استریپ این عنوان افتخاری را به دلیل سالها حضور درخشان در عرصه سینما دریافت می کند. او از بازیگران توانا و صاحب سبک هالیوود است که در بیش از چهل سال فعالیت حرفه ای، در نقش های تأثیرگذار و ماندگار بسیاری به هنرنمایی پرداخته است.انجمن رسانه های خارجی هالیوود ضمن ستایش از مریل استریپ او را الگوی موفقی برای بسیاری از بازیگران و سینماگران زن جهان توصیف کرد، هنرمندی که با اعتراض به تبعیض های جنسیتی در هالیوود، خواستار حضور بیشتر زنان در عرصه های گوناگون هنر هفتم شده است. مریل استریپ ۶۷ ساله در طول دوران بازیگری خود ۱۹ بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده و از این نظر صاحب رکوردی تاریخی محسوب می شود، وی سه بار این جایزه را تصاحب کرد. او تاکنون۲۸ بارهم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بوده که در نهایت ۸ بار برنده شد.
مریل استریپ در ایالت نیوجرسی متولد شد و فعالیتهای هنری خود را در سال ۱۹۷۷ آغاز کرد. از فیلمهای مشهور این بازیگر آمریکایی می توان به «شکارچی گوزن»، «انتخاب صوفی»، «خانه ارواح»، «اتاق ماروین» و «ساعتها» اشاره کرد. استریپ تجربیات مختلفی در تأتر و تلویزیون هم دارد و بازیکر پرکاری محسوب می شود که شیفته پروژههای متفاوت، چالش برانگیز و دشوار است. به عقیده بسیاری از منتقدین و نویسنده های هنری، مریل استریپ برترین بازیگر زن جهان در دهه های اخیر است.
انجمن رسانههای خارجی هالیوود در سال ۱۹۴۴ تأسیس شد و اعضای آن را نویسنده ها و گزارشگران نشریات و رسانه های بین المللی در آمریکا تشکیل می دهند. آنها هر سال جوایزی موسوم به گلدن گلوب را به برترین محصولات سینمایی و تلویزیونی اهدا می کنند.
هفتاد و چهارمین مراسم اهدای جوایز گلدن گلوب، یکشنبه هشتم ژانویه سال در بورلی هیلتون لس آنجلس برگزار می شود.
جاودانههای سینما: مریل استریپ
در دهه هفتاد بود که کم کم در فیلم های سینمایی دیده شد و خیلی زود نقش های مهمی به دست آورد که در نهایت برای فیلم «کرامر علیه کرامر»، «انتخاب سوفی» و «بانوی آهنی» سه جایزه اسکار برد و کلکسیونی از نامزدی های اسکار برای فیلم های دیگر از آن خود نمود.وی که در فیلم های درام، کمدی و موزیکال ها به یک اندازه استعداد دارد، خیلی زود تبدیل به عضوی از خانواده بزرگترین زنان بازیگر تمام دوران ها گشت. مریل جوان که دانش آموخته کالج واسر و مدرسه درام ییل است، هم در بازی روی صحنه تئاتر مهارت دارد و هم جلوی دوربین سینما خوش می درخشد. وی در طول دوران حرفه خود تئاترهای زیادی بازی کرد که از آن جمله می توان به نمایش «باغ آلبالو» اثر آنتوان چخوف در سال 1977 اشاره کرد.
با نقش آن ماری در فیلم درام «جولیا» در سال 1977 بود که مریل وارد دنیای سینما شد. سال بعد در مقابل رابرت دنیرو و کریستوفر واکن در «شکارچی گوزن» بازی کرد که برای آن اولین نامزدی اسکار را برای بهترین بازیگر زن در نقش مکمل بدست آورد. در سال 1978 نیز اولین جایزه امی را برای نقشی که در فیلم «هولوکاست» بازی کرد برد. آفرینش نقش زنی که خانواده اش را رها می کند تا برگردد و برای بدست آوردن حضانت پسرش بجنگد، در فیلم «کرامر علیه کرامر» برای استریپ اولین جایزه اسکار را برای بهترین بازیگر زن در نقش مکمل به ارمغان آورد.
