زیر سایه استنلی کوبریک

04 دی 1398
«دکتر اسلیپ» «دکتر اسلیپ»

درباره «دکتر اسلیپ» و بازسازی جدید فیلم «درخشش»

محمد ناصر احدی

ساخت دنباله‌ای بعد از 29 سال چقدر عاقلانه است؟ مخصوصاً اگر دنباله‌ای بر فیلم استنلی کوبریک باشد. اصلاً بگذارید بپرسیم ساخت دنباله‌ای بر فیلمی از استنلی کوبریک چقدر عاقلانه است؟

«دکتر اسلیپ» دنباله‌ای بر «درخشش» (1980) است که می‌خواهد داستان دنی تورنس و مادرش ویندی را سال‌ها پس از نجات از هتل اورلوک پی بگیرد. این فیلم تازه هم بر اساس رمانی از استیون کینگ ساخته‌شده و وقایع آن در ژانر وحشت ماورایی رقم می‌خورد. ساخت دنباله‌ای بر فیلمی از استنلی کوبریک کبیر قمار بزرگی است که اگر در آن برنده شوید، جاودانه خواهید شد و اگر ببازید به‌سختی از جایتان بلند می‌شوید؛ اما کینگ ناراضی از کوبریک و احتمال پول‌ساز بودن چنین دنباله‌ای استودیوی برادران وارنر را مجاب کرده که به سراغ چنین پروژه‌ای بروند. حالا دکتر اسلیپ، خواب از چشم تماشاگر می‌رباید یا لالایی گوش‌خراشی است که بهتر است زودتر فراموش شود؟ جواب به این سؤال را در این صفحه پیدا خواهید کرد.

دکتر اسلیپ، پس از «گورستان حیوانات خانگی» و «آن: بخش دو»، سومین فیلم اقتباسی از آثار کینگ در سال ۲۰۱۹ است.

داستان از چه قرار است؟

سال‌ها پس از اتفاقاتی که در فیلم «درخشش» شاهد بوده‌ایم، «دنی تورنس» (با بازی ایوان مک‌گرگور)- که حالا دیگر دن نامیده می‌شود- هنوز هم به خاطر حوادثی که در هتل اورلوک از سر گذرانده، با مشکلات روحی و روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند. او از الکل برای مهار قدرتش- درخشش- استفاده می‌کند و یک‌شب که به این نتیجه می‌رسد می‌خوارگی را از حد گذرانده، با رفتن به شهری کوچک تصمیم می‌گیرد شروع تازه‌ای را تجربه کند.

در شهر جدید، در آسایشگاهی مشغول به کار می‌شود و از قدرتش برای آرامش بخشیدن به بیماران محتضر برای مواجهه با مرگ استفاده می‌کند و به همین دلیل به «دکتر اسلیپ» (دکتر خواب) معروف می‌شود. «دن» با دختربچه‌ای به نام «آبرا استون» (با بازی کایلی کوران) آشنا می‌شود که موهبتی شبیه او اما به‌مراتب قدرتمندتر دارد. آبرا به‌محض دیدن دن متوجه می‌شود که او هم از این موهبت برخوردار است و به همین خاطر از او درخواست می‌کند تا در برابر فرد بی‌رحمی به نام «رز کلاه‌دار» (با بازی ربکا فرگوسن) و همچنین اعضای گروهش، یعنی  The True Knotیاری‌اش دهد. اعضای این گروه مخوف به دنبال کودکانی که قدرت درخشش دارند می‌گردند و با شکنجه دادن و کشتن آن‌ها از انرژی این بچه‌ها برای طولانی‌تر شدن زندگی خودشان استفاده می‌کنند. «ترو نات» به دنبال شکار آبراست، اما دن تلاش می‌کند تا با استفاده از موهبتی که از آن واهمه دارد، آبرا را از سرانجام دردناکی که در انتظار اوست، نجات دهد.

فلنگان کار خود را در سینما از سال ۲۰۰۰ شروع کرده و تاکنون 11 فیلم ساخته است.

