در سالهای اخیر تجربه سریالسازی در چند فصل، برای تلویزیون ایران خیلی موفقیتآمیز نبوده است، شاید عمدهترین دلیلش را میتوان درافت کیفی فیلمنامه و نبود جذابیت در فصول بعدی سریال جستوجو کرد، اما از این میان تنها میتوان به معدود سریالهایی اشاره کرد که بعد از چند فصل و البته با افتوخیزهایی باز هم توانستند مخاطبانشان را با خود همراه کنند.
سریال «پایتخت» را میتوان ازجمله سریالهایی دانست که با توجه به برخی انتقادها، سریال موفقی به لحاظ جذب مخاطب بود و از اندک نمونههایی که شمارشان از انگشتان یکدست هم کمتر است؛ اما شبکه نمایش خانگی که سالها پیش حوزه ناشناختهای برای مخاطبان پیگیر سینما و تلویزیون محسوب میشد، به مرور جایگاهش را میان مردم باز کرد و حتی به عنوان رقیبی برای تلویزیون ایران شناخته شد.
حضور بسیاری از کارگردانان و بازیگران مطرح سینما و تلویزیون در این عرصه و تولیداتی که گاه با شکست مواجه شدند، بسیاری از سینماگران را متوجه این موضوع کرد که مخاطبی که به ازای پرداخت مبلغی به دیدن این سریالها مینشیند، پیگیر چه نوع تولیداتی است؛ میتوان گفت سریال «شهرزاد» بسیاری را متوجه این موضوع کرد. نگارش قصهای پرکشش و تمرکز روی کیفیت فیلمنامه و در کنارش حضور بازیگران و عوامل حرفهای و هدایت آنها توسط کارگردانی که تجربیاتش در تلویزیون نتیجه خوبی داشته باعث شد تا «شهرزاد» قدرتمند وارد عرصه شبکه نمایش خانگی شود، آنقدر که مخاطبانش پیگیر ادامه این سریال در فصول بعدی شوند. هرچند که نمیتوان حواشی ریزودرشت این سریال در روند تولید را انکار کرد و نادیده گرفت.
حسن فتحی، کارگردان این مجموعه، بعد از پایان فصل سوم سریال در صفحه شخصیاش به تجربه کار در این حوزه و البته حواشیای که بر کارش سایه انداخته بود اشاره کرد و نوشت: «همه این سالها کارگردانی برای من اکروباسی میان اصولی چون استقلال، رفتار اخلاقی، شفافیت و البته یافتن بهترین نسبت با همین سهگانه بوده است و با سریال شهرزاد در بسیاری از لحظات این اکروباسی به قصد حفظ تعادل در معرض تهدید قرار گرفت. تردیدی نیست که صنعت سینما و فیلم با خلق و تخیل سروکار دارد و نیازمند خلوت و امنیت ذهنی است. کاری است گروهی و موفقیتش در گرو همکاری و همبستگی میان همه افراد گروه. با مخاطب سروکار دارد، به این معنا که نهتنها باید موردپسند قرار بگیرد بلکه باید نقاد نارواییهای فرهنگی و عادات عمومی هم باشد. به دلیل نقش اجتماعیاش همیشه در تنش است باسلیقههای متفاوت سیاسی و نهایتاً اینکه برای به سرانجام رساندن خود نیازمند پول است در عین اینکه باید مستقل باشد.
حفظ تعادل برای یک فیلمساز در خلق و تولید یک اثر هنری، التزام به این نکات است و متأسفانه چنین التزامی در جامعه ما همواره در معرض تهدید و تردید قرار میگیرد؛ تردیدی میان منافع خود و دیگری، میان اخلاق و مصلحت، میان استقلال و میل سیاست به دخالت، میان منطق سرمایه و جنس هنر، میان افکار عمومی و نقد آن. این تعادلهای ضروری و الزامی متأسفانه از همان فصل اول سریال به واسطه ضربوزور رسانهای برخی سلیقهها در معرض آسیب و تهدید قرار گرفت. در تمام مدت من سعی کردم تا با یاری همکارانم، این تنشها و حاشیهها را که گاه به افکار عمومی ربط پیدا میکرد و گاه به سیاستهای رسمی و متولیان رسمی تاریخ معاصر و قرائتهای مسلط از تاریخ، نادیده گرفته و کار را به انجام برسانم و البته استقلال عمومی مخاطبان متنوع و متعلق به اقشار مختلف در داخل و خارج کشور، پشت و پناه و نقطه اتکای محکمی شد برای تداوم کار.
