دو نگاه به فيلم «قسم» ساخته محسن تنابنده

08 شهریور 1398
«قسم» «قسم»

يك برش واقعي از زندگي

آنجایی كه راضيه (مهناز افشار) بچه‌اش را بغل زده و پشت به دوربين از كنار گاوها عبور مي‌كند كه برود به خواهرش كه تازه زايمان كرده سر بزند، فيلم تمام مي‌شود؛ اما قصه نه.

در نگاه اول قصه از جايي شروع‌شده كه اعضاي يك فاميل تصميم مي‌گيرند براي مراسم قسامه راهي مشهد شوند. آنچه محسن تنابنده مقابل دوربين مي‌برد اين است. او دوربينش را تا جايي روشن مي‌گذارد كه فاميل برگشته‌اند سر خانه وزندگی‌شان و مراسم قسامه منتفي شده است. يعني تا جايي كه ما بفهميم اصل ماجرا چه بوده است؛ اما قصه نه از اولين شات دوربين شروع مي‌شود و نه در آخرين شاتش به اتمام مي‌رسد.

وقتي تيتراژ بالا مي‌آيد و چراغ‌هاي سينما روشن مي‌شود به پايان مي‌رسد اما قصه نه. به اين مي‌گويند يك برش واقعي از زندگي.

آنچه قسم را در سينماي قصه‌گو متمايز مي‌كند همين مسئله است؛ يعني زیر متن. مي‌شود چندين نوشتار در مورد سينماي قوي قسم نوشت. اينكه تنابنده يك كار واقعاً سخت را پيش روي خودش قرار داده و به بهترين نحو از پسش برآمده. ايجاد مسئولیت و مسئولیت‌پذیری يكي از ويژگي‌هاي اصلي محسن تنابنده در فيلم جديدش است كه شايد بعدها اگر فرصتي پيش آمد در موردش خواهم نوشت. حالا اما ترجيح مي‌دهم در مورد قصه‌اي صحبت كنم كه شروعش را يك زن استارت مي‌زند. قصه قسم از آنجايي شروع مي‌شود كه رضوان تصميم گرفت به يك زن ديگر كمك كند، درواقع به دو زن. هم به آن دختر افغانستاني و هم به خواهرش. همين تصميم و همين كنش يك زن است كه دومينوي سلسله وقايع داستان را به جريان مي‌اندازد.

آنچه قسم را در سينماي قصه‌گو متمايز مي‌كند زیر متن است.

بعد يك زن (همان دختر افغان) با نوع شهادتش روايت را پيش مي‌برد و درنهایت مهناز افشار به‌عنوان سومين ضلع اين زنان تصميم مي‌گيرد كار را به سرانجام برساند. پس اگر بپذيريم تلاش يك زن براي مشخص كردن نسبتش با وقايعي كه اطرافش در جريان است، اساس روايت فيلم قسم را شكل داده، چطور مي‌توانيم بپذيريم كه در سكانس نهايي قصه به اتمام مي‌رسد؟ هنگامی‌که مهناز افشار بچه‌اش را زمين مي‌گذارد و دستش را مي‌گيرد و پشت به دوربين صحنه را ترك مي‌كند تازه یک‌فصل جديد از قصه آغازشده. او حالا بايد نسبت خودش را با واقعيت تازه کشف‌شده پيدا كند. او كه تا ديروز در مقام صاحب خون قصد داشت هر طور شده قاتل خواهرش را بفرستد پاي چوبه دار، حالا بايد با وضعيت جديد ارتباط برقرار كند.

همان‌طور كه دختر افغان با تغيير وضعيت، يعني جدي شدن امكان قصاص بهمن (مهران احمدي) تصميم و كنش جديدي اتخاذ مي‌كند و درواقع نسبتش را با شرايط جديد مشخص مي‌كند. وضعيت جديد براي راضيه به‌مراتب پيچيده‌تر است. او كه حالا سیاه‌پوش مرگ همسرش نيز شده (هرچند فيلم با قطعيت مرگ خسرو را نشان نمي‌دهد) معلوم نيست بتواند به قطعيتي كه پس از پنج سال به آن رسيده و ديگران را نيز با خودش در آن همراه كرده، برسد. پايان بسته باز.

محسن تنابنده در قسم هم در فرم كلي و هم در جزييات و خرده روایت‌ها چنين رويكردي دارد. همه جاي فيلم با هر كنش و ديالوگي ما با زیر متن‌ها مواجهيم. زیر متن اصرار خسرو براي پشيمان كردن جمع از شركت در قسامه، زیر متن كل‌كل دو برادر كه سر كشته شدن سگ باهم درگيرند، زیر متن تصميم خواهر سوم و شوهرش و همچنين خيلي‌ها كه براي گرفتن ديه راهي مشهد شده‌اند. زير متن‌هايي كه قصه را گسترش مي‌دهد و اجازه نمي‌دهد به اين راحتي‌ها پايان يابد. فيلم قسم وقتي دكمه آف دوربين تورج اصلاني كليد مي‌خورد، وقتي تيتراژ بالا مي‌آيد و چراغ‌هاي سينما روشن مي‌شود به پايان مي‌رسد اما قصه نه. به اين مي‌گويند يك برش واقعي از زندگي.

