گفت‌وگو با گروه رولینگ استونز درباره آلبوم جدیدشان «غمگین و بی‌کس»

11 بهمن 1395
گروه رولینگ استونز گروه رولینگ استونز

رویامان به تحقق پیوست

رولینگ استونز به‌نوعی بازمانده نسل غول‌هاست. بیش از ۵۰ سال است که کار می‌کنند و هنوز هم در مرکز توجه هستند. انگار انرژی وتوانشان تمامی ندارد. بااینکه همیشه فعال هستند و میگ جگر به‌عنوان نماد اصلی این گروه همیشه درصحنه حضور دارد اما یازده سال بود که آلبوم استودیویی منتشر نکرده بودند. حالا با آلبوم جدیدشان «غمگین و بی‌کس» بازهم وارد بازار اصلی شده‌اند. نکته جالب اینکه تمام قطعات آلبوم باز نوازی (کاور) آهنگ‌های بلوز و آراند بی قدیمی است. اینکه گروهی با این سابقه و قدرت سراغ قطعاتِ قدیمی‌تر از خودشان می‌روند نشان از گره خوردن اعضا باسنت است. سنتی که از آن سرچشمه گرفتند و با نگاهی دقیق به آن، آثار خودشان را خلق کردند. حالا به ریشه‌ها بازگشتند، گویا چیزی جز این هم برای آرامش نداشتند. آن‌ها رضایتی را که به دنبالش بودند از آهنگ‌های جدیدشان نمی‌گرفتند بنابراین شروع به ضبط کاورهای آراند بی کردند. ماحصل کار چنان افتخاری برای جگر به همراه داشت که کیت را تحت تأثیر قرارداد.

آلبوم «غمگین و بی‌کس» چه چیزی را درباره رولینگ استونز به مخاطب منتقل می‌کند؟

کیت ریچاردز: همه آن چیزی که ما تلاش کردیم در قالب گروه انجام بدهیم در این آلبوم گنجانده‌شده؛ بنابراین بعد از پنجاه سال بالاخره آلبومی ساختیم که صد درصد بلوز است. البته فراموش نشود که ما در سال ۱۹۶۴ قطعه خروس قرمز کوچولوی هاولین وولف را به صدر جدول بردیم. همیشه دلم می‌خواست بتوانم این جمله را بگویم که «آنچه را روزی گرفتم به دیگری منتقل کردم». با این آلبوم آرزویم برآورده شد.

چطور این پروژه از یک آلبوم اوریجینال تبدیل به کاور شد؟

میک جگر: ما چندتایی قطعه جدید ضبط کردیم اما کاورها هستند که باعث برد و موفقیت آلبوم شدند. اول یک قطعه بلوز ضبط کردیم و بعد یکی دیگر و همین‌طور یکی دیگر. من گفتم عالیه فردا برگردیم و چندتای دیگر ضبط کنیم. این آلبوم ادای احترامی است به موزیسین‌های موردعلاقه ما، کسانی که باعث‌وبانی رفتن ما به سمت موسیقی بودند. همان علتی که ما اصلاً گروه را به خاطرش تشکیل دادیم. برای نسل ما بچه سفیدپوست حومه بودن معادل رپ خواندن بود؛ اما به لحاظ فرهنگی از تجربیات شخصی ما خیلی دور است. ما مبلغ موسیقی بلوز بودیم و درنهایت هنوز هم داریم همان راه را ادامه می‌دهیم.

چارلی واتز: نوشتن، کار خیلی سختی است. این‌طوری به‌جای اینکه آدم جان بکند و ماحصل بشود یک قطعه سه چهار آهنگ ضبط می‌کند و روز بعدی هم سه تای دیگر.