فصل اول سریال شهرزاد با اعتماد، همدلی و امیدی که برانگیخت پاداش خود را گرفت؛ اما همزمان با ازسرگیری فصول بعدی سریال، اثری که مباهات میکرد به اعتمادی که در میان مردم برانگیخته بود، ناگهان در معرض اتهام قرار گرفت. این بار شایعه شبهات مالی بحران ایجاد کرد. باید جواب میدادیم: سرمایه از کجا آمده است؟ از متولی قانون تا فعال مدنی، از چپ و از راست، از رومی روم تا زنگی زنگ، ارکستروار، هماهنگ و پرسروصدا و گسترده، منابع مالی این سریال را که مستقل بود و خارج از نهاد صداوسیما پخش میشد به پرسش گرفت و این بار با وارد آوردن اتهام پول شویی و اختلاس، همه اعتماد عمومی را نشانه گرفت! چه باید میکردیم؟ تن میدادیم به شایعه و شبهه و بازار داغ جوسازی و کار را تعطیل میکردیم؟ یا به رغم تهمتها و افتراهای ریزودرشت که علاوه بر حیثیت تهیهکننده سریال، آبروی من، همکار نویسندهام و یکی دو نفر از بازیگران اصلی سریال را نشانه رفته بود و با امید برطرفشدن شبهات و شایعهپراکنی افرادی که با هر نیت و انگیزه توقف فیلمبرداری شهرزاد را هدف قرار داده بودند، کار را ادامه میدادیم؟ صدالبته نقطه قوت هنرمند، استقلال اوست و برای او همیشه این ترس و تردید وجود دارد که مبادا بازیچه دست متولیان سرمایه و قدرتهای موازی پشت پرده قرار گیرد.
هنرمند دلگرم است به اعتماد مردم و نمیتواند فقط به منافع مادی خود بیندیشد و طبیعی است که باید بداند با کمک چه سرمایهای میتواند خلق را ممکن سازد. اگرچه درنهایت ما راه دوم را انتخاب کردیم و موازی آن، دروغ و واهی بودن شبهات و اتهامات نیز کاملاً به اثبات رسید، اما بیتردید یکی از سختترین لحظات ساختن سریال شهرزاد همین انتخاب بر سر این بزنگاه بود. انتخاب میان افکار عمومی که گاه چون کشتی بیلنگر است و حقیقتی که برای اثباتش باید مرام و معرفت حلم و صبوری دانست. اکنون در پایان ساخت و تولید و پخش، صحبت کردن از این بزنگاههایی که هر بار کارگردان و دیگر دستاندرکاران سریال شهرزاد را در برابر انتخابهایی خطیر قرار میداد به چندین کار میآید؛ باید دانسته شود سریالی که موجب همدلی و هیجان و کنجکاوی نسبت به گوشههایی از تاریخ معاصر در نزد مخاطبانش شده، به قیمت مدیریت چه تنشها و دستودللرزیدنهایی میسر گشت. باید دانسته شود تا افکار عمومی به سرعت بازیچه دست متولیان ثروت و منطق قدرت نشود و برای نفرین و آفرین گفتن، شتاب نکند و صبوری بیاموزد و طمأنینه پیشه کند. من در سالهای حضور در این عرصه، تنها به یمن همین اعتماد به مردم، اعتماد به روشنگری زمان و صبوری بوده است که از پا نیفتادهام و مرارتها را تاب آوردهام. اکنون در کلام آخر به نیابت از سوی یک به یک همکارانم، قدردان قدرشناسی و حسن توجه مردم عزیزی هستم که سریال شهرزاد را به رغم همه نقصانها و کاستیهای آن موردحمایت و اعتماد خود قراردادند».
