دو هنرمند عاشق، یکی بازیگر و دیگری موسیقیدان، هر دو آرزومند شهرت در هالیوود، بعد از بارها دیدار اتفاقی، سرانجام در میانه فیلم «لالا لند»«سرزمین رؤیاها» (La La Land) به هم میرسند.
عشق سرخوش آنها، که با رقص و آواز رؤیائی توأم میشود، به قصه فیلمی بلندپروازانه شکل میبخشد که قصد آن، ستایش سنتی قدیمی، و بهروز کردن موزیکالهای کلاسیک هالیوودی است.«لالا لند» دومین فیلم بلند «دیمیین چزل» سناریست و کارگردان سیویکساله، سرانجام به پرده سینماهای آمریکا میرسد درحالیکه مدتی است مطبوعات سینمائی از آن بهعنوان برنده احتمالی جایزه اسکار بهترین فیلم نام میبرند، و همچنین اسکارهای دیگر، ازجمله برای «اما استون» و «رایان گاسلینگ» ستارگان فیلم، و همچنین برای کارگردان «دمیین چزل» و دوست آهنگسازش، «دیوید هورویتز».
فیلم موزیکال «لالا لند» یادآور موزیکالهای عظیم استودیوهای هالیوود، بهخصوص استودیوی MGM است که در دهه ۱۹۵۰ بر پرده سینماها در آمریکا و جهان، غلبه داشتند، و در همان استودیوهایی فیلمبرداری شده است که هرچند حالا خلوت و گاه بیمشتری هستند، ولی وجودشان در مجتمعهای بزرگ هالیوودی، برای سینما دوستان در لسآنجلس و شهرهای دیگر، یادآور عصر طلائی هالیوود است.
کلاسیک
در این فیلم، داستان عشق دو هنرمند آرزومند ولی بیچیز، به زبان همان موزیکالهای کلاسیک هالیوودی بازگو میشود - و در مقیاسی به عظمت خود لسآنجلس، کلاسیکهای محبوب نیمقرن گذشته را بزرگ میدارد، فیلمهای خاطرهانگیزی چون «آواز زیر باران» و «ستارهای متولد میشود» - موزیکالهای کلیدی که مثل همین «لالا لند» در ستایش سینما و ستایش تلاش هنرمندان برای رسیدن به موفقیت در هالیوود، ساختهشده بودند.
«دیمیین چزل»، کارگردان «لالا لند» هنگام رونمائی فیلم در جشنواره «موسسه فیلم آمریکا» در لسآنجلس، گفت در فیلمهای موزیکال، آنچه او بیشتر دوست دارد، صنعتگری آنها نیست و حتی نمایش سرگرمکننده آنها هم نیست، بلکه عاطفه است، و اینکه به خاطر همراهی با موسیقی، و زیر آواز زدن یکباره شخصیتهای داستان، موزیکال، بیشتر از هر ژانر دیگری، امکان دستیابی به عواطف شخصیتها را فراهم میکند. او افزود میخواسته با این فیلم، تجربهای عاطفی برای تماشاگر بیافریند و امیدوار است که موفق شده باشد.
فیلم «لالا لند» که نخستین بار در جشنواره ونیز رونمائی شد، و جایزه شیر نقرهای بهترین بازیگر را نصیب «اما استون» کرد، از همان هنگام، منتقدها را به تحسین واداشت، ازجمله به خاطر مهارت فنی ساختن صحنههای عظیم رقص و آواز در مقیاسهایی به بزرگی راهبندان صبحگاهی شاهراههای لسآنجلس. به سبک موزیکالهای قدیم، بعضی از ترانههای فیلم، زنده جلوی دوربین اجراشدهاند.«جاستین هوریتز»، آهنگساز فیلم میگوید اما استون، ترانه بزرگش Audition را زنده جلوی دوربین اجرا میکند، که تلاش بزرگی بود، با تأثیری جادوئی، که شجاعت او را میرساند. جای دیگر، «استون» و «گاسلینگ» ترانه «شهر ستارگان» City of Stars را دوتایی باهم زنده اجرا کردند، بدون هیچ حفاظ ایمنی. او میگوید اجرای زنده این ترانهها، روند ویژهای بود که تأثیرش روی پرده، احساس میشود.
خیال و امید
اهمیت فیلم «لالا لند» نهتنها بازآوردن سنتی فراموششده است، بلکه به قول منتقد نیویورکر، بازآوردن تعبیر قدیمی لسآنجلس است بهعنوان خاستگاه خیالپردازی و امید، تعبیری که مدتها دیگر درباره این شهر در سینما دیده نمیشد. اما استون میگوید داستان عشق هرکس به شهر لسآنجلس، داستانی متفاوت است، اما این پستی بلندیهای بسیار این شهر، در این فیلم بازتاب پیدا میکنند و به نظر او، قصد «چزل» هم این بود که ترکیبی بسازد از عشق و جنون این شهر.
