باب دیلن، اسطوره موسیقی راک، ۲۴ مه ۲۰۱۱ هفتادساله میشود. او در نیمقرن گذشته بیش از چهار هزار بار روی صحنه رفته و همچنان میرود. دیلن کمتر از دو ماه پیش در چین و ویتنام کنسرت داد و در ماه ژوئن به اروپا میآید.
اگر باب دیلن مانند خواننده دیگر آمریکایی الویس پریسلی (۱۹۳۵ - ۱۹۷۷ میلادی) جوانمرگ هم شده بود، شهرت و محبوبیتش، بهاحتمال نزدیک بهیقین از امروز کمتر نبود. او ۲۵ سال هم نداشت که برخی از ترانههایش به سرود همایشهای صلحطلبان و آواز نسل شورشی و معترض دهه شصت میلادی تبدیلشده بود؛ و امروز که پنجاه سال از برگزاری نخستین کنسرتش میگذرد، همچنان هزاران نفر جذب برنامههای او میشوند.
جستوجوگر گوگل برای «باب دیلن» حدود ۴۰ میلیون مدخل ارائه میکند و تنها در کاتالوگ کتابخانه ملی آلمان ۴۲۲ عنوان به نام او ثبتشده است. «مارتین اسکورسیزی» در مورد باب دیلن یک فیلم مستند ساخته و کار و زندگی او موضوع دهها فیلم و گزارش دیگر بوده است. اینها جزئی از دلایلی است که امکان نمیدهد در نوشتهای مختصر تصویر جامعی از باب دیلن ارائه کرد. زندگی هنری باب دیلن در پنج دهه گذشته فراز و نشیبهای فراوان داشته است.
حدود ده سال پیش یکی از آشنایان آلمانی حکایتی برایم تعریف کرد که بهنوعی شگفتآور بود. «رزه» که آن زمان بانویی هشتادوچندساله بود، میگفت تازگیها باب دیلن را «کشف» کرده و از این بابت خیلی خوشحال است. رزه به دلیلی که شاید خبر برگزاری جشن شصتسالگی دیلن بوده، چیزی درباره او خوانده یا شنیده و به یاد میآورد که فرزندانش در جوانی صفحههای باب دیلن را میگذاشتهاند روی گرامافون و با صدای بلند گوش میدادند. گویا این ماجرا اغلب با اعتراض مادر روبهرو میشده که: این دنگ دنگ گوشخراش چیه هی گوش میکنید؟!
رزه میگفت تازگی به فکر افتاده بود که شاید آنهمه شیفتگی فرزندانش بیدلیل هم نبوده باشد؛ راه میافتد میرود چند سی دی کارهای دیلن را میخرد و گوش میدهد و با تعجب به این نتیجه میرسد که خیلی هم بد نیست و بعضی ترانهها حتی دلنشیناند! رزه زبان انگلیسیاش خوب نبود؛ اینقدر نبود که از مضمون ترانهها که برخی کمی هم پیچیده و پر استعارهاند، بهدرستی سر دربیاورد. تلفن میکند به کتابفروشی محل که آیا ترجمه ترانههای دیلن به آلمانی هم پیدا میشود یا نه که پیدا شد.
آشنایی با شعر مدرن فرانسه
باب دیلن میگوید که از ده دوازدهسالگی شیفته نواختن گیتار و سازدهنی و آواز خواندن بوده. او اواخر دهه پنجاه میلادی شیفتگی خود را جدیتر میگیرد و وارد عرصه موسیقی میشود. باب دیلن ابتدا به موسیقی بومی آمریکایی رو میآورد. یکی از خوانندههای محبوب او «وودی گاتری» بود که آن زمان شهرتی فراوان داشت. قصد دیدار با گاتری که در بیمارستان بستری بود، باب جوان را ۱۹۶۰ به نیویورک میکشاند.
اقامت در نیویورک و در محلهای در جنوب منهتن که سکونتگاه و پاتوق هنرمندان بود، زمینهساز آشنایی دیلن با کسانی شد که در شکلگیری شخصیت و موفقیتهای آیندهاش تأثیر زیادی داشتند. «سوز روتولو»، دختر آمریکایی ایتالیایی، یکی از این هنرمندان بود که دو سه سالی با دیلن ارتباط داشت و ظاهراً در آشنایی او با شعر مدرن فرانسه نقش مهمی بر عهده داشته است.
