باوجود شرکتهایی که مشاغلی چون مدیر شادمانی دارند و کتابهای خودیاری که مدام پرفروشتر میشوند، شادی و خوشبختی کسبوکار بزرگی شده است اما گاهی احساس میکنیم که این صنعت خوشبختی است که دربهدر دنبال ماست بهجای اینکه ما در پی یافتن راه خود برای خوشنودی و شادکامی باشیم. در اینجا چند درس زندگی برای شادی از زبان افرادی که باورهای متفاوتی را دارند نقل میکنیم تا شاید به دست آوردن دوباره شادی و خوشحالی کمک کنند.
از شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید!
«اسنا اونیل»، شخصیت معروف اینترنتی اهل استرالیا، به نظر میرسید همه آنچه میخواست را داشت، حدود یکمیلیون فالوور در شبکههای اجتماعی و قراردادهای مدل بودن که از همه طرف به سویش سرازیر بود اما او بهطور علنی اعلام کرد که از اینستاگرام بیرون خواهد رفت چون هیچکدام از این چیزها او را خوشحال نمیکند. درواقع، بااینکه «در اوج» بود گفت که هرگز تا این حد «احساس بدبختی» نکرده است. «مارکو لاکوبونی»، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه کالیفرنیا UCLA میگوید که این طبیعی است که ما آنچه دیگران دارند را بخواهیم، چون ما دارای «عصبهای آینهای» هستیم و آنها ما را وامیدارند که چنین باشیم. اگر نتوانیم خود را با بتهایمان مطابقت دهیم، احساس سرخوردگی و شکست میکنیم.
نیازی نیست همان کاری که اسنا کرد را بکنیم و برای همیشه از شبکههای اجتماعی خارج شویم فقط اگر میتوانیم گاهی به عصبهای آینهایمان استراحتی بدهیم و کمتر به اینستاگرام سر بزنیم.
بیشتر بخوابید!
چرتهای کوتاه نقش مهمی در شادمان بودن دارد. ما بهراحتی از خواب خود صرفنظر میکنیم، اما خواب کافی بهطور چشمگیری سطح شادمانی ما را بالا میبرد. در تحقیقی که «دانیل کانمن و آلن ب. کروگر» درزمینهٔ تندرستی و شادمانی انجام دادند، دریافتند که ارتباط مستقیمی میان کیفیت خواب و خوشبختی و شادمانی کلی وجود دارد. سعی کنید به مدت یک یا دو هفته در ساعت مشخصی به رختخواب بروید و تلاش کنید که بههیچوجه پسازآن ساعت بیدار نمانید. آیا این کار تغییری در خلقوخوی شما ایجاد کرد؟ اگر چنین بود تلاش کنید برای همیشه از این برنامه خواب پیروی کنید. کمکم شب زود خوابیدن عادتتان میشود و احساس شادکامی بهسوی شما بازمیگردد.
درستکار باشید!
رواقیان، گروهی از فلاسفه حدود ۲۰۰۰ سال پیش میگویند اگر گناه نکنیم، دلیلی برای عذاب وجدان و احساس گناه وجود نخواهد داشت. درنتیجه میگویند درستکاری کلید شادمانی و خوشبختی است! «لیز گلوین» محقق رواقی از دانشگاه رویال هالووی برای لئو دوره فشرده درستکاری و وارستگی راه انداخت. او میگوید که آنچه ضرورت دارد این است که هر فرد دریابد منطق نهفته در هرگونه بدرفتاری و کار ناشایست چیست و به آن رسیدگی کند. لیز میگوید: «تنها راه یافتن راهی بهسوی شادمانی و نیکبختی این است که با خودمان در مورد مواردی که از اصول اخلاقیمان سرپیچی کردهایم، صادق و روراست باشیم». او ادامه میدهد: «چه چیزی باعث میشود که خیانت کنیم؟ یا در نوشیدن افراط کنیم؟ یا دست روی کسی بلند کنیم؟ اگر دلیل این کارها را دریابیم، میتوانیم رفتارمان را عوض کنیم. اگر به فلسفه رواقی باور داشته باشیم، اصل این است که بدون درستکاری و وارستگی، شادمانی و خوشبختی ممکن نیست.»