آهنگ‌های آلبوم را چطور انتخاب کردید؟

میک جگر: نخستین قطعه غمگین و بی‌کس بود. همه باذوق و اشتیاق زیادی آن را اجرا کردند، انگار که واقعاً حرف خودشان است. من باید می‌رفتم خانه و نگاهی به مجموعه‌هایم می‌کردم. فردا چه‌کار می‌توانستیم بکنیم؟ سعی کردم موزیک‌هایی را انتخاب کنم که برای هواداران همیشگی بلوز زیادی آشنا نباشد. آهنگ‌هایی که انتخاب کردیم از آن قطعاتی نیست که هزاران بار اجرا کرده باشیم. تلاش کردم بیشتر آن‌هایی را که به‌نوعی مهجورتر بودند انتخاب کنم و به لحاظ ریتمی، احساسی، حال و هوا و تایم سیگنیچر تنوع داشته باشند.
کیت ریچاردز: من فقط شوق‌وذوق میک را دنبال می‌کردم. گذاشتم کار دلش را بکند و امیدوار بودم وسط راه اشتیاقش را از دست ندهد. «ما داریم بلوز ضبط می‌کنیم؟» همین‌که مشغول کار می‌شد تماشایی بود. هیچ‌وقت تا این اندازه او را در نوشتن و راست و ریست کردن کارها پرحرارت ندیده بودم و از حد معمول همیشگی بیشتر در کارگروه سهم داشت. بعضی از کارها بودند که از زمان ساززدن در کلاب آن‌ها را نزده بودیم. فوق‌العاده بود. هر وقت با خودم فکر می‌کردم که آیا می‌توانم به یاد بیاورم که ادامه فلان قطعه چیست متوجه می‌شدم که اصلاً مجبور نیستم به این مسئله فکر کنم. انگشت‌های من به‌خوبی همه‌چیز را به خاطر داشتند. این احساس، آزادی لذت‌بخشی به من می‌داد.

آیا مجبور بودید آهنگ‌ها را دوباره یاد بگیرید یا آن‌ها را به یادداشتید؟

رانی وود: بعضی از اسم‌ها برایم تازگی داشت و بعضی‌ها هم بودند که گوشی می‌شناختم. در مورد بقیه هم کلید و تنظیم را به من می‌دادند و من آماده اجرا می‌شدم. یکی از انتخاب‌های عجیب Little Rain بود. من این آهنگ را به‌جای لالایی برای دوقلوها می‌خواندم.

هر چهار قطعه لیتل والتر مقدار زیادی هارمونیکا دارد. میک، تو برای اجرای این قطعه‌ها آماده بودی؟

میک: من در زندگیم خیلی هارمونیکا نزدم. خیلی تنبلم. آگه می‌دانستم قراراست این کار را بکنم حتماً برای هفته‌ها تمرین می‌کردم. هارمونیکا ساز خیلی سختی نیست. تنها مسئله در مورد آن این است که مثل گیتار یا کیبور نیست که ببینی داری چه‌کار می‌کنی. نمی‌توانی سوراخ‌هایش را ببینی فقط باید با زبانت آن‌ها را ببندی.

کیت: میک در این آلبوم خیلی خوب به هدف زده او تنها موزیسین باقی‌مانده است که می‌تواند این‌طور هارمونیکا بزند. خیلی از مردم یادشان می‌رود که او چه موزیسین جدی‌ای است.

اریک کلپتون در قطعات Can’t Quit You Baby و Everybody Knows About My Good Thing شمارا همراهی کرده. او چطور به شما پیوست؟

رانی: خیلی شانسی بود. وقتی ما داشتیم یکی از آهنگ‌هایمان را ضبط می‌کردیم او دستش خالی بود. از او خواستیم که اگر دوست دارد در چند تا از قطعه‌های کاور با ما ساز بزند. البته آن مدت دست‌هایش مشکلی داشت. او یک قطعه را فینگر استایل زد و یکی را هم اسلاید. من فکر می‌کنم وقتی اریک با استونز ساز می‌زند عالی می‌شود. یک‌چیز جادویی اتفاق می‌افتد. احساس رهایی خوبی که رهبر گروه نیستی و درعین‌حال صاحب‌اختیاری. اریک عاشق این حالت است.

در اوایل دهه شصت، رولینگ استونز باعث محبوبیت موسیقی بلوز شد و به هواداران امریکایی‌اش موسیقی بلوز را که از فرهنگ خودشان بود معرفی کرد؛ اما بلوز همچنان ژانری در حاشیه باقی ماند. مخاطبان این آلبوم چه کسانی هستند؟

دان واز (تهیه‌کننده آلبوم): نخستین باری که به بلوز گوش دادم از طریق استونز بود. اول فکر کردم آن‌ها بلوز را ابداع کرده‌اند. فکر می‌کنم امروز هم آدم‌های جوانی باشند که چیزی درباره بلوز نمی‌دانند و وقتی به این آلبوم گوش بدهند می‌خواهند چیزهای بیشتری درباره آن یاد بگیرند.

