عزتالله انتظامی، بازیگر عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون در ایران روز جمعه، ۲۶ مرداد در بیمارستان باهنر تهران درگذشت.
«من برای شما همیشه همان عزتم، بچهای از سنگلج... همانی که از سیزدهسالگی در تماشاخانههای لالهزار با تشویقهای شما بزرگشدهام... همانی که همراه شما با دردهای ایران بسیار گریستهام و با شادیهایش لبخندها زدهام... »
این حرفهای عزتالله انتظامی، این بچهٔ محلهٔ سنگلج تهران بود که از پیشپرده خوانی در تماشاخانههای لالهزار و کنترلچی سینماها در کوچه برلن شروع کرد و به قلهٔ بازیگری در سینمای ایران رسید و به شهرت و محبوبیتی گسترده در میان مردم ایران دست یافت. نام عزتالله انتظامی، در تاریخ سینمای ایران با نقشهای ماندگاری که در فیلمهای گاو، پستچی، اجارهنشینها، دایره مینا، هزاردستان، ناصرالدینشاه آکتور سینما، بانو، گراند سینما و روسری آبی خلق کرد، باقی است. او یک بازیگر صاحب سبک و بیبدیل در سینمای ایران بود که با اغلب کارگردانهای برجسته سینمای ایران مثل داریوش مهرجویی، علی حاتمی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و محسن مخملباف کار کرد. انتظامی، بازیگر پرکاری بود و در کارنامهٔ سینماییاش نام بیش از پنجاه فیلم دیده میشود اما باوجوداین پرکاری، سختگیر هم بود و هر پیشنهادی را نمیپذیرفت و به خاطر دستمزد، به بازی در فیلمهایی که باسلیقهٔ هنریاش مغایر بود تن نداد.
سالها قبل در گفتگویی، در جواب یکی از مخاطبان گفته بود: «خوشبختانه هنر یک خاصیتی دارد که با پول و این چیزها نمیشود آن را به دست آورد... آدم باید واقعی زندگی کند و عاشق کارش باشد. نه پول میتواند خوشبختی بیاورد، نه شهرت. شهرت آرامش آدم را میگیرد. من خوشحالم که سلامت بودم و سلامت زندگی کردم.»
از میان فیلمهایی که بازی کرده بود، از بازیگری در فیلمهای «گاو» داریوش مهرجویی، «حاجی واشنگتن» علی حاتمی و «ناصرالدینشاه آکتور سینمای» محسن مخملباف، به عنوان سختترین تجربههای بازیگریاش یاد میکرد. قریحه سرشار، خلاقیت و انعطافپذیری و طنز از ویژگیهای انتظامی در حرفه بازیگری بود. او قابلیت بازی در هر نقشی را که به سن و سال او میخورد داشت و به همین دلیل توانست در ژانرهای متفاوت و در نقشهای متفاوت از کمدی تا درامهای تاریخی ظاهر شود.
در فیلم رئالیستی و سیاه «دایره مینا»، در نقش سامری، یک دلال خون سودجو و فاسد ظاهر شد که با فروش خون آلودهٔ معتادها کاسبی میکرد؛ فیلمی که به خاطر رئالیسم انتقادی گزندهاش و هجو نظام پزشکی در ایران و برملا کردن فساد و تباهی اجتماعی در زمان شاه، توقیف شد و بعد از انقلاب به نمایش درآمد. در کمدی «اجارهنشینها» نیز در نقش عباس آقا سوپرگوشت، مردی حریص و طماع، شخصیت متفاوتی ارائه کرد.
بر صحنهٔ تئاتر
عزتالله انتظامی در سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. فعالیتهای تئاتریاش را در دهه بیست و از سن ۱۴ سالگی، با پیشپرده خوانی در تماشاخانههای لالهزار تهران آغاز کرد. نمایش «التیماتوم» نوشته پرویز خطیبی و به کارگردانی اصغر تفکری، نخستین تجربه بازیگری او در تئاتر بود. انتظامی بعد از کودتای ۲۸ مرداد دستگیر شد و مدتی را در زندان سپری کرد و بعد از آزادی از زندان به آلمان رفت و در شهر هانوفر در کلاس شبانه سینماتئاتر تحصیل کرد.
