دراكوليچ نويسنده و روزنامهنگاري است كه در سال ١٩٤٩ در كرواسي متولد شد و از او آثاري داستاني و غيرداستاني به چاپ رسيده است كه غالب آنها درباره وضعيت اروپايشرقي در دوراني است كه هنوز حكومت شوروي از بين نرفته بود. «هولوگرام ترس»، «پوست مرمرين»، «طعم مرد»، «اس» و «تختخواب فريدا» از جمله رمانهاي دراكوليچ است.
«گشتي در موزه كمونيسم»، روايتهايي داستاني و تمثيلي از زبان حيوانات مختلف است. در اين كتاب داستانهايي درباره كشورهاي كه جزئي از بلوك شرق بودهاند روايت شده و هركدام از داستانها را حيواني خاص روايت كرده است. استفاده از حيوانات براي نوشتن داستانهايي تمثيلي سابقه زيادي در ادبيات دارد و دراكوليچ نيز در اين كتاب از اين شيوه استفاده كرده است.
در توضيح پشت جلد كتاب درباره اين شيوه آمده: «استفاده از حيوانات براي روايت اين داستانهاي تمثيلي در كتاب موفقيتآميز بوده است. دراكوليچ با راوي قراردادن حيوانات (كه عمدتا حيواناتي خانگياند) توانسته از موضوعها فاصله بگيرد و با درك و دريافتي بيشتر به آنها نظر كند. مثلا استفاده از طوطي تيتو يا گربه رهبر سابق لهستان امكاني براي نويسنده فراهم كرده تا از اين مردان چهرهاي انسانيتر ارائه كند.» استفاده از حيوانات براي نوشتن داستانهاي كتاب اين امكان را به نویسنده داده تا مسائل را عينيتر شرح دهد.
دراكوليچ در ابتداي كتاب خطاب به خواننده نوشته: «ببينيد، من متوجه هستم كه بعيد نيست خواننده ناآشنا با وضعيت اروپاي شرقي در دوران كمونيسم برخي از داستانهاي اين كتاب را، اگر نگويد دروغ و توهم محض است، دستكم فوقالعاده جعلي و ساختگي بداند. بنابراين متاسفانه بايد خيالتان را صددرصد راحت كنم كه اصلا از اين خبرها نيست. كاري ندارم داستان مذكور از زبان يك سگ حكايت ميشود يا گربه يا يك حيوان خانگي، وحشي يا ناشناخته ديگر، بههرحال تمامي اينها از ديدگاه اشخاص و رويدادهايي كه شرحشان آمده اتفاق افتادهاند. اطمينان از صحت و سقمشان هم كاري ندارد. راستش خود من كه داستاننويسم از تخيلات و تصورات سياستمداران كه مدارك و شواهد فراوانش در همين كتاب آمده است، اغلب عرق شرم به پيشانيام مينشيند! ولي بعد از سالها كه فراوان درباره دوران حكومت كمونيسم و عواقبي كه براي مردم عادي داشت نوشتم، به اين نتيجه رسيدم كه ما، آنطور كه اغلب درباره اين تكه از دنيا ميگويند، تاريخچه زياده از حد نداريم، بلكه بيش از اندازه خاطره و كلي داستان و اسطوره داريم.»
دراكوليچ بهعنوان روزنامهنگار با نشريات مختلفي مثل نيويوركتايمز، نيورپابليك و... كار كرده و همچنين يكي از سردبيران نشريه نيشن هم بوده است. در بخشي از فصل «مصاحبه با پيرترين سگ بخارست» ميخوانيم: «همين داستانهاي سگها را ميتواني استعارهاي براي آدمها در روماني بداني: قرباني، به حال خود رها شده، مفلس، چشم و دل گرسنه؛ از خواب بيدار شده كه تازه دارند كابوس واقعيت را ميبينند. ولي چندان هم استعاره درستي نيست، چون ما سگها برعكس آدمها جمع نميشويم تا به كسي مثل ناپلئون (منظورم ناپلئون داستان مزرعه حيوانات، حكايت تمثيلي صريح و بيپرده جرج اورول است) رأي بدهيم تا برود و جنگ راه بيندازد.»
شرق