راک با طعم سمبولیسم
شاعران سمبولیست فرانسه بهویژه شارل بودلر، آرتور رمبو، پل ورلن و مالارمه بسیار موردتوجه باب دیلن بودند. تأثیر دنیای رازآلود و زبان پر استعاره سمبولیستها را در برخی تصنیفها و ترانههای باب دیلن میتوان یافت. او از سورئالیستها و شاعران «نسل بیت» نیز متأثر بود. بازیهای کلامی، آمیختگی با مفاهیم روشنفکرانه و پیچیدگی متن بعضی از ترانههای دیلن تا آن زمان در موسیقی فولکلور آمریکا سابقه نداشت. در ترانههای عاشقانه باب دیلن در این دوران رگههای تلخ و سوزناکی وجود دارد که در موسیقی بومی آمریکا مرسوم نبود.
باب دیلن تا بیستوپنجسالگی دهها ترانه سرود، چند آلبوم منتشر کرد و کنسرتهای زیادی داد. در همین دوران از موسیقی بومی فاصله گرفت و به سبک راک روی آورد. این اقدام در نظر شماری از طرفدارانش خیانتآمیز تلقی میشد اما به جذب عدهای بیشتری انجامید. سه آلبومی که در میانه دهه شصت منتشر شد، بهعنوان آثار کلاسیک موسیقی راک تلقی میشوند. گرچه بسیاری یکی از ویژگیهای مهم و بدیع کار دیلن را شکستن مرز سبکهای مختلف موسیقی بومی، راک، بلوز، پاپ و راک اندرول میدانند بدعت مهمتر او را میتوان به اهمیت دادن به کلام و بهویژه نزدیک کردن ترانه به شعر مدرن قرن بیستم دانست.
برترین ترانه تمام دوران
یکی از مشهورترین ترانههای باب دیلن «همچون یکخانه به دوش»[1] نام دارد که در ۲۴ سالگی این هنرمند نوشته و تنظیم و در آلبوم «بزرگراه ۶۱» منتشر شد. مجله معتبر «رولینگ استون» در سال ۲۰۰۴ این تصنیف را در صدر ۵۰۰ ترانه برتر جهان قرارداد و آن را بهترین ترانه همه دوران خواند. آن روز که به دیدن رزه رفته بودم یکی دو هفته از گیر آوردن ترجمههای آلمانی ترانههای باب دیلن میگذشت؛ دو سه کتاب روی میزش بود که لای آنها تعدادی کاغذ باریک گذاشته بود. روی آن تکه از کاغذها که از کتاب بیرون بود عنوان بعضی از ترانههای باب دیلن و شماره همان صفحهای که ترجمه آلمانی در آن قرار داشت نوشتهشده بود. اینطور میشد سریع رفت سراغ ترانه موردنظر. رزه سی دی آلبوم «بزرگراه ۶۱» را گذاشت توی دستگاه و بعد از کمی جلو و عقب بردن صدای جوان ۲۴ ساله بلند شد. چشمهای رزه برق میزد، فکر کردم شاید پرت شده به سی چهل سال پیش که بچههای جوانش هنوز در خانه بودند. میگفت برخی از ملودیها را مبهم در خاطر دارد اما آن زمان اینها به نظرش سروصدا میآمده نه موسیقی.
سنگ غلطان خزه نمیبندد
«همچون یکخانه به دوش» در زمان انتشار هم به نظر عدهای از هواداران دیلن که موسیقی بومی او را ستایش میکردند «سروصدا» ای آزاردهنده میرسید. بااینهمه در همان هفته اول انتشار در صدر پرفروشترین صفحههای موسیقی در آمریکا قرار گرفت و سه ماه تمام همانجا ماند. در این ترانه دختری مورد خطاب قرار میگیرد که ظاهراً در خانواده مرفهی به دنیا آمده و از درد بیخانمانی بیخبر بوده، اما اکنون خانهبهدوش شده است. از او پرسیده میشود «... چه حسی دارد تنها بودن، غریب افتادن، بیسرپناه بودن، مثل کسی که کاملاً پرتافتاده، مثل یکخانه به دوش؟ ...» در این اثر بسیاری از ویژگیهای کار و رویکرد هنری باب دیلن را میشود بازیافت؛ ظاهراً استفاده از ترکیب رولینگ استون[2] با دو معنای «سنگ غلطان» و «خانهبهدوش» اشاره به یک ضربالمثل انگلیسی دارد که میگوید «سنگ غلطان خزه نمیبندد.» همین استعاره امکان تفسیرهای متفاوتی از شعر به وجود آورده است. درباره همین یک تصنیف تاکنون صدها مقاله و چند کتاب منتشرشده است.