او بعد از پایان تحصیلاتش در آلمان در سال ۱۳۳۶ به ایران بازگشت و در اداره هنرهای دراماتیک تهران به کار مشغول شد و همزمان با علی نصیریان به همکاری پرداخت. «هیاهوی بسیار برای هیچ» اثر شکسپیر و «خانه عروسک» اثر ایبسن، «بازرس» اثر گوگول و «جعفرخان از فرنگ برگشته» نوشته حسن مقدم، ازجمله نمایشهایی است که او در این دوره به روی صحنه برد. بازی در نمایشهای «چوب به دستهای ورزیل» و «آی با کلاه آی بیکلاه» (نوشتههای ساعدی) به کارگردانی جعفر والی، «دو سرِ پل» به کارگردانی اسماعیل شنگله و «بلبل سرگشته» به کارگردانی علی نصیریان از فعالیتهای دیگر او در این زمان است. انتظامی مدتی نیز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و نزد استادانی چون حمید سمندریان، بهرام بیضایی و اسماعیل شنگله، به فراگیری تئاتر به صورت آکادمیک پرداخت.
گاو؛ جهش بزرگ
بازی در نقش کوتاهی در فیلم «واریته بهاری» (۱۳۲۸) ساختهٔ پرویز خطیبی، نخستین تجربه بازیگری انتظامی در سینما بود اما این بازی در فیلم موج نویی «گاو» ساخته داریوش مهرجویی بود که نام او را پرآوازه ساخت و به یکی از مهمترین نقشهای او در کارنامه بازیگریاش تبدیل شد. بازی انتظامی در «گاو»، آنقدر قوی و تأثیرگذار بود که جای او را در سینمای ایران تثبیت کرد. در این فیلم، او نقش مردی روستایی به نام «مشد حسن» را بازی کرد که با مرگ گاوش که تنها منبع درآمد زندگیاش بود، کارش به جنون میکشد.
به اعتقاد مهرجویی، انتظامی در فیلم «گاو»، عمیقاً در نقش خودش فرورفته بود و یکی از بهترین اجراهای سینماییاش بود. همکاری انتظامی با مهرجویی بعد از گاو نیز با فیلمهای آقای «هالو»، «پستچی»، «دایره مینا»، «مدرسهای که میرفتیم»، «شیرک»، «بانو»، «هامون»، «اجارهنشینها» و «میکس» ادامه پیدا کرد. بازی انتظامی در فیلم «بانو» ساخته داریوش مهرجویی در نقش نوکری فرصتطلب به نام قربان سالار، با آن گریم عجیب و چشمان وغ زده، بعد از فیلم «گاو»، شاید نامتعارفترین نقشی بود که او بر پردهٔ سینما آفرید. او در فیلم «پستچی» که اقتباسی از نمایشنامه «وویتسک» اثر کارل گئورگ بوشنر بود، در نقش نیت الله خان، ارباب مستبدی بازی کرد که اقتدارش را در گذر جامعه از سنت به مدرنیته و غربی شدن جامعه از دست میداد.
نقشهای تاریخی
بازی در فیلمهای تاریخی و در نقش شخصیتهای تاریخی یا شبه تاریخی، بیانگر وجه دیگری از قابلیتهای بازیگری انتظامی بود که با بازی در فیلمهای علی حاتمی مثل «ستارخان»، «حاجی واشنگتن»، «کمالالملک» و «جعفرخان از فرنگ برگشته» و سریال «هزاردستان» آغاز شد و بعد با فیلمهایی مثل «ناصرالدینشاه آکتور سینما» ساخته محسن مخملباف، «گراند سینما» ساخته حسن هدایت، «شیر سنگی» و «در مسیر تندباد» ساخته جعفری جوزانی و «روز واقعه» ساخته شهرام اسدی، ادامه پیدا کرد.
