حسین تقی پور/سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر
سلیس: در ادامه برگزاری گارگاههای آموزشی دارالفنون سی و ششمین جشنواره فیلم جهانی فجر این بار پای حرفهای پوران درخشنده مینشینیم تا از تجربههای این کارگردان موفق بیشتر بیاموزیم.
فیلمسازی حرفه بسیار سختی است
فیلمسازی عرقریزان روحی میخواهد تا بتوانید لحظهای را طراحی، تولید و به دنیای پیرامون معرفی کنید. فیلمسازی یک زایش است. زایشی که سختیهای خود را دارد. فیلمسازی پنجرهای رو به بیرون است. پنجرهای که قرار است شما آن را باز کنید باید پنجرهای باشد که قبلاً کسی آن را ندیده باشد. پنجرهای باز میکنید برای اینکه بگویید دنیایی که در آن زندگی میکنید چگونه دیده میشود؟ آیا آفتابی است یا تیره و گرفته. به چه تغییراتی نیاز دارد تا آدمهایی که قرار است در آن زندگی کنند آرامش بیشتری داشته باشند.
سوژه یابی
میخواهم در مورد سوژه یابی صحبت کنم. اینکه چطور سوژه پیدا میکنیم، چقدر در مورد آن پژوهش میکنیم و چقدر این سوژه مهم است. در ادامه با این سؤال روبرو میشوید که اگر این حرف را نزنم چه اتفاقی میافتد و آن وقت است که احتمالاً به این نتیجه میرسید که این حرف باید گفته شود چون نیاز جامعه است. میخواهم در مورد سینمای اجتماعی صحبت کنم. سینمایی که موردعلاقهام است و مردم دوست دارند. در کنار این مردم زندگی میکنم و نمیتوانم نسبت به مسائلی که مردم با آن درگیرند بیتفاوت باشم؛ اما درباره سوژه یابی باید گفت معیار اهمیت یک سوژه چیست؟ چطور آن را پیدا میکنید؟ برای من اینطور اتفاق میافتد. همیشه در ارتباط با مسائلی که میخواهم در فیلمهایم بیان کنم به صورت بدون واسطه با موضوع ارتباط برقرار میکنم. برای مثال «عبور از غبار» و «زمان از دست رفته» اولین ساختههایم بود که با محور موضوعات اجتماعی ساخته شد و هیچوقت از قبل سوژه را مطرح نکردم چراکه موضوع فیلمهای اجتماعی از دل جامعه اتفاق میافتد.
هر حرفی را میتوان زد
آدمها با یک سری مسائل روبرو هستند. یک سری مسائلی که اتفاق میافتد و کمتر میتوانیم راجع به آن حرف بزنیم و فکر میکنیم اینها را نمیتوان گفت. هر حرفی را میتوان زد اما چگونه گفتنش مهم است، هر کشوری خط قرمزهایی دارد و باید به آن احترام گذاشت. بهطور مثال قرار است راجع به ناشنوایی کارکنم. موضوعی که من انتخاب نکردم، فقط سر راهش قرار گرفتم. در جامعهای که زندگی میکنم متوجه میشوم که افراد ناشنوا از سهم زندگیشان بیبهرهاند. اکثر این بچهها با مشکلاتی روبرو هستند که درروانشان رخ میدهد. اینجا جایی است که سوژه، من را انتخاب میکند و من در مسیری قرار میگیرم که به دنبالش بروم. در ارتباط با مشکلاتی که طی تحقیق با آن روبرو میشوم به وجود میآید بچهها خودشان اولین گزینه من هستند من باید نمونه داشته باشم.
بیشتر بخوانید:
چرا فیلم میسازیم؟ به روایت مجید برزگر
بازیگران در هنگام ایفای نقش به چه چیزهایی فکر میکنند؟
تحلیل بازی درخشان «ویوین لی» در فیلم «اتوبوسی به نام هوس»
مقایسهی شیوهی بازیگری آلپاچینو و رابرت دنیرو با نگاهی به فیلم «مخمصه»
توصیههای دیوید فینچر برای فیلمسازان
گستردگی مسئله
چطور باید بدانم این موضوع گسترده است و مربوط به یک نفر نمیشود. پس با بچههای ناشنوا صحبت میکنم. برای اینکه زبان اشارهشان را یاد بگیرم، سر کلاسشان مینشینم تا بدانم چطور باید با او رابطه برقرار کنم. از طرفی فکر میکنم این پسر یا دختر با خانواده زندگی میکند. پس سراغ خانوادههایشان میروم. علت پرخاشگری چیست و چرا این کودکان در خانه نا آرامند. پس باید برای تمام این چراها به جواب برسم. واقعیت این است که جامعه به او فرصت نمیدهد، امکان نمیدهد، وقت نمیدهد تا مثل بقیه سهمی ببرد. در خانواده هم جوابی به سؤالاتش نمیدهند. آدم شنوا راحت به خواستههایش در خانواده میرسد اما یک ناشنوا به خواستههایش نمیرسد؛ بنابراین نسبت به این موضوع حساسیتم را از دست نمیدهم و میگویم من انتخابشدهام تا این موضوع را پیش ببرم.
