت را انکار کنید که کلی چیزهای دوستداشتنی در این فیلم وجود دارد. گوشه و کنار واحه مملو از نشانههای مختلفی از فرهنگ عامه اواخر قرن بیستم است (بخش عمدهای از آنها مربوط به دوران ریاست جمهوری ریگان هستند). واحه یک بازی نقشآفرینی آنلاین چندنفره عظیم است که بیشتر شبیه یک نوار ویدئویی با این عنوان میماند: «من عاشق دهه ۱۹۸۰ هستم.»
در بازی اشارههای مختلفی به سیستم بازی آتاری ۲۶۰۰، بتمن، بوکارو بانزایی (شخصیت اصلی یک فیلم کمدی تخیلی با بازی پیتر ولر که در سال ۱۹۸۴ ساخته شد)، فیلم بازگشت به آینده (رابرت زمکیس، ۱۹۸۵)، شخصیت چاکی از فیلم بازی بچه (دان مانچینی – ۱۹۸۸)، کینگ کونگ، موتور جستوجوی اسک، آدمآهنی فیلم غول آهنی (برد برد – ۱۹۹۹)، مکعب روبیک، آهنگ زنده ماندن از فیلم تب شنبه شب (جان بدهام – ۱۹۷۷) و فیلم درخشش استنلی کوبریک وجود دارد. این عناصر مانند اجزا مختلف سوپی هستند که آشغالها و موارد دور ریخته فراموششده و گنجینههای باارزش حفظشده در آن ادغامشدهاند. مسلماً برای هرکس، چیزی هر چند اندک، برای دوست داشتن وجود دارد.
داستان فیلم دریکی از بخشهای در حال ویرانی شهر کلمبوس ایالت اوهایو به نام پشتهها روی میدهد، منظور از پشتهها شاید تریلرهایی باشد که هم چون تپه بر روی یک دیگر قرارگرفتهاند. بازیکن شماره یک آماده بر روی شخصیتی به نام وید واتس (تای شریدان) تمرکز میکند، یک نوجوان نابغه اهل فناوری که بیشتر اوقات فراغتش (و بخش عمدهای از طرح داستانی فیلم) را در واحه میگذارند. در واحه وید در قالب خودش ظاهر نمیشود. بلکه در کالبد همزادش فرو میرود، یک نسخه دیجیتالی ایده آل با موهای نقرهای به نام پارزایول (یکی از همراهان و قهرمانان شاه آرتور که مأموریت مییابد جام مقدس را پیدا کند). پارزایول این فیلم هم مأموریت دارد چیزی را پیدا کند که بهاندازه جام مقدس فریبنده و گریزان است. یکشی دیجیتالی (آن طور که طرفداران بازیهای کامپیوتری می گویند، تخممرغ شانسی) که جیمز هالیدی (مارک رایلنس)، خالق متوفی واحه آن را داخل این دنیای دیجیتال پنهان کرده است. هرکسی این تخم را پیدا کند تمام ثروت هالیدی را به ارث میبرد. کسانی که وید / پارزایول را در این مأموریت همراهی میکنند عبارتند از سامانتا ملقب به پیکسیش با آواتار چشم انیمهای آرتمیس (الیویا کوک) و سه بازیکن دیگری که وید آنها را تنها از طریق آواتارهایشان میشناسد: یک مرد هیکلی تنومند به نام اچ، سامورایی دایتو و نینجا شو.
این تنش که بین دنیای واقعی و دیجیتال برقرار میشود، دارای نکات ظریف فراوانی است و اصلاً دلیل ساخت فیلم بازیکن شماره یک آماده هم همین است. بزرگی میگوید: «واقعیت آزاردهنده است.» ولی درست مانند فیلم «بلید رانر: 2049»، نکته کنایهآمیز فیلم این است که درگیر کننده ترین بخشهای آن در همان دنیای واقعی کثیف و چرکین رخ میدهد و نه دنیای به ظاهر بی نقص واحه. فیلمنامه که توسط زک پن و ارنست کلاین، نویسنده رمان با هم نوشتهشده، یک داستان شکار دیجیتالی سرراست زیبا است. در بخشهایی شبیه مجموعه فیلمهای ترون میشود و در بخشهایی شبیه چارلی و کارخانه شکلاتسازی. رئیس یک شرکت عظیم و خرابکار (بن مندلسان)، ضد قهرمان موردنیاز داستان است.