کارگردان
«مایک فلنگان» در سال ۱۹۷۸ در ماساچوست متولد شد. اگرچه مایک اندک مدتی در ماساچوست زندگی کرد، اما در همان مدت به موضوعاتی چون محاکمات جادوگری و مسائل مرتبط با آن مانند ارواح، داستان‌های ترسناک و داستان‌های وحشتناک علاقه‌مند شد. فلنگان کار خود را در سینما از سال ۲۰۰۰ شروع کرده و تاکنون 11 فیلم ساخته است. او بیشتر برای ساخت فیلم و سریال در ژانر ترسناک شناخته می‌شود. منتقدان کارهای فلنگان را ازنظر شیوه‌های کارگردانی، شخصیت‌پردازی و دوری از روش‌های کلیشه‌ای ستایش کرده‌اند. آثار او از سوی افرادی همچون استیون کینگ و ویلیام فریدکین موردتمجید قرار‌گرفته است. سریال «تسخیر خانه هیل» که در سال میلادی جدید فصل دوم آن به نمایش درمی‌آید، در تثبیت نام وی به‌عنوان متخصص ژانر وحشت اثرگذار بوده است.


بازیگران



کایلی کوران

«کوران» به‌رغم سن کمش در ایفای نقشش بسیار موفق است و از همین حالا می‌توان تصور کرد که در آینده در پروژه‌های بزرگی حضور خواهد داشت و به یکی از بازیگران سال‌های آتی تبدیل خواهد شد.

ایوان مک‌گرگور

«ایوان مک‌گرگور» در نقش دن تورنس سعی کرده وحشتی را که سال‌هاست این شخصیت در درونش حمل کرده دربازی‌اش متجلی کند و نشانه‌هایی از ضعف و شکنندگی او را در اجرایش به نمایش بگذارد. درصحنه‌های پایانی فیلم که روح دن مثل پدرش مسخّر ارواح شرور و شیاطین بدطینت شده، مک‌گرگور از اینکه به تقلیدی کامل از جک نیکلسون دست بزند ابایی نداشته و در این بازسازی موفق هم بوده است.

ربکا فرگوسن

هرقدر که «ربکا فرگوسن» در «مأموریت غیرممکن: ملت یاغی» (2015) و «مأموریت غیرممکن: فال اوت» (2018) در ایفای نقش ایسا فاست، جاسوسی زبده، بسیار موفق بوده، در دکتر اسلیپ سردرگم و در تضاد کامل با نقش قرار دارد و نمی‌تواند پلیدی و بی‌رحمی شخصیت رز کلاه‌دار را به تصویر بکشد. با اینکه فرگوسن چهره سردی دارد، اما این سرما در نقش رز بیشتر به‌نوعی خونسردی غیرقابل‌توجیه تبدیل‌شده که ترسی در وجود مخاطب ایجاد نمی‌کند.

کلیف کورتیس

«کورتیس» متخصص نقش‌های مکمل است که گاهی موفق است و گاهی ناموفق؛ اما در دکتر اسلیپ اصلاً به او فرصت داده نشده که به موفقیت برسد یا حتی شکست بخورد؛ آن‌قدر در حاشیه است که حضورش اصلاً دیده نمی‌شود.

 

 

کادیلاک بی موتور

«استیون کینگ» هیچ‌وقت نارضایتی خود را از اقتباس سینمایی استنلی کوبریک از رمان «درخشش» پنهان نکرده است. او در سال 1978، 2 سال پیش از اکران «درخشش»، در مصاحبه‌ای تردیدهایش را درباره برداشت کوبریک از داستان وی بیان کرده و گفته بود: «از همان نخستین بار که با کوبریک صحبت کردم، قصد داشت پایان داستان را تغییر دهد. گفت نظرت چیست که «دیک هالوران» (سرآشپز هتل با بازی اسکاتمن کراترز) تسخیر شود و بعد با کشتن دنی، وندی و درنهایت خودش، کاری را که جک شروع کرده تمام کند؟ بعد بهار می‌شود و سرایدار جدید با خانواده‌اش از راه می‌رسد.

