کارل گوستاو شانزدهم، پادشاه سوئد در مراسمی مجلل که یکشنبه ۱۰ دسامبر در استکهلم برگزار شد، جوایز نوبل ادبی را به برگزیدگان اهدا کرد. برندگان نوبل ادبی در سال ۲۰۱۷ همه بدون استثناء از «جهان اول» در یک دنیای کاملاً مردانه بودند. کازو ایشیگورو، نویسنده ژاپنیتبار بریتانیایی و برنده نوبل ادبی در سخنرانیاش به این مناسبت، از آکادمی نوبل و نهادهای اولی در «جهان اول» خواست که اگر میخواهند ادبیات آیندهای داشته باشد، میبایست به تنوع فرهنگی احترام بگذارند و محافظهکاری و تنگنظری را در سنجشهای ادبی کنار بگذارند.
آکادمی نوبل اعلام کرده است که کازو ایشیگورو در رمانهایی که میتوانند عطوفت خواننده را برانگیزند، پرتگاههایی را در زندگی بشر آشکار میکند که در پس این توهم نهفته است که ما با جهانمان در پیوند قرار داریم. ایشیگورو در خطابهای که به مناسبت نوبل ادبی ایراد کرد و در سایت آکادمی نوبل به چند زبان منتشرشده، میگوید: «دشوار بتوان عدالت را در جهان برقرار کرد؛ اما اجازه بدهید کمی فکر کنیم که چگونه میتوانیم در این «گوشهای» که در اختیار ماست، در همین زاویه ادبیات که مینویسیم و میخوانیم و جوایزی به هم اهدا میکنیم، دنیای دیگری بسازیم. اگر میخواهیم آیندهای داشته باشیم، میبایست ازنظر فرهنگی به تنوع اهمیت بیشتری بدهیم.»
برنده نوبل ادبی در سال ۲۰۱۷ در ادامه خطابهاش، درباره اهمیت تنوع فرهنگی برای بقای ادبیات داستانی در جهان میگوید: «قبل از هر چیز میبایست جهان ادبی ما گسترش پیدا کند و از انحصار نخبگان فرهنگی که گوشه راحتی برای خودساختهاند بیرون بیاید. باید روحیه جستجوگری را در خود تقویت کنیم و ببینیم که با نویسندگانی که در سرزمینهای دوردست زندگی میکنند چه تجربه مشترکی داریم. سپس میبایست محافظهکاری بیشازحد و کوتاه بینی را در سنجشهای ادبی کنار بگذاریم. نسلهای آینده به فرمهای تازه و گاهی سرگیجهآوری برای بیان خودشان روی میآورند. میبایست قواعد ژانر را کنار گذاشت و از نوآوریها حمایت کرد.»
کازو ایشیگورو ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی در ژاپن متولد شد. پدر او که در زمینه اقیانوسها تحقیق میکرد در سال ۱۹۶۰ به بریتانیا مهاجرت کرد. چنین بود که ایشیگورو در بریتانیا پرورش یافت. او نخستین بار در سال ۱۹۸۹ به ژاپن سفر کرد. ایشیگورو که در سال ۱۹۸۹ تحصیلاتش را در رشته زبان انگلیسی و فلسفه در دانشگاه کنت به پایان رسانده، با همان نخستین رمانش بهعنوان نویسندهای صاحب سبک خود را شناساند. در رمان «منظره پریدهرنگ تپهها» (به ترجمه امیر امجد- نشر نیلا) سرگذشت زنی ژاپنی را روایت میکند که بعد از مرگ همسرش و خودکشی دخترش دوران بارداریاش در ناکازاکی را در یک عمارت بلندمرتبه در شهری که با خاک یکسان شده به یاد میآورد.
او که در پنجسالگی، در سالهای جنگ جهانی دوم همراه با خانوادهاش به بریتانیا مهاجرت کرده است، در خطابه نوبل ادبیاش به دوگانگی فرهنگی انسانهای مهاجر اشاره میکند و در روایتی کاملاً شخصی و درونگرا که از سالهای جوانیاش در بریتانیا به دست میدهد میگوید در ذهنش «ژاپنی» ساخته بود که با واقعیت چندان منطبق نبود و فقط یک خاصیت داشت: خاطره سرزمین مادری را در ذهن او زنده نگه دارد و ازنظر شخصی این کشور را برایش ممتاز و ملموس و دستیافتنی جلوه دهد.
ایشیگور در خطابه نوبلش به چگونگی شکلگیری رمان «بازمانده روز» (به ترجمه نجف دریابندری – نشر کارنامه) و یکی از مهمترین آثارش هم اشاره میکند: سرگذشت مردی به نام استیونز که در خانهیکی از اشراف انگلستان پیشخدمت بوده و خاطراتش را برای ما بازگو میکند. انسانی که گمان میکند در پیوند با جهان قرار داشته اما عملاً عمری را بهتنهایی و بیگانگی با خواستههایش گذرانده است. در این رمان، استیونز در لحظاتی کمیاب در پایان اثر به تباهی زندگانیای که در پیشگرفته پی میبرد. ایشیگورو در خطابه نوبلش به نکته مهمی اشاره میکند: تأثیرپذیری او بهعنوان نسل تازهای از نویسندگان بعد از جنگ از موسیقی و فیلم در کنار اثر سترگ مارسل پروست، «در جستجوی زمان ازدسترفته». ایشیگورو میگوید تحت تأثیر ترانهای از تام ویتس، موسیقیدان و خواننده آمریکایی «بازمانده روز» را بازنویسی کرد و پایانبندی این اثر را تغییر داد. او از فیلم «توئنتیاث سنچری» ساخته هاوارد هاکس، کارگردان شهیر آمریکایی نیز بهعنوان یکی از لحظات تعیینکننده در زندگی ادبیاش یاد میکند: «نقطه عطف زندگی یک نویسنده در چنین لحظاتی – با شنیدن یک ترانه یا دیدن یک فیلم – شکل میگیرد. این لحظات، در آرامش و در حریم زندگی شخصی اتفاق میافتند و به کشف و شهود میانجامد.»
«هرگز رهایم مکن» (به ترجمه سهیل سمی – نشر ققنوس)، «هنرمندی از جهان شناور» (به ترجمه یاسمین محمدی – انتشارات افراز)، «تسلی ناپذیر» (به ترجمه سهیل سمی – نشر ققنوس)، «وقتی یتیم بودیم» (به ترجمه مژده دقیقی – نشر هرمس) و «غول مدفون» (به ترجمه سهل سمی – نشر ققنوس) از دیگر آثار این نویسنده برجسته است که به زبان فارسی ترجمهشده است.