بیشتر دهه هشتاد برای او که مانند آفتابپرست به همه رنگ و همه نقشی درمیآمد، زمانی برای تجربه انواع و اقسام نقش ها بود. در «انتخاب سوفی» (1982) بطور مجابکننده و حیرت انگیزی نقش زنی لهستانی را بازی کرد که تحت تأثیر تجربیاتش در طی هولوکاست بود. وی دومین جایزه اسکارش را – که اولین جایزه اسکار او برای بهترین بازیگر نقش اول زن بود – برای همین فیلم گرفت. در «از آفریقا» (1985) نقش مالک دانمارکی یک مزرعه را ایفا کرد که در کنیا زندگی می کرد. این نقش نیز برای نامزدی اسکار دیگری آورد.
وقتی به دهه چهل زندگی اش نزدیک شد، همچنان به یافتن نقش های چالشبرانگیز ادامه داد، کاری که بسیاری از بازیگران زن پخته هالیوود در تقلای انجامش بوده و هستند. مریل برای کار در چندین فیلم سینمایی از جمله دو فیلم اقتباسی مهم – که یکی «کارت پستال هایی از لبه پرتگاه» (1990) بر اساس رمان کری فیشر و دیگری «پل های مدیسون کانتی» (1995) بر اساس درام رمانتیک رابرت جیمز والر که در آن با کلینت ایستوود همبازی بود، نام داشتند – دوباره نامزدی جایزه اسکار را به دست آورد. وی برای کارش در «موسیقی قلب» (1999) که داستانی واقعی درباره معلمی بود که با آموزش نواختن ویولون، موسیقی را وارد زندگی کودکان محله هارلم نیویورک کرد، باز هم نامزد جایزه اسکار شد. با شروع هزاره جدید، استریپ به اندازه قبل سرش شلوغ بود. در سال 2002، در دو فیلم «ساعت ها» و «اقتباس» ظاهر شد که هر دو مورد تحسین منتقدین قرار گرفتند و نامزدی اسکار دیگری برای بازی در نقش سوزان اورلئان در فیلم «اقتباس» نصیبش شد. در سال بعد، در اقتباسی تلویزیونی از نمایشنامه «فرشته ها در آمریکا» نقش کوچکی بازی کرد و دومین جایزه امی خود را برای این برنامه گرفت که باعث شد نقش های متعددی به سمتش سرازیر شود. وی توانست در فیلم سیاسی «کاندیدای منچوری» (2004) در نقش منفی بازی کرده و مهارت های کمدی خود را هم نشان دهد. استریپ با فیلم «عدد اول» (2005) که یک کمدی رمانتیک با اوما ثورمان و برایان گرینبرگ بود، به کارش ادامه داد که در این فیلم نقش لیزا متزگر را بازی کرد، روانکاوی که بیمارش عاشق پسرش می شود. یکی از به یادماندنی ترین نقش های مریل استریپ، نقش میراندا پریسلی در فیلم «شیطان پرادا می پوشد» (2006) بود که برای آن چندین برد و چندین نامزدی از جمله نامزدی جایزه اسکار و گلدن گلوب به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن را بدست آورد. در همان سال، برای نقش یولاندا جانسون، خواننده ژانر کانتری در فیلم «یک همراه برای خانه ای در علفزار» (2006) انتخاب شد و سپس نقش دانا را در فیلم اقتباسی «ماما میا!» (2008) بازی کرد. پس از آن به نقش های جدی تر روی آورد و در سال 2008 در فیلم «تردید» نقش آفرینی کرد که به آزار جنسی در کلیسای کاتولیک می پردازد. وی نقش راهبه ای را بازی کرد که به رفتار کشیش کلیسا (با بازی فیلیپ سیمور هافمن) نسبت به پسربچه ای مشکوک می شود. وی برای این نقش نیز نامزدی اسکار و گلدن گلوب گرفت.
در سال 2009 بود که استریپ نقش جولیا چایلد، یکی از محبوب ترین چهره های دنیای آشپزی را قبول کرد. وی در فیلم «جولیا و جولیا» که بر اساس کتاب پرفروشی به همین نام ساخته شده، نقش این سرآشپز مشهور را بازی کرد. وی برای این نقش جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول زن در یک کمدی یا موزیکال را بدست آورد و نامزدی اسکار دیگری نیز گرفت. سپس در کمدی رمانتیک «پیچیده است» به کارگردانی نانسی میرز با الک بالدوین و استیو مارتین همبازی شد که باز هم برای نامزدی گلدن گلوب را آورد.