در نهایت، این که عاشق فیلم بازیکن شماره یک آماده شوید یا از آن بدتان بیاید، بستگی به این دارد که چه احساسی در مورد بازیهای کامپیوتری به عنوان یک هنر دارید. از آنجا که بخش زیادی از صحنههای اکشن فیلم در واحه رخ میدهد، ممکن است احساس کنید در حال تماشای فیلم «فاینال فانتزی: ارواح درون» هستید. مشکل این است که در همان فیلم محصول ۲۰۰۱ (اولین فیلم فتورئالیستی که با گرافیک سه بعدی ساختهشده بود و پرهزینهترین فیلمی است که تابهحال بر اساس یک بازی ساختهشده) هم تماشای این سبک طراحی بعد از مدتی ناخوشایند میشد. طراحیهای بازیکن شماره یک آماده، کارتونی است، ولی به اندازه کافی واقعگرایانه هم هست. ولی با این حال بعید است کسی دوست داشته باشد مدت زیادی را با این نوع طراحیها بگذراند. مدت زیادی که از فیلم میگذرد (دو ساعت و نیم زمان دارد و واقعاً طولانی است)، بالاخره احساس میکنید دارید فیلم میبینید نه این که یک بازی کامپیوتری بازی کنید. به عبارت بهتر میتوان گفت، انگار دارید بازی کردن یک بازیکن دیگر را تماشا میکنید.
اسپیلبرگ در ۷۱ سالگی، سرزندگی یک کارگردان بیستوچند ساله را دارد. شاید بتوان گفت او یک کارگردان ۷۱ ساله با حافظهای خوب است. فیلم به همان اندازه که گاهی اوقات خستهکننده میشود، درجاهای دیگر هم بسیار لذتبخش است. مخصوصاً در صحنهای که به فیلم درخشش ارجاع میدهد و از کلیپهای واقعی که در ۱۹۸۰ ساخته شدند استفاده میکند. فیلم کوبریک را هم استودیو برادران وارنر تهیهکردهاند که تهیهکننده همین فیلم هم هستند. به همین دلیل دسترسی به آن کلیپها کار سختی نبوده است.
فیلم نوعی کیفیت فوقالعاده دارد که یکی از داراییهای هیجانانگیز و قدر نادیده آن است. در اواخر فیلم که پارزایول بالاخره هالیدی را میبیند، هالیدی دیگر با آواتار خودش، یعنی جادوگری با اسم احمقانه انوراک ظاهر نمیشود. هالیدی همان هالیدی دنیای واقعی است. پارزایول از او میپرسد: «تو یه آواتاری؟ یا زندهای؟»
هالدی در جواب هر دو سؤال میگوید: «نه.» و ناپدید میشود. این راز که بدون پاسخ باقی میماند، جذابترین و آزاردهندهترین عنصر فیلم بازیکن شماره یک آماده است.
مایکل اوسالیوان، واشینگتن پست
گزیدهای از نظرات منتقدان در باره فیلم «بازیکن شماره یک آماده»
آلانا پیرس (آی جیان)
همه چیز در «بازیکن شماره یک آماده» با هم همراه میشود و یک اکشن سرحال را ایجاد میکند. فیلم با سفر قهرمانانهٔ شخصیت اولش جلو میرود و هرگز از نفس نمیافتد. البته به طور کامل به همهٔ سوالهای داستان پاسخ داده نمیشود.
اریک کان (ایندی وایر)
کمی طول میکشد و در انتهایش لنگ میزند اما هرگز خطا نمیکند. این فیلم بزرگترین فیلم تماشاگرپسند اسپیلبرگ در سالهای اخیر است.
تاشا رابینسون (ورج)
دینامیک خالص و پرانرژی فیلم راضیکننده است حتی اگر کاراکترهای درام به آن خوبی نباشند.
جان دی فور (هالیوود ریپورتر)
یک ماجراجویی منحصربهفرد میان دو جهان که یکی فانتزیاند و دیگری سرد و یخزده. «بازیکن شماره یک آماده» استیون اسپیلبرگ به خوبی از پتانسیلهای روایی و ساختاری رمان پرفروش ارنست کلاین استفاده میکند اما روح و ذاتش را دستنخورده باقی میگذارد.
مونیکا کاستیلو (گاردین)
کسانی که برای فیلم تازهٔ اسپیلبرگ هورا میکشند احتمالاً از ارجاعات بسیار فیلم، سرعت روایت و طراحی بصری فیلم خوششان آمده. دیگران احتملا شخصیتها و پیرنگ سطحی آزارشان میدهد.
بازیکن شماره یک آماده Ready Player One
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
نویسنده: زک پن، ارنست کلاین (بر پایه رمانی به همین نام از ارنست کلاین)
بازیگران: تای شریدان، الیویا کوک، بن مندلسان، تی. جی میلر، سایمن پگ، مارک رایلنس
سال اکران: ۲۰۱۸