پژوهش و تحقیق
مرحله بعد تحقیقات کتابخانهای است. با روانشناس، جامعهشناس و معلمان بهطور جداگانه صحبت میکنم. پس پژوهشی داشتهام که در این پژوهش میگوید بعد روانشناختی این داستان خیلی مهم است. درنهایت میگویم آیا بر اساس تحقیقاتی که به دست آوردهام این فیلم باید ساخته شود یا خیر. اگر به این موضوع نپردازم چه اتفاقی میافتد پس به نتیجه میرسم که ناشنوایان جامعه دیده میشوند. پس نوشتن فیلمنامه در این مرحله آغاز میشود.
انتخاب بازیگر
مرحله بعد انتخاب بازیگر است. درحالیکه بازی نقش فرد ناشنوا برای بازیگران حرفهای یک فرصت است تصمیم میگیرم از یک نا بازیگر ناشنوا کمک بگیرم. توانمندیهایش را میسنجم. هزینه فیلم سینمایی خیلی زیاد است و باید آگاهانه جلو بروم چراکه باید پول فیلم برگردد پس باید در انتخاب بازیگر دقت کنم. پس از یک انتخاب خیلی سخت با بیش از ۲۰۰ نفر مصاحبه کردم و درنهایت یکی از راندهشدهترین ناشنوایان را انتخاب کردم.
سوژه اجتماعی
سوژه اجتماعی که انتخاب میکنید باید از یک محدوده وسیعتری انتخاب شود. اگر سوژه موردنظر محدوده کوچکی دارد، پس اگر در مورد آن فیلم نسازید هم اتفاقی نمیافتد. فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» هم سوژهای بود که زیر پوست شهر ادامه داشت. این موضوع در همه جای دنیا در حال اتفاق است. کودکآزاری مسئله مهمی است به این دلیل که خیلی از محدودیتها ما را وادار میکند که سکوت کنیم اما من آدمهای مرده متحرکی را میدیدم که در کنار ما زندگی میکنند اما مردهاند. پس تصمیم گرفتم در این زمینه فیلم بسازم
مرز بین شعاری شدن و نشدن سوژه
مرز بسیار باریکی وجود دارد. ابتدا سعی میکنم باورپذیری را برای خودم ملاک قرار دهم. آنقدر این موضوع باید باورپذیر و گسترده باشد تا مخاطبان آن را درک کنند و شعار نشود. اگر شعار شود هیچوقت موفق نخواهد بود. مردم شعار نمیخواهند مردم واقعیتها را بدون واسطه میخواهند. مهمترین فاکتور این است که فیلمساز باید بدون واسطه و بدون اینکه خودش را سانسور کند تمام کند موضوع را مطرح کند. مخاطب زمانی به سمت شما میآید که احساس کند سوژه واقعی است و خودِ خود زندگی است. «جدایی نادر از سیمین» برای این موردتوجه قرار میگیرد که بازیگرانش نقش آدمهایی را بازی میکنند که در اطرافمان دارند زندگی میکنند.
فمینیست و دنیای زنان
اگر داریم به موضوعی که زن قهرمان داستان است میپردازیم فمینیستی است؛ اما وقتی از نابرابریها حرف میزنیم این نابرابریها به معنای فمینیستی نیست. اگر از حقوق یک انسان دفاع میکنیم که آن انسان زن است، اسمش فمینیست نیست.
سینما یعنی زندگی
سینما یعنی زندگی. تا با آن زندگی نکنید، نمیتوانید روی مردم تأثیر بگذارید. پس از تحقیق در مورد موضوعات اجتماعی باید زبانی پیدا کنید که با رعایت خط قرمزها بتوانید حرفتان را بزنید. در این زبان باید حرمت جامعه را رعایت کنید و انتخاب این زبان بر عهده کارگردان و نویسنده است. پیدا کردن این زبان کار بسیار مهمی است که تنها لازمه آن عشق است. اگر کارگردان عاشق باشد میتواند به بهترین شکل موضوع را مطرح کند.