سلیس: کمکم فیلمهای مهم روانهی پردهی سینماها میشوند. فیلمهایی که ارزشش را دارند دربارهی جزئیاتشان بدانیم؛ فارغ از اینکه امتیاز خوبی بگیرند یا نه یا در فصل جوایز سینمایی موفق ظاهر شوند یا شکست بخورند.
«آنا»، ساختهی لوک بسون کارگردان مشهور فرانسوی یکی از این فیلمهاست که اخیراً اکران جهانی آن آغازشده است. قهرمان فیلم زنی است به نام «آنا پولیاتووا» که زیر ظاهر زیبای فریبندهاش رازی نهفته است که قدرت غیرقابلانکار او را آزاد میکند و تبدیل به یکی از ترسناکترین آدمکشهای دولت میشود. «ساشا لوس» نقش قاتلی را بازی میکند که اسمش روی فیلم آمده است. لوک ایوانز و هلن میرن بقیهی بازیگران فیلم هستند بهعلاوه الکساندر پتروف که این اولین نقشش در یک فیلم انگلیسیزبان است.
اکتبر سال ۲۰۱۷ بود که لوک بسون اعلام کرد فیلم بعدیاش «آنا» خواهد بود و یک ستاره تازهوارد به اسم ساشا لوس هم در آن بازی میکند. فیلمبرداری فیلم نوامبر همان سال شروع شد. احتمالاً از بدشانسی لوک بسون است که اکران فیلمش همزمان با «داستان اسباببازی ۴» شده است. فیلم در اولین شب اکرانش ۳۲۵ هزار دلار فروخت. منتقدان در سایت متاکریتیک امتیاز ۴۰ از ۱۰۰ را به فیلم دادهاند و در بهترین حالت نقدها روی فیلم متوسط بوده است. فیلم «آنا» با بودجه ۳۰ میلیون دلاری ساختهشده است.
پیتر دبروج منتقد ارشد ورایتی درباره فیلم «آنا» نوشته است: فیلمبرداری فیلم «آنا» دسامبر ۲۰۱۷ تمام شد. کمتر از سه ماه بعد، کمپانی فاکس فیلم «پرستوی قرمز» را روانه پرده سینماها کرد. یک تریلر جنگ سرد بهشدت یخ درباره بالرین روسی که نقشش را جنیفر لارنس بازی میکرد و توسط سازمان جاسوسی شوروی تعلیمش میدهند تا تبدیل به یک آدمکش و جاسوس شود. او یاد میگیرد که چطور از جذابیتهای ظاهریاش بهعنوان سلاح استفاده کند و هوشش تبدیل به اهرم قدرتش میشود تا مربیانش را فریب دهد. روز افتتاحیه این فیلم احتمالاً برای لوک بسون روز خیلی بدی بوده است چون آن فیلم در اصل نسخه هوشمندانهتر و پیچیدهتر از داستانی بود که بسون برای فیلم «آنا» در نظر گرفته بود. فیلمی که ساشا لوس مدل سابق که حالا بازیگر شده در آن نقش آدمکشی را بازی میکند که تبدیل به مدل شده تا بین کارهای مدلینگ، کارهای مربوط به کا.گ.ب را به سرانجام برساند.
حالا شما تصویری از این فیلم در ذهن دارید. این را هم اضافه کنید که خود فیلم «پرستوی قرمز» تکرار مکررات بود. یک سال قبلتر از اینها هم چارلیز ترون در فیلم «بلوند اتمی» نقش مشابهی داشت. همه اینها باعث میشود فکر کنیم که لوک بسون باید از این پروژه کنار میکشید بهخصوص که خودش ۱۷ سال قبلتر از همه در سال ۱۹۹۰ فیلم «زنی به نام نیکیتا» را ساخته بود که نسخه اصلی همهی این فیلمها محسوب میشود.
حالا فلاش فورواردی به امسال بزنیم. دو دهه بعد بسون که کارنامهاش پر از فیلمهایی با قهرمانان زن قوی است، نمونههایش «لوسی»، «بانو»، «پیامآور: داستان ژاندارک»، فیلمهایی که میلیاردها دلار در گیشه فروش کردند، متهم به بدرفتاری با حداقل نه زن است.
