به نظر میرسد که شتاب تغییر در جهان امروز بیش از همیشه است و برای همین نیز توصیهها برای کامیابی در زندگی، هرروز تغییر میکنند. این مطلب به شماری از تازهترین توصیههای کارشناسان موفقیت اختصاص دارد؛ دربارۀ نکاتی که باید آنها را کنار گذاشت تا موفقتر بود.
1.پنج دقیقههای بین کار را هدر دادن
وقفههای کوتاه در ساعات کاری روز بسیار بیشتر از آناند که تصور میکنیم. اگر در همین پنج دقیقهها مطالعه کنیم بسیار بیش از آنچه گمان میکنیم خواهیم خواند.
2. باور داشتن به اینکه موفقیت خوشبختی میآورد
ما مثل بچههایی که با اشتیاق اسباببازی تازه میخواهند و کمی بعدازآن خسته میشوند، با داشتن پول چیزهایی تهیه میکنیم که تا مدتی خوشحالمان میکنند اما نه برای همیشه. تا وقتی قدر آنچه داریم را ندانیم، موفقیت مالی و پول وضعتان را بهتر نمیکند.
باور به اینکه کارهای تازه سخت است. ذهن ما همانقدر که ما را میفریبد که با چیزهای تازه خوشحالتر خواهیم بود، ما را فریب میدهد تا فکر کنیم انجام برخی کارها سختتر از آن چیزی خواهد بود که درواقع است. ترس سبب میشود اکثر افراد از چالشهای بزرگ فرار کنند. درحالیکه اگر آگاهانه به استقبال از چالشهای پرفشار بروید پس از اندکی با شرایط تازه سازگار میشوید.
3.دنبال شادمانی گشتن
اکثر مردم باور دارند که باید چیزهایی نظیر پول، وقت، عشق داشته باشند تا بتوانند دستبهکارهایی نظیر راه انداختن کسبوکار، خلق آثار هنری، رفتن به سفر یا ایجاد رابطه بزنند و سرانجام بتوانند شاد، آرام یا راضی، پرانگیزه یا عاشق باشند.
حالآنکه باید این روند را کاملاً معکوس کرد؛ یعنی باید آنچه میخواهید باشید؛ یعنی خوشحال، آرام، دوستدار و راضی باشید تا بعد بتوانید کارهایی را که میخواهید با این آرامش انجام بدهید و آنگاه آنچه میکنید تقریباً بیدرنگ چیزهایی را که میخواهید برایتان بیاورد.
4.زندگی را بخشبندی کردن
انسان موجودی همهجانبه است، یعنی اگر فقط یک جنبه از زندگیتان آسیب ببیند این آسیب در تمامی جنبههای آن دیده میشود. برعکس، اگر یکی از جنبههای زندگیتان را تقویت کنید همهٔ جنبهها از آن تأثیر میگیرند.
5.همهچیز را با هم خواستن
هر تصمیمی هزینهای دارد. هر وقت انتخابی میکنید همزمان بسیاری چیزهای دیگر را کنار میگذارید پس نمیتوان همهچیز را همزمان داشت. باید بدانید که شما همهچیز را هم نمیخواهید. پس باید آنچه را از همه برایتان مهمتر است انتخاب کنید و بقیه امور را اولویتبندی کنید خانواده، کار، خلاقیت یا هر چیز دیگر.
6.منتظر اجازه و توصیهٔ کسی ماندن
بنگاهدار موفقی به همهٔ کسانی که از او مشورت میخواستند میگفت این کار را نکنید! و بیشتر مواقع هم دیگران را قانع میکرد. وقتی از او پرسیدند چرا این کار را میکند، گفت: «آنهایی که بناست در این کار موفق بشوند، میشوند، مهم نیست من به آنها چه بگویم.» بهجای منتظرشدن برای تأیید و اجازهٔ دیگران یا شرایط، در آرامش به درون خود رجوع کنید و دیدگاهتان را نسبت به مسائل تغییر دهید تا بتوانید در مسیر درست پیش بروید.
7.دائماً تغییر مسیر دادن
تقریباً همهچیز، باعث انحراف از آن چیزی است که واقعاً مهم است. پس چیزهایی را که نمیتوان رویشان قیمت گذاشت نظیر خانواده، روابط یا سلامت را تشخیص بدهید. همهچیز را نمیتوانید بخرید پس هر چیز انحرافی را رها کنید و کاملاً روی چیزهایی متمرکز شوید که برایتان ارزش حیاتی دارد. امروزه هوش یعنی تمرکز.
8.بیش از نقد دنبال تشویق بودن
امروزه آنقدر شکننده شدهایم که هر نظر جدی و نقدی دربارهٔ کارمان را باید لای بیست جور تشویق و تعریف بپیچند تا ما قبولش کنیم. ذهن ما دائماً میخواهد ثابت کند دیدگاههایش درست هستند؛ اما پیشرفت واقعی وقتی روی میدهد که کارتان را نقد کنند. وقتی کار شما واقعاً باارزش باشد کسی آن را جداً نقد میکند.
9. کار خود را فقط شغل دیدن
مهم نیست کارتان چیست، اگر آن را به چشم هنر ببینید حاصلش را خیلی بهتر میپذیرند. برای یک شاعر نهفقط آنچه شعرش میگوید بلکه اینکه چگونه آن را میگوید نیز به همان اندازه یا بیشتر مهم است. شما هم وقتی برای یک سخنرانی میروید برای دیدن خود خطیب میروید نهفقط برای اینکه ببینید چه میگوید، چون احتمالاً خودتان میدانید که او چه میگوید. طرف حساب کاری شما هم کارتان هرچه باشد، بهاندازهٔ خدماتتان به خود شما توجه دارد.
10.چیزی گرفتن بهجای چیزی دادن
اگر با عینک کمبود بنگریم، چیزی دادن به دیگران به شما زیان میرساند چون وقتی کسی چیزی را میدهد خودش دیگر آن را ندارد؛ اما اگر از ذهن گشادهای بهره ببرید جهان را چنانکه هست خواهید دید یعنی بخشیدن به دیگران سبب میشود بیشتر دریافت کنید، چراکه بخشش کل نظام هستی را بهبود میبخشد و بنابراین منفعت آن دیر یا زود و چهبسا بیشتر، به خودتان برمیگردد.