سریال شهرزاد با تمام حواشی و اتفاقاتی که درباره چگونگی ساختش؛ از تأمین هزینهها و دستمزدهای بازیگران گرفته تا بسیاری مسائل دیگر افتاد، تمام شد. فتحی در یادداشتش از احتمال ساخت فصل چهارم سریال نوشت و خبرگزاری فارس از تدارک ساخت سریالی توسط فتحی در نمایش خانگی نوشت؛ سریالی که قصه آن بر اساس رمان معروف «بامداد خمار» است و این روزها فتحی با فتانه حاجسیدجوادی، نویسنده این کتاب، جلسات متعددی برای نگارش آن دارد. به نظر میرسد حوزه نمایش خانگی برای حسن فتحی به مراتب موفقیتآمیزتر بوده و باید دید پروژه آینده این کارگردان چه خواهد بود.
بهناز شیربانی
هواداران شهاب حسینی، مصطفی زمانی و حسن فتحی را تحریم کردند
به قباد رحم میکردید، نامردها!
توزیع آخرین قسمت سریال شهرزاد با واکنشهای فراوانی مواجه شد؛ شاید بشود گفت جالبترین واکنشها متعلق است به طرفداران یکی از شخصیتهای اصلی سریال، قباد که نام خودشان را هم «قبادیها» گذاشتهاند و به اینکه بعد از سه سال «تنهاترین و مظلومترین» کاراکتر این سریال در آخرین قسمت کشتهشده است، اعتراض دارند.
بالأخره بعد از سه سال آخرین قسمت سریال شهرزاد نیز توزیع شد؛ تا نقطه پایانی گذاشته شود بر یکی از موفقترین تلاشهای سریالسازی در فضایی خارج از فضای بسته تلویزیون. جالب اینکه به سیاق تمام ماهها و سالهایی که شهرزاد با تماشاگران وفادارش ارتباط مستمر داشت، توزیع آخرین قسمت نیز با واکنشهای فراوانی مواجه شد؛ تا همانطور که شهرزاد با سروصدا آغاز کرده بود، پایانی پرسروصدا را نیز تجربه کرده باشد.
در این بین شاید بشود گفت جالبترین واکنشها متعلق است به طرفداران یکی از شخصیتهای اصلی سریال، قباد که نام خودشان را هم «قبادیها» گذاشتهاند و به اینکه بعد از سه سال «تنهاترین و مظلومترین» کاراکتر این سریال در آخرین قسمت کشتهشده است، اعتراض دارند. این گروه چنان از مرگ قباد ناراحت شدهاند که علاوه بر اعلام تحریم کارهای آینده حسن فتحی، تهدید کردهاند کارهای آینده مصطفی زمانی را هم تحریم خواهند کرد و این یعنی که اگرچه در مثلث عشقی شهرزاد کاراکتر زمانی عاقبتبهخیر شد، اما در دنیای بیرون از فیلم هواداران شهاب حسینی یقه او را گرفتهاند و تقاص شکست عشقی قباد را از او میخواهند.
حالا اینکه این گروه چرا چیزی به ترانه نمیگویند که در دو سری دوم و سوم قباد را تحویل نگرفت، شاید به احترام عشق خودآزارانه قبادشان به شهرزاد باشد!«قبادیها» در اقدامی بامزه بیانیه هم دادهاند: قباد به گمان بسیاری از مخاطبان مظلومترین شخصیت شهرزاد بود؛ تنها بود و قابلترحم. ما «قبادیها» سه سال با شهرزاد زندگی نکردیم که مظلومترین و تنهاترین شخصیت این سریال فدا شود. این البته تنها بازتاب توزیع آخرین قسمت شهرزاد نبود. گلاره عباسی بازیگر سریال شهرزاد نیز با انتشار عکسی از خودش در اینستاگرامش نوشت: شهرزاد هم تموم شد. من میمونم و دوشنبههای بیشهرزاد و دلتنگی برای سه سال کار کنار گروه درجه یک شهرزاد. ممنون آقای فتحی عزیز. ممنون گروه درجه یک شهرزاد.
پولاد امین