«آنا» بازتاب سبک فیلمسازی بسون است که اتفاقات فیلم را از طریق نامش منتقل میکند. نامی که از روی کاراکترش برداشتهشده. شخصیتی بیشازحد صبور که شبیه تردستیهای یک هنرمند میتواند پنج حرکت جلوتر از بقیه باشد و صحنههای خاص را جوری بازی کند و دوباره تکرارشان کند که مخاطب دائم باید ارزیابی کند که کنترل اوضاع در آن صحنه دست چه کسی است.
اینکه کاراکتری را بنویسی که از هر کس دیگری در اتاق باهوشتر و بااستعدادتر باشد یکچیز است و اینکه در زندگی واقعی چنین کاراکتری باورپذیر از کار دربیاید بهکلی مسئلهی دیگری است. بسون مثل پل ورهوفن کارگردان هلندی نشان داده که استعداد اثباتشدهای در ساخت فیلمهای ژانر دارد که به نظر میرسد مناسب مخاطبان مذکر ۱۳ ساله هستند!
در شرایطی متفاوت «آنا» میتوانست کار یک بلاکباستر را انجام بدهد و یک اتفاق در کارنامهی لوس باشد. بهجایش بیشتر فیلمی شده در باب ظاهر زنان تا قدرتمند بودنشان. نیم ساعتی میگذرد تا شخصیت آنا برای مخاطب جالب شود. فیلمنامه بسون خیلی ابتدایی است. آیا چیزی در فیلم «آنا» وجود دارد که مخاطبش را به شگفتی وادارد؟ نه واقعاً.
منتقد درپ هم نقدش را با نوعی تمسخر آغاز میکند: «فیلم «آنا»، تریلر جدیدی درباره یک سوپر مدل که در حقیقت قاتل روس هم محسوب میشود، فیلمی است پر از کلاهگیس. کلاهگیسهای بلند، کوتاه، قرمز، نقرهای. ستاره فیلم ساشا لوس آنقدر در طول فیلم کلاهگیسهای مختلف سرش میکند که مشتاق میشوید تعدادشان را بشمارید. این احتمالاً سرگرمکنندهترین قسمت فیلمی است که نسخه سست و بیمزه «زنی به نام نیکیتا» به شمار میرود. فهرست شباهتهای این فیلم با «زنی به نام نیکیتا» زیاد است. یک زن جوان مشکلدار، معتاد به مواد و به طرزی باورنکردنی خشن که وارد جهان جاسوسی میشود. این شباهتهای بیشتر هم میشود و بسون فقط کمی پیچشهای داستانی به آن اضافه کرده که البته به خاطر ساختار فیلم همهشان در فلاشبکها لو میروند. درنتیجه دیدن فیلم «آنا» شبیه یک آشنا پنداری است.»
بقیه منتقدان هم معتقدند که فیلم خستهکننده است؛ و تقریباً همگی متفقالقول هستند که فیلم انگار از روی دست بهترین کارهای خود بسون ساختهشده است.
ساشا لوس متولد ۱۹۹۲ نقش قهرمان فیلم را بازی میکند. او یک مدل روس است که برای برندهای مطرحی مثل والنتینو و دیور و شنل کارکرده است. لوس در چند آگهی تبلیغاتی هم جلوی دوربین رفته بود تا سرانجام سال ۲۰۱۷ لوک بسون برای بازی در فیلم «والرین و شهر هزار سیاره» او را انتخاب کرد و بعد هم بازیگر نقش اصلی فیلم بعدی بسون یعنی «آنا» شد. او در این فیلم نقش جاسوسی را دارد که در جلد یک مدل فرو میرود.
هلن میرن که عنوان افتخاری بانو را از ملکه انگلستان دریافت کرده است بازیگر ۷۳ ساله انگلیسی است. او سال ۱۹۶۷ در کمپانی سلطنتی شکسپیر بازیگری را شروع کرد و یکی از معدود بازیگرانی است که توانسته تاج جایزه بازیگری در سه مدیوم تئاتر و سینما و تلویزیون را روی سری بگذارد. جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای ایفای نقش ملکه الیزابت در فیلم «ملکه» برد. جایزه تونی برای یک نمایش و جایزه الیویه برای یک نقش تلویزیونی فهرست موفقیتهایش را تکمیل کردند. هلن میرن در فیلم «آنا» نقش اولگا را دارد.
