هفتهنامه لوپوئن، در شماره جدید خود بخشی را به گفتگو با «یاسمینا رضا» نمایشنامهنویس، بازیگر و رماننویس فرانسوی ایرانیتبار، اختصاص داده است که این روزها در نمایش «سوار بر سورتمه آرتور شوپنهاور»[1]، به نویسندگی خودش و به کارگردانی «فرِدِریک بِلیه گارسیا» بر صحنه تئاتر «لا اسکالا» در پاریس، نقشآفرینی میکند.
لوپوئن، «یاسمینا رضا» را ملکه فرانسوی نمایشنامههای معاصر خوانده است و مینویسد که نمایشنامههای مشهور او چون «هنر»، «خدای کشتار»، «گفتگوهای پس از یک خاکسپاری» و «سه روایت از یک زندگی»، به بیش از ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمهشده و در بیش از صد کشور روی صحنه رفتهاند. او در سال ۲۰۱۶، برای نوشتن رمان «بابل» که توسط انتشارات «فلاماریون» منتشرشده بود، موفق به دریافت جایزه «رنودو» شد.
بنا به نوشته لوپوئن، نمایش «سوار بر سورتمه آرتور شوپنهاور» که به پایان جنگ در اروپا هم نظر دارد، از آثار پیشین او فضایی تیرهتر و اگزیستانسیالیستیتر دارد و شخصیتها در آن با موُنوُلوُگی چهارنفره به هم میپیوندند. «یاسمینا رضا» در خصوص علت انتخاب نام این نمایشنامه و ارتباط آن با «آرتور شوپنهاور»، به لوپوئن میگوید: «آنچه از نظر من شوپنهاور را بهعنوان یک فیلسوف، جذاب میکند، وجه عصبی، کجخلق و بیمارگونه اوست»؛ و هنگامیکه لوپوئن از او میپرسد: «اروپا برای شما چه مفهومی دارد»؟ میگوید: «اروپا برای من حکایت از یک «گذشته» دارد؛ خاکی است که رسوب میکند؛ تاریخی طولانی است که ما بافرهنگهای بسیار متفاوت، بر آن راه میرویم. اروپا آن قسمت از جهان است که هم بدترینِ بدترینها در آن رویداده است و هم بهترینها و زیباترینها؛ از «موتزارت» گرفته تا «شکسپیر» و «چخوف»؛ زیرا من روسیه را هم در اروپا جای میدهم».
«یاسمینا رضا» در خصوص «نوشتن»، به لوپوئن میگوید: «بهطورکلی، تفکر من یا در بین تمامی شخصیتهای اثری که مینویسم، بهطور درهمبرهم و تکهتکه، پخش میشود و یا اصلاً حضور ندارد». وی به جمله «میلان کوندرا» نویسنده مشهور اهل چک درباره نوشتن اشاره میکند که گفته است: «نوشتن، بهمثابه به تصویر کشیدن ایگوهای[2] تجربی است»؛ و میافزاید که «با نوشتن، ما ایگوهایی را که در طول زندگی خود نداشتهایم، تجربه میکنیم که اینیکی از لذتهای سرشار نویسندگی است».
[1]. Dans la luge d'Arthur Schopenhauer
[2]. Ego