ساخت دنباله‌ای بر فیلمی از استنلی کوبریک کبیر قمار بزرگی است.

البته، تماشاگر روح جک، وندی و دنی را به‌صورت خانواده‌ای خوشبخت می‌بیند که باهم نشسته‌اند و می‌گویند و می‌خندند. من متوجه نوعی قرینگی میان این صحنه آرامش‌بخش پایانی و صحنه پایانی فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» شدم که در آن فیلم هم فضانورد به تختخواب لویی چهاردهم انتقال می‌یابد. به نظر من، این دو پایان به یکدیگر گره می‌خوردند».

کینگ فقط به کوبریک بدبین نبود و حتی به انتخاب بازیگر درجه‌یکی مثل جک نیکلسون نیز به دیده تردید می‌نگریست؛ «کمی از حضور جک نیکلسون در نقش جک تورنس نگرانم؛ چون او آدمی معمولی نیست. تا جایی که من می‌دانم، او هیچ‌وقت نقش یک آدم معمولی را بازی نکرده و من مطمئن نیستم که از پس این نقش برآید. ترجیح می‌دادم کسی مثل مایکل موریارتی یا مارتین شین در نقش تورنس ظاهر شود؛ اما به نظر می‌رسد که این بازیگرها «بفروش» نیستند. هالیوود عاشق این اصطلاح است. شلی دووال در نقش وندی هم نمونه کاملی از یک انتخاب بی‌تناسب است.»

بااین‌حال، کینگ چند سال پیش نظر خود را درباره درخشش تعدیل کرد و گفت: «درخشش فیلم بسیار خوبی است اما مانند یک کادیلاک بی موتور است. در آن زمان که داستان درآمد من دهانم را بستم و چیزی نگفتم. شخصیت جک تورنس در این فیلم فرازونشیبی ندارد. جک نیکلسون بسیار عصبانی است و هر چه روبه‌جلو می‌رویم، عصبانی‌تر می‌شود. در کتاب من، این شخصیت در حال کشمکش باعقل خود است و درنهایت نیز عقلش را از دست می‌دهد. به نظر من داستان بسیار ناراحت‌کننده‌ای است اما فیلم اصلاً تراژدی نیست و هیچ تغییر جدی‌ای در آن رخ نمی‌‌دهد».

حمایت کینگ از دکتر اسلیپ

آیا اقتباس سینمایی دکتر اسلیپ، برخلاف درخشش، توانسته رضایت کینگ را جلب کند؟ این نویسنده بنام ژانر وحشت در مصاحبه با اینترتیمنت ویکلی گفته که «دکتر اسلیپ» از شر تمام چیزهایی که او درباره درخشش کوبریک دوست نداشته آزاد است: «من فیلم‌نامه این فیلم را با دقت زیاد مطالعه کردم. مسلم است که می‌خواستم با این دنباله کار خوبی انجام دهم زیرا مردم کتاب درخشش را می‌شناختند و من قصد نداشتم این‌یکی را خراب کنم. من از تمام فیلم‌های مایک فلنگان لذت برده‌ام و قبلاً نیز در فیلم «بازی جرالد» با او همکاری کرده‌ام؛ بنابراین با دقت زیادی فیلم‌نامه را مطالعه کردم و به خودم گفتم هر چیزی که در فیلم درخشش کوبریک دوست نداشتم در اینجا وجود ندارد.»

با اینکه فیلم نمی‌تواند پایان داستان را به‌خوبی جمع‌و‌جور کند، در تلفیق رمان کینگ و اقتباس کوبریک بسیار موفق است.