آیا قصد دارید به دنبال این آلبوم آهنگ‌های قدیمی بیشتری ضبط کنید؟

کیت: من تا جایی که درون گروه برای انجام کاری انگیزه وجود داشته باشد هر کاری را دوباره انجام می‌دهم. رولینگ استونز هیچ‌وقت چیزی را برنامه‌ریزی نمی‌کند. غمگین و بی‌کس آلبومی بود که همین‌طور کنار هم قرار گرفت و ساخته شد. ما هیچ‌وقت نمی‌گوییم که باید شماره دوم این آلبوم را دربیاوریم یا اینکه مثلاً یک آلبوم کانتری ضبط کنیم. در مورد رولینگ استونز همیشه همه‌چیز ناگهانی اتفاق می‌افتد.

منبع: دیلی میل، ترجمه: ریما آسا، اعتماد

 

نگاهی به آلبوم «غمگین و تنها» از گروه رولینگ استونز

آن‌گونه که کیت ریچارد (گیتاریست و یکی از پایه‌گذاران گروه رولینگ استونز) می‌گوید، آلبوم اخیر این گروه مشهور، نخستین و تنها مجموعه‌ای است که در سبک بلوز کاور کرده‌اند. به نظر او این آلبوم حاصل تمرین و کار کردن در محیط نه‌چندان آشنا و مأنوس استودیوی بریتیش گروو «British Grove» است. صاحب این استودیو مارک نافلر خواننده و آهنگساز گروه بریتانیایی دایر استریتس است. ازآنجایی‌که آخت شدن با فضای جدید کمی سخت بود گروه تصمیم گرفت تا با اجرای مجدد آهنگ «غمگین و تنها» از لیتل والتر حس ناآشنا بودن را تا حد ممکن کم کند اما در پایان، این اجرا آن‌قدر خوب از کار درآمد که گروه را بر آن داشت تا آلبومی کامل از آهنگ‌های معروف سبک بلوز شیکاگوی پس از جنگ را جمع‌آوری کند. سرعت گروه در گردآوری آهنگ‌های موردعلاقه‌شان عجیب بود؛ آن‌ها در مدت چند روز آلبوم را تکمیل کردند. به جرات می‌توان گفت از اوایل دهه ۶۰ میلادی که هرسال دو آلبوم منتشر می‌کردند تاکنون چنین چیزی سابقه نداشته است. رولینگ استونز موفقیت و جذابیت این مجموعه را مرهون راحتی و سادگی اجراها و تنظیم‌های آن می‌داند. اعضای گروه در کنار هم از توانایی، مهارت و غریزه خود در موسیقی بهره بردند تا مجموعه‌ای این‌چنین موفق خلق کنند. بااین‌حال آلبوم «غمگین و تنها» به‌جای اینکه ویترینی برای نمایش هنر نوازندگی باشد- باوجود تک‌نوازی‌های خارق‌العاده اریک کلپتون در دو قطعه- بیشتر بر هم‌نوازی و کنش متقابل بین اعضا، تأکید دارد، البته بدون اینکه تم اصلی آهنگ گم شود. این تعهد به زمینه اصلی در تمام قطعات، پیروزی و موفقیت غیرقابل‌انتظاری را برای میک جگر به ارمغان می‌آورد. بااینکه گروه رولینگ استونز ریشه بلوز آهنگ‌هایش را مدیون کیت ریچارد می‌داند و اوست که همیشه آرزوی جمع‌آوری آلبومی با این سبک را در سر می‌پرورانده اما بازهم این جگر است که مانند همیشه با صدای قوی و سازدهنی سوزانش، نبض ترانه‌ها را در دست دارد؛ اما این بار گویا آزادتر و از اعماق قلبش با آرام‌ترین تا پرسرعت‌ترین ضرباهنگ‌ها یکی می‌شود و پیش می‌رود. 

در این میان بقیه اعضای گروه نیز با او هماهنگ می‌شوند، در حقیقت همین همراهی است که باعث می‌شود آلبوم غمگین و تنها، موردتوجه همگان قرار گیرد. حتی اگر تنها از منظر مفهومی به این آلبوم نگاه کنیم درمی‌یابیم که حرکت هوشمندانه‌ای خواهد بود اگر این مجموعه آخرین همکاری رولینگ استونز باشد اما با نگاهی دقیق‌تر و از منظر هنری، این همکاری ارزش بیشتری دارد چراکه آن‌ها این اجازه را به خود دادند که به‌سادگی دورهم جمع شوند و فقط برای لذت بردن و خوشی کردن محض، آهنگ‌های موردعلاقه‌شان را کاور کنند. اجراهای کمیاب و باارزشی که در این سال‌ها به‌سختی می‌توان پیدایشان کرد، اما چنان راحت شنیده می‌شوند انگار سال‌های سال آن‌ها را شنیده بودیم.

ترجمه: سونا بشیری، منبع: موزیک