انتظامی در فیلم تاریخی «ستارخان»، در نقش حیدرعمواوغلو، انقلابی مشروطهخواه، ظاهر شد. یکی از بازیهای بهیادماندنی انتظامی در سینما، بازی او در نقش حسینقلی صدرالسلطنه، نخستین سفیر ایران در آمریکا در فیلم «حاجی واشنگتن» ساخته علی حاتمی بود. این فیلم داستان طنزآمیز و درعینحال غمانگیز مردی سنتی و مذهبی بود که در فضایی گروتسک و بیگانه با روحیات شرقیاش گرفتارشده بود و غم دوری از وطن و خانواده و تنهایی، ذرهذره او را از پا درمیآورد و انتظامی این نقش پیچیده را با قدرت اجرا کرد. سریال «هزاردستان» ساخته علی حاتمی، تنها سریال تلویزیونی بود که انتظامی در آن بازی کرد. در این سریال، انتظامی در نقش خان مظفر (هزاردستان) ظاهر شد، مردی مقتدر و مرموز که در پشت پرده وقایع سیاسی- اجتماعی آغاز قرن بیستم در ایران بود و حاتمی او را با الهام از شخصیت تاریخی عبدالحسین میرزا فرمانفرما خلق کرده بود.
در فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» ساخته محسن مخملباف، بار دیگر در نقش سلطان صاحبقران ظاهر شد. او پیش از آن نیز در فیلم «کمالالملک» علی حاتمی، این نقش را بازی کرده بود. در مورد بازیاش در نقش ناصرالدینشاه در فیلم کمالالملک گفته بود: «قبل از اینکه بروم سر فیلم «خانه عنکبوت»، حاتمی به من زنگ زد و پیشنهاد بازی در فیلم «کمالالملک» را داد؛ اما قبول نکردم. گفتم: جمشید مشایخی در سریال «سلطان صاحبقران»، نقش ناصرالدینشاه را طوری بازی کرده که آدم کیف میکند حالا دیگر من چه چیزی میتوانم به آن نقش اضافه کنم؟»
«صادق کرده» ساخته ناصر تقوایی، فیلمی در ژانر تریلر جنایی بود که بر اساس ماجرایی واقعی ساختهشده بود و داستان مردی قهوهچی را روایت میکرد که بعد از تجاوز یک راننده کامیون به همسرش و کشتن او، از رانندههای کامیون در جادهها انتقام میگرفت. در این فیلم، انتظامی، نقش ژاندارمی را بازی میکرد که در وضعیت دراماتیک بین عواطف خانوادگی و وظیفه حرفهایاش قرار میگرفت و باید با دامادش (مرد قهوهچی) مقابله میکرد.
بازی انتظامی در فیلم «ملکوت» ساخته خسرو هریتاش در نقش دکتر حاتم، از معدود کارهای دیده نشده اوست. فیلمی که تنها یکبار در جشنواره جهانی فیلم تهران در سال ۱۳۵۵ به نمایش درآمد و پسازآن هیچگاه رنگ پرده را به خود ندید.
«خانه عنکبوت» ساخته علیرضا داوود نژاد، از نخستین فیلمهای بعد از انقلاب بود که انتظامی در آن بازی کرد. انتظامی در فیلم «گاوخونی» ساخته بهروز افخمی که تلاشی جسورانه برای به تصویر درآوردن رمانی ذهنی و غیرخطی از جعفر مدرس صادقی بود، در نقش پدر راوی ظاهر شد. در فیلم «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد، نقش رسول رحمانی، کارخانهداری را بازی کرد که به خاطر عشقش به نوبر کردانی کارگر فقیر کارخانهاش، در برابر خانواده، سنت و شکاف طبقاتی قرار میگرفت.