هرچند الهام بسیاری از صحنههای خیرهکننده فیلم، نظیر رقص در میان ستارگان در آسمان، را در فیلمهای قدیمی میتوان پیدا کرد، ولی «لالا لند» فیلم یگانه و اصیلی است که به نظر منتقد «یواس ای تودی» ترانههای شاد آن، رقصنگاری استثنائیاش، در کنار قصه عشقی دلانگیز فیلم، با تلخی و شیرینی، کمک میکنند به زمینی کردن شگفتیهای فیلم. آن حس تلخ و شیرین، به تعبیر «استفانی زچرک» منتقد هفتگی «تایم» در دردسرهای این زوج در همان لحظه ملاقات نهفته است که نیمه فیلم اتفاق میافتد. به نظر او، این فیلم از یکسو، قصیدهای است در رثای لسآنجلس، شهری درعینحال جادوئی و عاجز کننده، و قصیدهای است در رثای آنچه میتوانست عشق باشد، که شیرینی فیلم از آن میآید. به همین خاطر، به نظر او، این فیلمی است که میتواند از همه تماشاگران، عاشق بسازد، اگر ما تماشاگران بتوانیم خود را به آغوش آن بیندازیم. تعبیر «تلخ و شیرین» نکتهای است که خیلی از منتقدها در نقدهای تحسینآمیز خود، به آن اشارهکردهاند. اهمیت تصویر دلشاد «لالا لند» از لسآنجلس، وقتی آشکار میشود که به پیام فیلمهای دهه 1990 و بعدازآن درباره لسآنجلس، نگاهی بیندازیم. نمونه بارز آن فیلم «فروافتادن» با شرکت «مایکل داگلاس» است که سفیدپوست میانسالی را نشان میدهد که کلافه از راهبندان دائمی و آنچه بر شهر زادگاهش رفته، پیاده راه میافتد بهسوی منزل، با تفنگ.
فرانسوی
فیلم «لالا لند» را تجلیل از موزیکالهای دهه ۵۰ هالیوود میدانند، اما این نکته هم اهمیت دارد که برداشت فیلم از آن موزیکالها، بهطور غیرمستقیم، از طریق موزیکالهای فرانسوی «ژاک دمی» به «لالا لند» راه پیداکرده.
«ژاک دمی» با چند فیلمی که در دهه ۱۹۶۰ ساخت، تلاش کرد سنت موزیکالسازی هالیوودی را به سینمای فرانسه وارد کند. حس و حالی که در فیلم «لالا لند» هست، هرچند به «رقص زیر باران» و «یک آمریکائی در پاریس» یعنی موزیکالهای کلاسیک آمریکائی اشاره دارد، ولی به خاطر رنگهای شاد لباسها و نوع طراحی رقصها، بیشتر یادآور فیلمی مثل «چترهای شربورگ» است با شرکت «کترین دونوو».
«آنتونی لین» منتقد هفتهنامه «نیویورکر» مینویسد «لالا لند» را باید نیمچه فرانسوی دانست. صحنه اول فیلم، که مردم در راهبندان لسآنجلس، ناگهان از ماشینها بیرون میآیند برای رقص همزمان روی ماشینها، برداشتی از صحنه مشابهی است در فیلم «دختران جوان روشفور» از «ژاک دمی». او مینویسد برای «جین کلی» که اتفاقاً در همین «دختران جوان روشفور» نقش دارد، و همچنین برای «فرد آستر»، فیلم موزیکال به معنی «باروی پاک ساز» است، اشاره به حضرت مریم است که بعد از زادن «مسیح» از هر گناهی پاک میشود. درحالیکه برای «ژاک دمی» و حالا برای «دمیین چزل»، ژانر موزیکال، از ضعفهای فانی بشر، زاده میشود، یعنی نه آسمانی، بلکه زمینی است. از دید این منتقد، دلیل اینکه در رقصهای فیلم، مهارت دگر جهانی و آسمانی وجود ندارد، هم همین است. او به جزئیاتی مثل شکستگی ملیح در صدای خشدار «اما استون» اشارهکرده که ممکن نبود در یک موزیکال «وینسنت مینهلی» اجازه ظهور پیدا کند. او نوشته این فیلم را باید روی عظیمترین پرده ممکن در سینما تماشا کرد، تا ببینیم که چگونه لذتهای عظیم را در چیزهای کوچک پیداکرده، در طلوع آفتاب بر فراز شهر و به رقص درآمدن شهروندان، و البته دیدار دختر و پسری که به عشق میرسند.
بهترین فیلم سال
فیلم «لالا لند» اخیراً در بیست و یکمین مراسم اهدای جوایز منتخب منتقدان سینما جایزه بهترین فیلم سال را از آن خود ساخت. بهاینترتیببا دریافت این جایزه بزرگ، شانس «لالا لند» در اسکار امسال بالا رفت. موزیکال «لالا لند» علاوه بر جایزه بهترین فیلم، هفت جایزه دیگر هم دریافت کرد ازجمله جایزه بهترین کارگردانی برای دیمیین چزل و جایزه بهترین ترانه.