استریپ به خاطر کارش در «بانوی آهنی» محصول سال 2011 تحسین و تمجید گسترده ای دریافت نمود. وی در این فیلم نقش مارگارت تاچر، نخست وزیر بریتانیا را بازی کرد که سیاستمداری پویا و توانمند بود که برخی او را دوست داشته و تحسینش می کردند و برخی دیگر از او نفرت داشتند. با آنکه خیلی ها معتقد بودند که تاچر زنی سرد و خشک و بی احساس بود، ولی استریپ بر این باور بود که تاچر «این حقیقت را دریافته بود که برای آنکه جدی گرفته شود، نمی تواند بعضی از احساسات را از خود بروز دهد، زیرا وی یک زن است.» بازی فکر شده و پر از ریزهکاری استریپ در نقش تاچر برایش چندین جایزه از جمله جایزه گلدن گلوب به همراه آورد.«بانوی آهنی» در سال 2012 برای خانم استریپ سومین جایزه اسکارش را به ارمغان آورد. وی در سخنرانی خود پس از گرفتن جایزه اش، بسیار فروتن و افتاده سخن گفت و اینطور اظهار داشت: «وقتی اسممو صدا زدن، این حسو داشتم که انگار می تونم بشنوم که نصف مردم آمریکا دارن میگن: اه نه! چرا استریپ؟ دوباره!» این هنرپیشه مستعد در مورد آخرین برد اسکارش می گوید: «وقتی اسکار بردم بچه بودم، نزدیک به سی سال پیش بود. دو تا از نامزدها هنوز به دنیا نیومده بودن.» با آنکه او در این صنعت پیشکسوت محسوب می شود، ولی هنوز هم مراسم اسکار برای این ستاره افسانه ای معنای ویژه ای دارد: «فکر کردم که خیلی پیر و فرسوده شدم، ولی اسمتو صدا می زنن و فقط انگار به سمت یه جور نور سفید میری.»
سال بعد مریل برای بازی در فیلم درام خانوادگی «آگوست: اوسیج کانتی» انتخاب شد که نقش آفرینی اش در این فیلم نیز نامزدی اسکار دیگری برایش آورد و در سال 2014 وی در فیلم علمی-تخیلی «بخشنده» بازی کرد. در همان سال جادوگر فیلم اقتباسی «در جنگل» را زنده کرد که بر اساس موزیکال فانتزی استیون ساندهایم ساخته شده بود و برای این نقش نیز نامزدی اسکار و گلدن گلوب دیگری از آن خود کرد. (تا سال 2015، این بازیگر پرکار، 19 نامزدی اسکار دریافت کرده که در این صنعت برای خودش رکوردی محسوب می شود.) در سال 2015 وی در فیلم «ریکی و فلش» به کارگردانی جاناتان دمی و نویسندگی دیابلو کودی، در مقابل مِیمی گامر، دختر واقعی اش، بازی کرد. او نقش ستاره راک سالمندی را ایفا کرد که به خانه اش بازمی گردد تا با خانواده اش آشتی کند. همان سال در فیلم «حق رأی» نقش املاین پانکورست، فعال و مدافع بریتانیایی حق رأی برای زنان را بازی کرد. جدیدترین فیلم او «فلورانس فاستر جنکینز» به کارگردانی استیون فریرز است که در آن با هیو گرنت همبازی شده و نقش وارث ثروتمند نیویورکی به همین نام را ایفا می کند که تصور می کند صدای زیبایی برای خوانندگی دارد و هیو گرنت در نقش سنت کلیر بیفیلد در تلاش است تا از او در مقابل حقیقت محافظت نماید.
مریل استریپ از سال 1978 تابحال با همسرش دان گامر زندگی می کند و این زوج چهار فرزند به نام های هنری، میمی، گریس و لوئیزا دارند که میمی و گریس هم مانند مادرشان حرفه بازیگری را در پیش گرفته اند.
بخشی از گفتوگوی مریل استریپ با تایم اوت در باره فیلم «حق رأی»
ترجیح میدهم یاغی باشم تا برده!
مریل استریپ در فیلم «حق رأی» در نقش امیلین پنک هرست، فعال بریتانیایی حقوق زنان؛ بازی کرده است. او در این گفتوگو، از و تبعیض جنسیتی در هالیوود میگوید، در حالی که تیشرتی پوشیده که روی آن جملهای مشهور از پنک هرست نوشته شده: «ترجیح میدهم یاغی باشم تا برده!»