چیزی پیدا کنید که شور و اشتیاقتان را برانگیزد
در یک سالن ورزشی در شرق لندن، لئو از قهرمان جهانی بوکس تایلندی، رکسانا بیگم پرسید چه چیزی او را خوشحال میکند. او گفت: «اینکه بدانم به کجا میروم و هدفم در زندگی چیست... تمام ماجرا این است که کجا و چطور آدمی میخواهی باشی. وقتی این را دریابی، میتوانی سفر زندگی را ادامه دهی و این سفری خواهد بود سرشار از هیجان و شور و اشتیاق چون میتوانی نور و روشنی را در انتهای راه ببینی.» هدف داشتن او را شادمان میکرد. توصیه رکسانا را بشنویم و «شور و اشتیاق» در زندگیمان بیافرینیم، چه بوکس باشد، چه بافتنی، چه نجاری و با اراده، هدف زندگی خود را پی بگیریم.
خود را فراموش کن
«لئو» به معبد بودائی در بوردو فرانسه سفر کرد تا درباره راهی کاملاً متفاوت بهسوی خوشبختی تحقیق کند. آیا خوشبختی و شادمانی واقعی با نابود کردن نفس به دست میآید؟ یکی از راهبههای معبد به لئو گفت: «هنر زندگی شادمانه آگاهی از بودن است». گل سرخ از خاک و نور خورشید و کود ساختهشده است و ما و همه آدمهایی که در هرلحظه از زندگی با آنها برخورد میکنیم، از غذا و آبی که مصرف میکنیم، ساختهشدهایم. تلاش کنیم خود را قطعه کوچکی از پازل بزرگ جهان بدانیم. این فکر شما را شادمانتر نمیکند؟
رنج را بپذیرید
همانطور که لئو در مزرعه کمک میکرد، اهمیت پذیرش رنج را برای شادمانی و خوشبختی یاد میگرفت. این را سیمون، یک راهب تجربه کرده بود. او میگوید: «من خیلی خشمگین بودم، اما این خشم از بین رفت.» ما اغلب سعی میکنیم خشم و رنج خود را خفه و سرکوب کنیم اما بودائیها بر اندوه و ناشادی خود سرپوش نمیگذارند بلکه به آن اجازه میدهند بیاید و آن را در جای خود قرار میدهند. بدون گل و لایولجن، نیلوفر آبی نمیروید! بهجای انکار رنج خود مثلاً وقتی موقعیتی را ازدستدادهاید یا احساس بیماری میکنید، تلاش کنید آن را بپذیرید. به حرف آسان است اما در عمل این به شما کمک خواهد کرد که شادمانتر باشید. چنانکه لئو میگوید: «چیزهای بد در زندگی همه ما هست... اینها همه تَرَکهایی که اجازه میدهد نور از میان آنها عبور کند و بر ما بتابد.»
ازاینجا و اکنون لذت ببرید!
درس دیگری که لئو از بودائیها یاد گرفت عشق ورزیدن به همهچیزهای اطرافمان بود. ما باید تلاش کنیم از هر قدم، هر دم و هر لقمه غذایی که میخوریم لذت ببریم و آن را عمیقاً حس کنیم. در مسیر هرروزهتان به محل کارتان، به اطرافتان نگاه کنید و شگفتیهای جهان را ستایش کنید. ذهن آگاهی و مراقبه و مدیتیشن به ما کمک میکند که در لحظه حضورداشته باشیم و ازاینجا و اکنون لذت ببریم. برای این کار بد نیست کلاسی در نزدیکی خود پیدا کنید و در آن نامنویسی کنید!
بشردوست و فداکار باشید
انجام دادن کارهایی برای دیگران و تلاش برای نجات دادن آدمها و چیزها، کمک میکند که شادمانتر باشیم. لئو میگوید: «شادمانی و خوشبختی احساسی ناپایدار است، اما احساسی که موقع کمک دارم احساس عمیق رضایتمندی و کامیابی است.» جنگیدن برای چیزی که به آن باور داریم یا شرکت داوطلبانه در نیکوکاری و خیریهای محلی به ما احساس بسیار خوب ارزشمندی میدهد و به ما کمک میکند تا کامیاب و شادمان باشیم.