کینگ در ابتدا در مورد اینکه به فلنگان اجازه دهد دکتر اسلیپ را کارگردانی کند مردد بود، اما به گفته فلنگان پس‌ازاینکه فیلم‌نامه را مطالعه کرد، درروند تولید فیلم دخالت نکرد؛ «کینگ گفت کتاب، کتاب است. من می‌خواهم فیلم برای شما باشد و هیچ دخالتی در آن نخواهم داشت؛ اما به‌محض اینکه ساخت فیلم تمام شد، آن را تماشا کرد. به دلیل اتفاقی که برای فیلم درخشش رخ داد، اگر فیلم را دوست نداشت، بدون تعارف می‌گفت؛ بنابراین ترس بزرگی برای ما وجود داشت. باوجوداینکه در کار دخالت نمی‌کرد، ولی این حس همیشه وجود داشت که بالاخره روزی این فیلم را تماشا می‌کند.»

البته حمایت کینگ از دکتر اسلیپ تنها به کارگردان و فیلم‌نامه آن محدود نشد و در اظهارنظری انتخاب ایوان مک‌گرگور در نقش دنی تورنس را مناسب ارزیابی کرد. مک‌گرگور هم درباره این فیلم گفت: «این فیلم به رمان کینگ بسیار وفادار است، منظورم فیلم‌نامه آن است. اگر کتاب را خوانده باشید، داستان فیلم را کاملاً می‌دانید».

با اینکه دکتر اسلیپ در گیشه موفق نبود، اما کینگ مایل نبود از این پروژه به‌عنوان شکست یاد کند و در شبکه‌های اجتماعی به دفاع از آن پرداخت. با انتشار نخستین آمار فروش فیلم که از عدم استقبال تماشاگران حکایت داشت، کینگ در فضای مجازی نوشت: «جدا از آمار فروش، فیلم فلنگان عالی است. اگر مردم تمایلی به دیدن فیلم ندارند تصمیم خودشان است، اما وقتی اثری خوب باشد باید از آن ستایش کنم». او به حمایت‌هایش ادامه داد و به ستایش از فلنگان پرداخت: «مایک فلنگان نه‌فقط کارگردانی مستعد بلکه داستان‌گویی خبره است. دکتر اسلیپ فیلم خوبی شده و اگر درخشش را دوست داشتید، این را هم دوست خواهید داشت، اما اگر «رستگاری در شاوشنک» را دوست داشتید، بازهم از این فیلم خوشتان می‌آید. این‌یک فیلم درگیر کننده است».

البته فقط کینگ از فیلم حمایت نکرد. برای نمونه، مت سرافینی ـ نویسنده‌ آمریکایی ـ هواداران کتاب دکتر اسلیپ را تشویق می‌کرد نظرات مثبتشان را در مورد فیلم به اشتراک بگذارند. سرافینی در توییتر نوشت:‌ «اگر از کتاب دکتر اسلیپ خوشتان آمده آخر هفته را وقف نالیدن از شکست باکس‌آفیس نکنید. از فیلم بگویید، اینکه چه چیزی دستگیرتان شده و دیگران را به دیدنش تشویق کنید. اجازه ندهید تلاش سازندگان به مشتی عدد و رقم محدود شود». کینگ با نقل‌قول از سرافینی اضافه کرد: «موافقم. فیلم فوق‌العاده‌ای است. با دوستان خود به دیدن فیلم بروید و حس و حال آن را کشف کنید».
دکتر اسلیپ، پس از «گورستان حیوانات خانگی» و «آن: بخش دو»، سومین فیلم اقتباسی از آثار کینگ در سال ۲۰۱۹ است.

 



نگاه یک: بار سنگین تلفیق رمان و فیلم درخشش

 دیوید فونتانا از وب‌سایت فیلم‌اینکوئری

طرز روایت داستان دکتر اسلیپ واقعاً هوشمندانه است و اقتباسی درجه‌یک و بی‌نظیر از رمان کینگ پدید آمده است. این فیلم صرفاً به این دلیل ساخته نشده که بار دیگر شخصیت‌هایی را که می‌شناسیم دورهم جمع کند، اما حرفی برای گفتن نداشته باشد.