تفسیر شعر کار دیگران است
یکی از ویژگیهای باب دیلن از نخستین سالهایی که فعالیت هنری خود را آغاز کرد تاکنون، امتناع او از تشریح ارجاعات بیرونی نوشتههایش و کمک به حل ابهامهایی است که در بسیاری از شعرها و ترانههایش وجود دارد. او همچنین تلاش فراوانی به خرج میدهد که زندگی خصوصی خود را از دید دیگران پنهان کند. این خصلت نیز از ابتدای بیستسالگی که شهرتش آغاز شد، با او بوده است. بااینهمه روابط عشقی او بهویژه در دهه شصت الهامبخش بسیاری از ترانههای عاشقانه این خواننده و نوازنده آمریکایی است. بعضی از این ترانهها که در دوران کوتاه رابطه با سوز روتولو و پس از جدایی از او نوشتهشده، هنوز از تأثیرگذارترین عاشقانههای موسیقی راک شناخته میشوند و توسط بسیاری از خوانندگان مهم دنیا بازخوانی شدهاند. سوز روتولو در برانگیختن توجه دیلن به مسائل سیاسی و اجتماعی نیز سهم مهمی داشته است.
پاسخ را تنها باد میداند
دهه شصت میلادی سرآغاز جنبشهایی بود که چهره قرن بیستم را بهکلی دگرگون کرد. این دهه از سویی سالهای اوج جنگ سرد و تنشهای داخلی و برخوردهای نژادپرستانه در آمریکا بود، از سوی دیگر آغاز ریاست جمهوری جان اف کندی، سیاسی شدن هر چه بیشتر جوانان و گسترش جنبشهای زنان و طرفداران حقوق شهروندی. در چنین فضایی باب دیلن بهسرعت تبدیل به صدای رسای جنبش اجتماعی ضد جنگ شد و برخی از تصنیفهای او مانند سرود در تجمعهای جوانان پخش یا خوانده میشد؛ ترانه «سوت زدن در باد» یکی از مشهورترین اینهاست:
چند جاده این جهان
جادهای پر از اشک و رنجاند
چند دریای این جهان
دریاهای اندوهاند
چند مادر تنها ماندهاند
چند مادر انتظار کشیده و میکشند هنوز؟
پاسخ را دوست من
تنها و تنها باد میداند
ترانه بهعنوان سلاح ضد جنگ
در تظاهرات ضد نژادپرستی بزرگی که در سال ۱۹۶۳ در واشنگتن برگزار شد، باب دیلن جوان نیز شرکت کرد و پس از سخنرانی معروف «مارتین لوترکینگ» به اجرای برنامه پرداخت. در دوران جنگ ویتنام تصنیفهای ضد جنگ او بسیار معروف بود. نایبرئیس انجمن موسیقیدانان ویتنام پس از کنسرت ماه پیش دیلن در این کشور (آوریل ۲۰۱۱) به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که کار بزرگ دیلن گشودن راهی بود که در آن موسیقی بهعنوان سلاحی علیه جنگ، بیعدالتی و نژادپرستی به کار گرفته میشد. باب دیلن هرگز از نقشی که هوادارانش برای او قائل بودند، یا تشکلهای سیاسی از او انتظار داشتند، رضایت نداشت و تلاش میکرد از تبدیلشدن به نماد جنبش اجتماعی جلوگیری کند. او حتی در سال ۱۹۷۴ ترانهای خواند که در آن بر این بیمیلی تأکید میکند: «هیچگاه وظیفه نداشتم که کل جهان را از نو بیافرینم/و هرگز قصد نکردهام فرمان حمله صادر کنم.»
آوازخوان، نامزد جایزه ادبی نوبل
باب دیلن تاکنون ۴۰۰۰ کنسرت اجرا کرده که با حساب چند سالی که کلاً کار را کنار گذاشت، تقریباً سالی صد کنسرت میشود. کنسرتها و آلبومهای او در نیمقرن گذشته گاهی نیز با انتقاد منتقدان و کماعتنایی مخاطبان روبرو بوده است. بهرغم این، او در این عرصه نیز به موفقیتی دستیافته که در تاریخ آمریکا بیسابقه است. او موفق شد در سال ۲۰۰۶ میلادی پس از سی سال بار دیگر در صدر جدول پرفروشهای موسیقی آمریکا جا بگیرد.
فعالیتهای باب دیلن بسیار متنوعاند. او طراحی و نقاشی میکند، فیلمنامه مینویسد، برنامه رادیویی اجرا کرده، موسیقی متن فیلم ساخته، داستان و مقاله مینویسد و از چند سال پیش نیز مشغول نوشتن زندگینامه خود است که یک جلد آن منتشرشده و قرار است در دو کتاب دیگر کامل شود؛ اما شاید بتوان ترانهسرایی و آهنگسازی را مهمترین فعالیت او قلمداد کرد. استفاده از تمام فرمهای رایج در تاریخ موسیقی آمریکا آثار باب دیلن را به گنجینهای از فرهنگ موسیقیایی این کشور تبدیل کرده است.