علي ولي‌اللهي

 

درباره فيلم «قسم» ساخته محسن تنابنده

فیلمی متفاوت در کارنامه تنابنده

تاكنون هر چه فيلم و سريال و تئاتر از محسن تنابنده ديديد، كنار بگذاريد و بي‌هيچ پيش‌زمينه و با ذهن خالي به تماشاي فيلم «قسم» بنشينيد. نه صرفاً براي اينكه با فيلم مهمي مواجه مي‌شويد خير، بلكه اساساً با فيلم متفاوتي روبه‌رو هستيد.

«قسم» عنوان دومين و جديدترين ساخته محسن تنابنده است كه اين روزها در سينماهاي كشور نمايش داده مي‌شود. داستان اين فيلم درباره قتل زني به نام رضوان است كه خانواده و اقوام آن به دنبال اين هستند كه قاتل بودن همسر زن را در دادگاه ثابت كنند. افراد فاميل به سركردگي راضيه با بازي مهناز افشار خواهر مقتول براي قسم خوردن از زادگاهشان گرگان راهي مشهد هستند تا روبه‌روي حرم امام رضا‌(ع) دست روي قرآن بگذارند و قسم بخورند كه همسر او قاتل است اما در ميان جمع اين گروه با تنش همراه مي‌شود.

تاكنون هر چه فيلم و سريال و تئاتر از محسن تنابنده ديديد، كنار بگذاريد...

تنابنده برخلاف اولين فيلمش «گينس» و سريال پرمخاطب «پايتخت» كه از فضاي شاد و كميكي برخوردار بود، این بار داستاني تلخ با فضاي ملتهبي را براي مخاطب تعريف مي‌كند و در فيلم جديد او اصلاً و ابداً خبري از شوخ‌وشنگی كارهاي اخير او ديده نمي‌شود. ما در فيلم قسم با تركيب متفاوتي از بازيگران شناخته‌شده و ناشناخته كنار هم طرف هستيم كه همه در پيشبرد قصه سهيم هستند.

از مهناز افشار كه نقش اصلي فيلم را بر عهده دارد گرفته تا سعيد آقاخاني، حسن پورشيرازي، مهران احمدي و انبوه بازيگران ناشناخته‌اي كه باعث مي‌شود تماشاگر با فيلم پر بازیگر همراه باشد؛ اما جالب اينجاست كه خود تنابنده باوجود توانايي‌اي كه دارد در فيلمش بازي نكرده و سعي كرده بيشتر تمركز خود را در «قسم» روي كارگرداني و نويسندگي بگذارد.

تنابنده این بار داستاني تلخ با فضاي ملتهبي را براي مخاطب تعريف مي‌كند.

نمايش اين فيلم در سي و هفتمين جشنواره فجر با بازخوردهاي متفاوتي همراه بود. مهناز افشار براي بهترين بازيگر نقش اول زن، حسن پورشيرازي براي بهترين بازيگر نقش مكمل مرد و محسن تنابنده براي بهترين فیلم‌نامه براي فيلم قسم كانديدا شدند اما سيمرغ بلورين اين جشنواره از آن هيچ‌كدام از آن‌ها نشد.

اما نمي‌توانيم كتمان كنيم كه فيلم با تمجيد منتقدان همراه بود. همان زمان مهناز افشار در مورد ايفاي نقش خود در اين فيلم گفته بود كه خيلي خوشحال است از اينكه مخاطب توانسته شخصيت راضيه را حس كند: «من در اين فيلم معناي كار گروهي را تجربه كردم. بعد از فيلم آقاي صفي يزدانيان تصميم داشتم مدتي بازي نكنم اما وقتي فیلم‌نامه آقاي تنابنده را خواندم حس كردم اين اتوبوس و افرادش نماد تمام افراد جامعه ما هستند. چيزي كه براي من در اين قصه ارزشمند و قشنگ بود حس خواهرانه‌اي بود كه راضيه داشتم.» محسن تنابنده از بازيگران شناخته‌شده تلويزيون است و يادآوري نام او ناخودآگاه مجموعه پرمخاطب پايتخت را در ذهن تداعي مي‌كند اما فضا و اتمسفر فيلم قسم با ديگر فيلم‌ها و سريال‌هايي كه او در آن‌ها نقش‌آفريني هم كرده، متفاوت است. خود تنابنده هم معتقد است نه استايل، نه فیلم‌برداری و نه شكل قصه هيچ شباهتي به پايتخت ندارد. از نظر او تنها شباهتي كه اين فيلم به پايتخت دارد تعداد زياد بازيگرانش است.

تينا جلالي، اعتماد