در این فیلم، شخصیت دنی جایگاه واقعی خود را پیدا می‌کند وزندگی‌اش به زندگی یک دختربچه گره می‌خورد. همچنین فلنگان از عناصر دوست‌داشتنی اقتباس کوبریک بهره‌ برده که از میان آن‌ها می‌توان به فیلم‌برداری از زاویه بالا از ماشین در حال حرکت در جاده‌های سرد و برفی به‌سوی هتل اشاره کرد.

مورد دیگر استفاده از صدای ضربان قلب برای به تصویر کشیدن وحشت و ترس غالب بر فیلم است. هنگام تماشای فیلم، به‌تدریج وارد مناقشه‌ای عجیب می‌شوید؛ دنیایی متشکل از موجوداتی که آرام‌آرام از سایه‌ها بیرون می‌آیند. اگرچه این فیلم بسیار خوش‌ساخت و اغواکننده است، اما بی‌اشکال نیست. در این فیلم، سه روایت داستانی مجزا وجود دارد: یکی مربوط به دنی تورنس، دیگری مربوط به گروه شیاطین و آخری هم روایت دختربچه‌ای به نام آبرا استون.

این شخصیت‌ها باید به شکل و شیوه‌ای مناسب گرد هم جمع شوند و درست در اینجاست که فیلم با شتاب‌زدگی عمل می‌کند. شخصیت‌ها طوری باهم روبه‌رو می‌شوند که خیلی طبیعی به نظر نمی‌رسد و در اینجاست که سرعت فیلم فوق‌العاده زیاد می‌شود و ما را به‌سوی جمع‌بندی قصه هدایت می‌کند. پایان‌بندی فیلم اثربخش و جذاب نیست. با اینکه فیلم نمی‌تواند پایان داستان را به‌خوبی جمع‌و‌جور کند، در تلفیق رمان کینگ و اقتباس کوبریک بسیار موفق است.

دکتر اسلیپ تصاویر فیلم کوبریک را زنده و صحنه‌های استثنایی آن را بازسازی می‌کند و بسیاری از هواداران عاشق چنین چیزهایی هستند. دو کار قبلی پایان‌بندی‌های بسیار متفاوتی از هم داشتند و دکتر اسلیپ می‌خواهد این پایان‌ها را به شکلی معنادار باهم تلفیق کند، اما چیزی که فراموش می‌کند جلب رضایت تماشاگر است. شخصیت‌های جدید و خود داستان به حاشیه رانده شد و حاصل کار چندان جالب نیست.

شاید بتوان گفت فلنگان در ظرفش بیش‌ازحد ظرفیتش غذا کشیده است. دکتر اسلیپ جمع‌بندی رضایت‌بخشی برای نسخه‌های کتاب و فیلم درخشش نیست، اما بااین‌حال فیلمی است بسیار سرگرم‌کننده. همان‌طور که پیش‌تر هم به آن اشاره کردم، فلنگان با در کنار هم قرار دادن این دو اثر بار سنگینی روی دوشش بوده است.

 

نگاه دو: فیلمی برای تماشاگر صبور

جیمز برادینلی از‌ وب‌سایت ریل‌ویوز

دکتر اسلیپ مصداق کاملی از وحشت به سبک استیون کینگ است که از فیلم‌های ترسناک معمولی پیچیده‌تر و به لحاظ روایی‌ غنی‌تر است. نه کینگ و نه فلنگان طرفدار لحظات ترسناکی نیستند که باعث پریدن تماشاگر از سر جایش می‌شوند.

کیفیت فیلم وقتی‌که از وحشت هستی شناختی به‌عنوان سوخت موتور خود استفاده می‌کند بالا می‌رود. به اعتقاد برخی‌ها، استقرار پایه‌های داستانی فیلم بیش‌ازاندازه طول می‌کشد و بخش دوم فیلم بسیار قدرتمندتر از یک ساعت ابتدایی آن است. در پرده پایانی فیلم به‌وضوح می‌توان تأثیراتی از کار کوبریک را مشاهده کرد، گرچه دیدن این تأثیرات در بخش‌های دیگر اثر هم زیاد سخت نیست؛ به‌خصوص در اجرای ایوان مک‌گرگور که به‌دقت بازی جک نیکلسون را مطالعه کرده و واهمه‌ای ندارد که اجازه دهد اثرات آن در شخصیت دنی تورنس دیده شود.