فیلم «حکم»، تنها همکاری انتظامی با مسعود کیمیایی بود؛ فیلمی در ژانر گانگستری و نوآر که انتظامی در آن نقش گانگستری به نام رضا را بازی میکرد. انتظامی در مورد همکاریاش با کیمیایی در فیلم «حکم» گفته بود: «در روزنامهها خواندم که آقای کیمیایی برای فیلم «حکم» مرا انتخاب کرده است. ما با هم سلام و علیک داشتیم و من از کارهایش خوشم میآمد و برایش احترام قائل هستم. به هر حال ایشان سبک کار خود را همیشه انجام میداد. وقتی مرا خواستند و رفتم دفترشان یک وحشت و ترسی مرا گرفته بود. اینکه با کارگردانی دارم کار میکنم که تا الآن کارنکرده بودم و سر پیری اصلاً نمیتوانم راه بروم. کارگردانی که با هنرپیشههای بزرگ سینمای ایران کارکرده بود.»
یکی از حسرتهای زندگی انتظامی این بود که نتوانست با بهرام بیضایی کار کند: «آقای بیضایی استاد من بوده و به کارش علاقهمند هستم. با بیضایی کار نکردم، ولی شاگردش بودم. در دانشگاه که تئاتر چین را درس میداد و من بلد نبودم جواب بدم. یاد بهرام به خیر. همیشه برایش احترام قائل هستم.»
انتظامی به خاطر بازیهایش، جوایز سینمایی خارجی و داخلی بسیاری کسب کرد. جایزه هوگوی جشنواره فیلم شیکاگو برای بازی او در فیلم گاو و جایزه سپاس بهترین بازیگر برای فیلم آقای هالو، از جوایزی است که در سالهای پیش از انقلاب به او تعلق گرفت. بعد از انقلاب نیز سه بار به خاطر بازی در فیلمهای «گراند سینما» ساخته حسن هدایت، روز فرشته و گاوخونی، هر دو ساخته بهروز افخمی، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر در جشنواره فیلم فجر شد. او همچنین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در فیلم خانهای روی آب ساخته بهمن فرمان آرا به دست آورد.
آخرین فیلم انتظامی در سینما، فیلم حادثهای و پرهزینه «راهآبی ابریشم» ساخته محمد بزرگ نیا بود که در نقش فرعی یک بردهفروش ظاهر شد.
در پاسخ به این سؤال که در بازیگری چه نقطهای مانده که به آن نرسیدید، گفته بود: «نقطه خاصی در هنر وجود ندارد که بگویم به آن رسیدم و یا نرسیدم. همینکه من توانستم یک مدتی در سینما کارکنم و جزو کسانی باشم که تماشاگری به من توجه بکند و این سؤال را از من بپرسد، راضیام.» از میان بازیگران خارجی، جودی فاستر، نیکول کیدمن و تام کروز را تحسین میکرد و بازی فاستر را با سوسن تسلیمی مقایسه میکرد. بازی تام کروز در فیلم مرد بارانی را تحسین میکرد و میگفت آن را حتی از بازی داستین هافمن هم بیشتر دوست دارد. از میان بازیگران ایرانی نیز همیشه از پرویز پرستویی ستایش میکرد.
دخالت در سیاست
با اینکه انتظامی، در سالهای دهه سی، به خاطر گرایشهای سیاسیاش، چند بار دستگیر شد اما به دخالت مستقیم سینماگران در سیاست اعتقادی نداشت. در این مورد گفته بود: «هنرمندان نباید مثل فعالان سیاسی راه بیفتند. من فکر میکنم آنها باید از طریق هنر حرفهایشان را بزنند. البته من در ایران زندگی میکنم و نمیتوانم به مسائل جامعهام بیتفاوت باشم اما اینکه بیایم و در انتخابات شرکت کنم و خودم را کاندید کنم، این کار من نیست و نباید از من توقع داشت. من جور دیگری دارم خدمت میکنم.»
کتابهای آقای بازیگر نوشته هوشنگ گلمکانی، من عزتم، بچه سنگلج نوشتهٔ غزاله سلطانی و جادوی صحنه، زندگی تئاتری عزتالله انتظامی نوشته اعظم کیان افراز، ازجمله منابع مکتوب در شناخت عزتالله انتظامی و کارنامه بازیگری او در تئاتر و سینماست.