یاسمن خلیلیفرد
چندی قبل مستندی را به کارگردانی سهیل سلیمی تماشا میکردم که راجع به زندگی «ثریا قاسمی» بود. در پایان مستند ایشان از تبعیضهایی که در فضای هنری میان بازیگران زن و مرد گذاشته میشود، گله کردند که بهحق بود. نخستین نکتهای که پیش از آغاز نوشتن درباره «گلچهره سجادیه» به ذهنم رسید، همین مهجوریتش در عین ماندگاری اوست.
گلچهره سجادیه بازیگر توانمندی است که در عین گزیده کاری همیشگیاش هرگز فراموش نشد و نسلهای مختلف او را با بازیهای متفاوتش به یاد میآورند. سجادیه متولد 23 مرداد 1333 است و از نسل میانه بازیگران؛ از همان هنرمندانی که برای ورود به عرصه هنرهای نمایشی خود را موظف به پشتسرگذاشتن تحصیلات آکادمیک در این رشتهها میکردند و عموماً در هر فیلمی ظاهر نمیشدند و حضور در نمایشهای قابلاعتنا برایشان ارجحیت داشت. سجادیه تحصیلات خود را در رشته تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا به اتمام رساند و در همان دوران دانشجویی در چند نمایش روی صحنه رفت.
او سینما را نخستین بار در سال 1356 با بازی در نقشی کوتاه در فیلم «کلاغ» بهرام بیضایی تجربه کرد و در سال 1359 در فیلمی به نام «موج طوفان» بازی کرد. سجادیه چند سالی به ایتالیا رفت و تحصیلاتش را ادامه داد. در سال 1365 به ایران بازگشت. او در فیلم «ایستگاه» زندهیاد یدالله صمدی برای نخستین بار ایفاگر نقش اول شد. در سال 1367 در فیلم «سفر عشق» که ملودرامی متوسط بود، به ایفای نقش پرداخت. فیلم تا حدودی دیده شد؛ اما سکوی پرتاب سجادیه سریال «رعنا» است؛ مجموعهای با فیلمنامه قوی و نقشی پرکشش که فرصت نمایش تواناییهایش را به او داده بود.
فيلم بعدی او «دندان مار» مسعود کیمیایی بود که آن را در سال 1368 بازی کرد. زنان در فیلمهای کیمیایی فارغ از دیدگاههای مرتجعانه واجد هویتاند و نقشی کارکردی را در پیشبرد درام ایفا میکنند. زیورِ «دندان مار» نقشی پررنگ و متفاوت از سایر نقشهای سجادیه است و برای نخستین بار جایگاه او را در حد گزینهای قابلاعتنا برای ایفای نقشهای اول زن در سینمای ایران بالا میبرد. این موفقیت کیمیایی را بر آن داشت تا بار دیگر در سال 1369 از سجادیه برای ایفای نقش گلبخت فیلم «گروهبان» دعوت کند. این همکاری در «رد پای گرگ» نیز ادامه یافت. حضور در فیلمهای مسعود کیمیایی نقطه طلایی کارنامه گلچهره سجادیه در سینماست؛ اما آنچه از نگاهی اجمالی به کارنامه کمحجم اما پربار سجادیه به دست میآید، ریسکپذیری بالای او در انتخاب و تجربه نقشهای متنوعی است که ضمناً توانمندی او را نیز اثبات میکند. مثلاً کافی است بازی او را در فیلمی مانند «هبوط» با بازی کاملاً رئالیستیاش در «سرزمین خورشید» مقایسه کنیم.
او برای هر دو نقش کاندیدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره میشود و تفاوت نوع نقشآفرینیهای او از زمین تا آسمان است. نقش زن امدادگر فیلم «سرزمین خورشید» نقشی بود که سیمرغ بلورین را برای این بازیگر گزیده کار به ارمغان آورد. نقشی پویا و پرتحرک با ویژگیهای عمیق درونی.
«هیوا» فیلم دیگری در ژانر دفاع مقدس است که سجادیه در آن میدرخشد. باوجود مشترک بودن ژانر این فیلم با «سرزمین خورشید» نقشها کاملاً متفاوتاند و فرازهایی متفاوت را از توانمندیهای این بازیگر ارائه میدهند. باوجودآنکه بازیهای سجادیه عموماً مورد تحسین قرارگرفتهاند و احتمالاً پیشنهادهای متعددی داشته است، او ابایی از سه سال دوری از سینما نداشت. پس از موفقیت چشمگیر «هیوا» سجادیه تا سال 1380 در فیلمی ظاهر نشد و دهه 80 را با بازی در «نگین» آغاز کرد. فیلم به یکی از معضلات حساس اجتماعی آن دوران یعنی دختران فراری میپرداخت. سجادیه در آن ایفاگر نقش اصلی زن در کنار مهناز افشار بود. آذرِ «نگین» در یک بزنگاه تنگ اخلاقی قرار دارد. او مادری بزهکار است که بهناچار برای نجات دخترش از زندان فرار کرده است. نقش نیازمند دو نوع بازی بود؛ یک وجه از کاراکتر، زنی خلافکار است و وجه دیگر آن مادری که به هر طریق قصد نجات دخترش را دارد. باآنکه بازی سجادیه مثل همیشه روان و باورپذیر است؛ اما «نگین» آنقدر که باید، موردتوجه قرار نگرفت و همین مسئله به وسواس سجادیه برای انتخاب نقشهایش دامن زد.
او تا سال 1387 در فیلم دیگری بازی نکرد و «حوالی اتوبان» فیلم خوبی بود که شخصیت پردیس در آن موقعیت ممتازی را برای سجادیه فراهم آورد تا بار دیگر نقشی پرمایه از خود بهجا بگذارد؛ اما در سال 1396 سجادیه پس از چند کار تئاتر با سریال «آنام» بازگشتی جسورانه را به عرصه تصویر تجربه کرد. مارالِ سریال «آنام» یک نقش اول با پتانسیلی بالاست برای بازیگری که همواره کوشیده است نقشهای مهم و کلیدی را انتخاب کند و با عبور نقش از خود، آن را به بالاترین کیفیت ممکن برساند. سجادیه در طول سالهای فعالیتش ثابت کرده که تمام وجود خود را در اختیار نقش میگذارد و آنقدر شکیبایی میکند تا نقشی را به دست بیاورد که ارزش بازی کردن داشته باشد و این راز ماندگاری اوست. او بازیگری است که بهدوراز حواشی سالها به فعالیتش ادامه داده و شاید آنقدر که باید، تشویق نشده باشد؛ اما هیچگاه از ذهنها نرفته است.
شرق