یک ساعت آخر فیلم که سه رویارویی مجزا را در برمی‌گیرد، پاداش خوبی است برای تماشاگرانی که در 90 دقیقه ابتدایی شکیبایی به خرج داده‌اند (چه‌بسا کارگردان باید از تدوینگر بی‌رحم‌‌تری استفاده می‌کرد). لحن فیلم در مسیر حرکت به سمت نقطه‌ اوجش بیشتر هیجانی است تا ترسناک. درواقع فیلم دکتر اسلیپ تشبهات زیادی با فیلم‌های سبک اکشن/ ماجرایی سنتی دارد. عناصر فراواقعی اثر درون ژانر ترسناک قرار می‌گیرد، اما تحت هیچ شرایطی نمی‌توان این فیلم را یک فیلم ترسناک سنتی توصیف کرد.

کسانی که درخشش کوبریک را به خاطر عجیب‌وغریب بودنش و سبک بصری جالب آن دوست داشتند، احتمالاً از محدودیت بصری و یکنواختی دکتر اسلیپ ناامید می‌شوند. می‌شود گفت که کینگ سعی دارد قلمرو خود را مجدداً بازپس‌گیری و مهر خود را روی این فیلم بزند.

همشهری

 

گزیده‌ای از نظرات نویسندگان و منتقدان سینما درباره فیلم «دکتر اسلیپ»:

اوون گلیبرمن (ورایتی)

این دنباله فیلم درخشش، شاید نقص‌هایی داشته باشد و بتوان آن را در پایان به‌عنوان یک پاورقی بسیار طولانی برای اثر اول ثبت کرد؛ اما قطعاً شما را خوشحال می‌کند که توانستید یک‌بار دیگر در آن خانه جذاب و شوم حضورداشته باشید.

لنا ویلسون (پلی لیست)

درست همانند فیلم «آن: بخش دوم»، این اثر هم نتیجه یک ترکیب عجیب از چیزهای عادی مختلف است. در این ترکیب مقداری وحشت، مقداری سبک فانتزی و مقداری هم ادای احترام به فیلم شگفت‌انگیز درخشش وجود دارد. این ترکیب به وجود آمده، بیشتر باعث سردرگمی می‌شود تا لذت.

جی. آلن جانسون (سان‌فرانسیسکو کرونیکل)

یک دنباله کشنده‌ی روح که نتیجه شکنجه کردن و کشتن کودکان را به نمایش می‌گذارد. چیزی حدود ۴۰ سال از اکران قسمت اول می‌گذرد و این اقتباس از کتاب «دکتر اسلیپ» که استیون کینگ آن را در سال ۲۰۱۳ منتشر کرد، بیشتر از آن چیزی که اثر کوبریک را لکه‌دار کند، خودش را شرمنده و خجالت‌زده کرده است.

سارا میشل فترز (سیاتل تایمز)

فیلم دکتر اسلیپ یک دستاورد بسیار مهم در نمایش تنش، تعلیق، بخشش و فداکاری محسوب می‌شود؛ چیزی که من حالا حالاها نمی‌توانم آن را فراموش کنم.

تام جورجنسن (آی جی ان)

فیلم دکتر اسلیپ که یک اثر ترسناک و قدرتمند محسوب می‌شود، زمانی که مسیر منحصربه‌فرد خودش را در پیش می‌گیرد، بهترین عملکرد را دارد؛ به‌جای اینکه بخش‌هایی از فیلم درخشش را بازسازی کند.

سیمران هانس (آبزرور)

متریال جدیدی که در این فیلم به‌کاررفته، حس جدیدی به مخاطب می‌دهد و به طرز فوق‌العاده‌ای هم سرگرم‌کننده است.