و درنهایت لوک ایوانز بازیگر ۴۰ ساله ولزی هم در فیلم لوک بسون جلوی دوربین رفته است و از این نظر میشود گفت که فیلم یک تولید بینالمللی است و کارگردان فرانسوی بازیگرانی از کشورهای مختلف را دورهم جمع کرده است. اسم کاراکتری که لوک ایوانز نقشش را بازی میکند الکس تچنکوف است.
فیلم «آنا» به دلیل صحنههای خشونتآمیز و زبان و برخی صحنههای نامناسب درجه R گرفته است به این معنا که فیلم برای نوجوانان زیر ۱۷ سال محدودیتهایی گذاشته است و باید به همراه والدین یا یک بزرگسال به تماشای فیلم بنشینند. البته اگر همانطور که منتقدان گفتهاند نمونه خوبش قرار است فیلم «پرستوی قرمز» باشد توصیه میکنیم که بزرگترها هم فیلم را نبینند چون بهشدت بیمزه و خستهکننده است.
صوفیا نصراللهی
يك تريلر جاسوسى
فرزاد موتمن
آخرين فيلم لوك بسون، «آنا»، از فیلمهای «بلوند اتمی» و «گنجشک سرخ» بهـتر است.
داستان سر بزنگاه، جلو و عقب میرود و در اين رفتوبرگشتهای زمانى، با ابعاد تازهتری از ماجراهایی روبهرو میشویم كه ظاهـراً از ابتدا با آنها آشنا بودهایم، اما این بار اشكال ديگرى پيدا میکنند كه به نظر میرسد براى يك تريلر جاسوسى، شيوه مناسبى براى قصه گفتن باشد.
گذشت زمان را در اين فيلم تقريباً دوساعته حس نمیکنیم و فینال آن، يك كلايمكس بهیادماندنی، به لحاظ سياسى درست و درعینحال طنزآلود است. حالا اگر منتقدين از تماشاى فيلم سرخوردهاند و از «نبوغ» بسون، چيزى در آن نمییابند، تقصير خودشان است كه از ابتدا، اين فیلمساز را زيادى جدى گرفتهاند. من هیچگاه بسون را خيلى دوست نداشتهام. از هـمان اولين فيلمى كه از او ديدم، «آخرين نبرد»، كه اوایل دهـه هـشتاد ساخته شد، احساس كردم، فیلمسازی کموبیش تقلبى ست. بهجز «نيكيتا»، كه به فضايش علاقهمند، بودم، فیلمهایش چندان در حافظهام جایی به خود، اختصاص نمیدادند، حتى، آن عشق و شورى كه عدهای، به «لئون»، داشتند را هیچوقت درك نكردم.
به هـمين دليل برخلاف منتقدين كه فيلم را شبيه به آثار كمپانى «كانن»، توصيف کردهاند و آن را از شیوههای فیلمسازی بسون، دور ارزيابى کردهاند، من بدون آنکه انتظار زيادى داشته باشم، به تماشايش نشستم و اتفاقاً به نظرم، فيلمى آمد كه نهتنها سرگرمکننده است، بلكه حتى رگههای «مؤلف» ى هـم دارد.
اگر كمى دقت كنيم، «آنا» را میتوانیم بازسازى «نيكيتا» (بهـترين فيلم بسون تا به امروز)، تلقى كنيم. نکتهای كه فيلم را درگير لحنهای متضاد میکند، اجراى صحنههای اكشن است كه از مدل كارتونى مثلاً «بيل را بكش»، تبعيت میکند، درحالیکه ذاتاً از فانتزى دور است و به باورپذیری فيلم، لطمه زده است. يادم رفت بگويم كه هـلن ميرن، چقدر غوغاست، در اين فيلم.
آنا Anna
نویسنده فیلمنامه و کارگردان: لوک بسون. بازیگران: هلن میرن، سیلیان مورفی و لوک ایوانز. تهیهکنندگان: مارک شگوگر و لوک بسون