شعاری دارید که براساس آن زندگی کنید؟
آنچه میتوانی را انجام بده!
از مادر و مادربزرگتان چه درسی گرفتید؟
بهترین تعریفی که مادرم از من میکرد این بود که: «تو توانایی مریل! تو توانایی و از پس انجام هر چه ذهنت را بر آن متمرکز کنی بر میآیی» اما مادربزرگم از سوی دیگر میگفت: «آدمهایی با اسمهای احمقانه و چهرههای احمقانه در جاهای عمومی ظاهر میشوند.» البته تعریف مادربزرگم در شغلی که انتخاب کردم کمتر مفید بود.
به خود هجدهسالهتان چه نصیحتی میکنید؟
آن قدر وقتت را با فکر کردن دربارهی وزنت تلف نکن. هیچ چیز کسالتبار، احمقانه و خودویرانگری نباید تو را از لذت بردن از زندگی غافل کند.
بهترین نصیحتی که شنیدید چه بوده؟
همسرم همیشه میگوید: «از نو شروع کردن، شروع کن!»
دوست دارید دیگران شما را با چه چیزی به خاطر بیاورند؟
با عشقم به خانوادهام.
بزرگترین حسرتتان چیست؟
این که همیشه در دوستیهایم دچار فقدان توجهام(در مقایسه با دوستیهای عمیق و طولانی مادرم) چون بیشتر وقتم با خانواده و دل مشغولیهای اجتماعیام پر شده.
بدون چه چیزی نمیتوانید زندگی کنید؟
خانوادهام.
چه چیزی شما را عصبانی میکند؟
بی توجهی عمیق ثروتمندترین و تحصیل کردهترین افراد و سازمانهای دنیا نسبت به پدیدهی گرم شدن کره زمین، جوری که انگار این مسئله تأثیر مهمی روی آنها، زندگی مرفهشان و خانوادههایشان نخواهد گذاشت.
به «خانومانه رفتار کردن» بیش از حد اهمیت داده نمیشود؟
باید بگویم خیلی هم کم اهمیت داده میشود. متانت، احترام، نزاکت و دل به حرف دیگران دادن، از ویژگیهاییست که در گفتمان امروز جامعه، به ندرت دیده میشود.
امروز، مدافعان حق رأی زنان، چه چیزی میتوانند به ما یاد بدهند؟
کوتاه نیایید و مقابل اهانت، تمسخر، تحقیر و بیتوجهی تسلیم نشوید.
چه کسی برای شما الهام بخش است؟
ملاله یوسف زاری و هم کلاسانش در پاکستان.
آیا شما فمینیست هستید؟
من یک انسانگرا هستم! من طرفدار برابریام.
آزاردهندهترین چیزی که از زنان در مصاحبهها پرسیده میشود اما از مردان نه، چیست؟
این که میگویند: «شما همیشه نقش زنان قدرتمند را بازی میکنید ... چرا چنین نقشی را انتخاب کردید؟» و چه و چه و چه! در حالی که هیچ وقت از یک مرد نمیپرسند: «شما همیشه نقش مردان قدرتمند را بازی میکنید. چرا؟» چون از نظرشان سوال بیهودهایست.
اگر میتوانستید چه تغییری در صنعت فیلمسازی انجام میدادید تا کمی تبعیض جنسی را در آن از بین ببرید؟
مردان وقتی صدایشان مسلط است باید به جهان جوری نگاه کنند که انگار چیزی اشتباه است، باید حسش کنند. افرادی که در آژانسها و استودیوها هستند هنگام تصمیمگیری باید به دور میز نگاه کنند و وقتی میبینند نیمی از اعضایشان زن نیستند، حس کنند چیزی اشتباه است. از آن جا که سلیقههایمان متفاوت است، ارزشمان متفاوت است. «بهتر» نیست، متفاوت است!
آیا به «سندرم ایمپاستر» معتقدید؟ یا این که جایی حس کنید فردی متقلب هستید و دستتان رو خواهد شد؟
من به خوبی میدانم در چه کاری خوب هستم و در چه کاری خوب نیستم و در همهی لحظههایی که در حال انجام کاری هستم این را در مرکز توجهم دارم.
آیا دانستن این که از همکار مردتان کمتر دستمزد میگیرید عصبانیتان میکند؟
چرا اصلاً باید چنین چیزی را تصور کنی؟