تلاش بر واقعگرایی
- فیلم اصراری به قصهگویی ندارد ... .
- حتی اصرار به شخصیتپردازی هم ندارد.
- انگار همه شبیه هماند که هستند!
- حتی فرمانده هم فرماندهای کلاسیک نیست.
- فیلم نمایش یک واقعه تاریخی است.
- حتی در این نمایش هم اصرار بر پرداخت دراماتیک نبوده.
- فیلمنامه یک موقعیت است (عدهای برای مقاومت در برابر پیشروی نیروهای عراق و تسخیر تنگه ابوقریب و اندیمشک به منطقه اعزام میشوند)
- حضور یک نوجوان در بطن قصه که دوربین به دست و بهقصد عکاسی آمده اما همان ابتدا دوربین خراب میشود، گویی توصیه نویسنده و کارگردان به تماشاگر بیواسطه دیدن فیلم و قصه است.
- منظور از واسطه هرگونه دخل و تصرف در واقعیت برای ایجاد درام است مثل دوربین عکاسی که نوجوان قصه تلاش میکند وقایع را از لنز دوربینش ببیند اما با خراب شدن دوربین همهچیز بیواسطه به چشم پسر میرسد... .
- خط داستانی بیشتر از خود ایده گسترش پیدا نمیکند و این آگاهانه است.
- در عوض جزییات مثل زندگی در جایجای فیلم دیده میشود.
- در اجرا هم تلاش بر واقعگرایی است حتی مرگ کاراکترها.
- برداشتهای بلند هم به واقعگرایی کمک کرده بهویژه در تنگه ابوقریب.
- فیلمنامه و کارگردانی تحت تأثیر چند فیلم است. نجات سرباز رایان، غلاف تمام فلزی و ... .
- تأثیر فیلم آنی و گذرا نیست و در ذهن تماشاگر میماند. لحظه تیر خوردنها بهویژه جواد عزتی هنوز از ذهن من میگذرد.
دو: «هزارپا» ساخته «ابوالحسن داودی»
محصول فضای فعلی سینمای ایران
- معضل مهم و مشترک اغلب فیلمنامههای سینمایی ایران و البته «هزارپا». فیلم شروعی خوب، میانه متوسط و پایانی بد و کلیشهای دارد.
- شروع فیلم غلط و کشدار است. ابتدا با کیفقاپی و معرفی صاحبان کیف که نگران مدارک مهم در آن هستند! روبهرو میشویم (مدارک چیست؟ به من و شما و تماشاگران و منتقدین هم مربوط نیست.) آیا این قصه اصلی است...؟ به نظر اصلی میآید! اما قصه اصلی دقایقی بعد شروع میشود! (که شروع خوبی است) رضا میفهمد که خانم دکتری نذر کرده با یک جانباز ازدواج کند و او هم از این فرصت استفاده کرده و برای دلبری از خانم دکتر در آسایشگاه... اقدام میکند چراکه برگ برندهای دارد ... پای مصنوعی!
- دو قصه فرعی (کلاهمخملیها و مجاهدین) بهشدت چیدمان است.
- حتی چیدمان هم بهدرستی اتفاق نیفتاده است. کلاهمخملیها اول فیلم هستند و نمیدانیم چرا تا آخر نیستند، چرا دنبال مدارکشان نیستند؟
- قصههای فرعی با تناسب درست و به شکل طبیعی قصه اصلی را پیش نمیبرند.
- ورود و خروج شخصیتهای فرعی اراده گرایانه است و هر وقت نویسنده اراده میکند میآیند و میروند!
- گروگانگیری دختر کلیشه است.
- شخصیت اصلی تغییر نمیکند.
- جواد عزتی از زمانی که رضا میرود آسایشگاه از قصه حذف میشود.
- حرف خاصی در فیلم یافت نمیشود. درنهایت فیلم «هزارپا» محصول فضای به وجود آمده فعلی سینما توسط برخی تهیهکنندگان و پخشکنندگان است.
*نویسنده، کارگردان، تهیهکننده تلویزیون و سینما و سرپرست گروه فیلمنامه نویسان حس هفتم