«خرگیوش» فیلمی در ژانر کمدی است که در خلاصه داستان آن آمده: «امشب مثل هر شب نیست». فیلم به واسطه تخیلات ذهنی آرش (بابک حمیدیان)، نقش اصلی فیلم و محور داستان، وارد فضایی موهوم و سورئالیستی نیز میشود. «خرگیوش» در روایت داستانش با ضعف روبرو است. در دقایق ابتدایی فیلم با تعلیقی کوتاه آغاز میشود که ذهن مخاطب را به سوی موضوعی متفاوت با رکن اصلی داستان، سوق میدهد. سپس دغدغه اصلی کاراکتر و داستان را به تصویر میکشد و در قسمت عمده فیلم بدون داشتن متنی اصولی و فکر شده، برای نگهداشتن مخاطب، از طنز عبور کرده و وارد فضای فکاهی و استهزا میشود.
«خرگیوش» شاید در سینمای ایران نو باشد، اما مشابه تکنیکهای آن در سینمای جهان وجود دارد. تعلیقها و گرههای کوتاه و پرتعداد فیلمنامه به سرعت فاش میشوند و همراه با ریتم و تمپو سریع، یادآور سینمای «گای ریچی» است. کارگردانی که در اواخر قرن بیستم با «قاپ زن» بر سر زبانها افتاد و هماکنون در آثار تخیلی و تاریخی خود، همچنان از آن ساختار پیروی میکند. «خرگیوش» همچنین به نحوی یادآور فیلم «قطار بازی» ساخته «دنی بویل» است. در فیلم «قطار بازی» هم کاراکتر اصلی فیلم مشکلات خانوادگی دارد. یک حلقه دوستانه وجود دارد که برای فرار از مشکلاتشان دور هم جمع میشوند، مواد مخدر و حتی تخیلات ذهن کاراکتر «اسپاد» نیز به گونهای در این فیلم تکرار میشود؛ با این تفاوت که در فضای شهری محصورشده است.
بابک حمیدیان، در این فیلمِ شخصیت محور، وظیفه خود را به خوبی انجام میدهد، اما قربانی فیلمنامه ضعیف و ناتوان فیلم شده است. او از معدود بازیگران سینمای ایران است که توانایی بازی سخت و طاقتفرسا در فیلمهای شخصیت محور را دارد و یکی از بهترین امتیازهایی است که یک کارگردان ایرانی میتواند در اختیار داشته باشد. حمیدیان توانسته است مخاطب را از طریق ذهن آرش وارد فضای سورئالیستی فیلم کند و با اندیشه پرتلاطم و ناآرام او روبرو سازد. کاراکتر آرش در فیلم موفق بوده و تا حدودی ضعف بزرگ قصهگویی و ایجاد ارتباط با مخاطب را پوشش داده و به پوشاندن ابهامات فیلم کمک کرده است. فیلم سیر طنزگونه خود را نمیتواند حفظ کند و سر از دیالوگها و سکانسهایی درمیآورد که صرفاً یک فکاهی به دور از رسالت اصلی آن است.
فیلم به خوبی مضامینی در تقبیح وضعیت فعلی مجامع انسانی را بیان میکند. «خرگیوش» به نقد وابستگی به فضای مجازی، شیوع مواد مخدر، شادیهای زودگذر، دروغ، دورویی و ضعف روابط اجتماعی و خانوادگی میپردازد. «خرگیوش» زندگی یک معمار را در لایهای از داستان خود دنبال میکند که نشانهٔ کار او هر روز در مقابل دیدگان همه است؛ اما در بنا کردن و معماری زندگی کوچک خود مستأصل شده است. پزشکی که میخواهد درمانی برای درد انسانها پیدا کند اما از واقعیت وجودی خود فرار میکند و از عهدهٔ کوچکترین مشکلات زندگیاش نیز برنمیآید.
مسائل فیلم به خوبی در نقد وضعیت انسان مدرن مطرحشده؛ اما روایت فیلم در بسط دادن آنها ناتوان مانده است و مجبور به چنگ انداختن به هر ترفندی میشود تا داستان خود را به سرانجام برساند. «مانی باغبانی» برای نخستین بار در مقام کارگردان یک فیلم بلند ظاهر میشود. وی توانسته است در این عرصه به مراتب موفقتر از نویسندگی عمل کند. بزرگترین مانع موفقیت «مانی باغبانی» در نخستین اثرش، متن ضعیف نوشتهشده توسط خودش است. کارگردانی در دکوپاژ و بازی گرفتن متناسب با داستان از بازیگران، موفق بوده است.
فیلم در قسمت عمده و میانی خود آنقدر مخاطب را درگیر خنداندن و خندیدن میکند که حتی تعلیق بلند قصه که پیرامون رابطهٔ کاراکترها از ابتدا تا انتهای فیلم سؤالاتی را برمیانگیزد و نقاشی معمایی که با آن فیلم را به پایان میرساند، به چشم بیننده نمیآید؛ به عبارت دیگر قصه در میان روایت هجو و گیشه پسند و حال و هوای ابزورد خود دست و پا میزند و در انتها نیز چیزی جز دیالوگهای فکاهی باقی نمیماند. این تناقض چشمگیر شب هنری باغبانی را همچون سایر نوشتههایش ناموفق میماند.
رضا پورحسین
خرگیوش
نویسنده وکارگردان: مانی باغبانی
بازیگران: جواد عزتی، بابک حمیدیان، سیامک انصاری، مینا ساداتی، پانته آ سیروس، همایون ارشادی، امید روحانی، ملیکا شریفی نیا، مانیا علیجانی.