باب دیلن را تأثیرگذارترین هنرمند آمریکا در دنیای موسیقی میخوانند و تأثیری که در غنای زبان و کلام تصنیف داشته سبب شد که جایزه ویژه پولیتزر در سال ۲۰۰۸ به او اهدا شود. از نیمه دهه ۹۰ میلادی به اینسو بارها نام دیلن بهعنوان یکی از نامزدان جایزه ادبی نوبل مطرحشده. او یک دهه پیش جایزه پولار را دریافت کرد که نوبل غیررسمی موسیقی خوانده میشود. بهرغم شهرت زودهنگام، باب دیلن در همان ۲۵ سالگی برای مدتی طولانی حضور بر صحنه را کنار گذاشت و منزوی شد. پس از برگزاری سلسله کنسرتهایی در سال ۱۹۶۶ و تصادفی با موتورسیکلت در تابستان همان سال دیگر کمتر در مجامع عمومی ظاهر میشد و برای ۸ سال از رفتن بر روی صحنه خودداری کرد. ظاهراً خستگی و فرسودگی ناشی از سفرهای مکرری که در پنج سال گذشته برای اجرای کنسرت کرده بود در این تصمیم بیتأثیر نبوده است. برخوردهای تندی که در نشستهای خبری میان او و خبرنگاران و در کنسرتها با هوادارانی که روی آوردن او به موسیقی راک را نمیپسندیدند هم نقشی در این عزلتگزینی داشته است. البته یک دلیل مهم دیگر این واقعیت بود که باب یک سال پیش با سارا لولند، مدل عکاسی، ازدواج کرد که از ازدواج قبلیاش یک فرزند داشت. بهعبارتدیگر دیلن ۲۴ ساله ناگهان پدر خانواده هم شده بود. او ازدواج خود را تقریباً از همه پنهان نگهداشته بود و تمام سعی خود را میکرد که خبرنگاران به حریم زندگی خصوصیاش وارد نشوند.
آغاز رابطه با سارا و جدایی از او که ده سال بعد اتفاق افتاد نیز الهامبخش برخی از معروفترین ترانههای عاشقانه باب دیلن بوده است. او پس از غیبتی هشتساله بار دیگر به صحنه بازگشت. از آن زمان فعالیت هنری باب دیلن متوقف نشده است. او در دوران غیبتش هم به کار ادامه میداد اما از اجرای کنسرت زنده خودداری میکرد.
تور بیپایان موسیقی
باب دیلن از سال ۱۹۸۸ توری را آغاز کرد که با عنوان «تور بیپایان» مشهور شده. در این چارچوب سالی حدود صد کنسرت در یکنیمه کره زمین برگزار میشود. در دور تازهای از این تور بیپایان گذر دیلن به ویتنام و چین افتاد. کنسرتهای او در این دو کشور که در ماه آوریل سال جاری میلادی و در آستانه هفتادسالگی او برگزار شد، مانند برخی دیگر از تجربههایش در نیمقرن گذشته از سویی با استقبال طرفداران هیجانزده و از سوی دیگر با انتقادهایی روبرو شده است. برخی از منتقدان دیلن را متهم میکنند، برای برگزاری کنسرت در پکن و شانگهای تنها به خواندن ترانههایی اکتفا کرده که مقامهای امنیتی و اداره سانسور چین با اجرای آنها موافقت کردهاند. دیلن این اتهام را بیپایه میخواند و میگوید هیچ تصنیفی را به درخواست مقامهای امنیتی از برنامه حذف نکرده است.
عذرخواهی بانوی سالخورده
همین واقعیت که دیلن پس از پنجاه سال موفق میشود سالی صد کنسرت در سراسر جهان برگزار کند و استقبال صدها هزار نفر از این برنامهها، نشان میدهد که او هنرمند نسلهای مختلف است. در میان این افراد بسیاری هستند که هنگام برگزاری نخستین کنسرتهای دیلن مادرانشان هم به دنیا نیامده بودند. مادرانی هم هستند که پس از چند دهه متوجه شدهاند، فقط شور و شوق جوانی نبوده که فرزندانشان را به گوش دادن کارهای دیلن میکشانده. رزه پس از کشف باب دیلن نامهای به یکی از پسرانش که الآن باید هم سن و سال باب دیلن باشد مینویسد و ضمن تحسین بعضی از کارهای باب دیلن از او به دلیل سرزنشهایی که به خاطر علاقهاش به این کارها شده عذرخواهی میکند. رزه این ماجرا را یکی دو ماه دیرتر تعریف میکرد و میگفت خوشحال است عمرش کفاف داده به اشتباهش پیببرد و از پسرش دلجویی کند.
[1]. Like a Rolling Stone
[2] . Rolling Stone