معرفی کتاب‌های برتر ادبیات داستانی جهان در سال 2019

مقاومت داستان در برابر خشونت

در سالی که به‌طور مداوم اخبار فوری درباره خشونت و مرزبندی در جوامع از رسانه‌ها می‌شنویم و همگان در این فضای خشن در تلاش‌اند تا هویت خود را حفظ کنند، نویسندگان شناخته‌شده و نویسندگانی که به‌تازگی به خاطر آثارشان در میان کتاب‌خوان‌ها شناخته‌شده‌اند با داستان‌هایی از عشق متعالی، رویارویی شجاعانه باقدرت و اتفاقات تاریخی که نباید آن‌ها را فراموش کرد، به میانه این بحث‌ها و جدل‌ها آمده‌اند و کتاب‌هایی نگاشته‌اند که ما بامطالعه آن‌ها بهتر بدانیم که هستیم که بوده‌ایم و باید تبدیل به چه انسان‌هایی بشویم.

2019 سال دو‌تایی‌ها بوده: دو برنده جایزه نوبل، دو برنده جایزه بوکر، درحالی‌که مقامات نوبل در سال جاری قول داده بودند که در هنگام اعطای جوایز نوبل ادبیات 2018 و 2019 نگاهی فراتر از اروپا داشته باشند. هر دوی این جایزه‌ها به دو اروپایی داده شد.

برنده نوبل ادبیات 2018 «اولگا توکارچوک» از لهستان تعیین شد و «پیتر هانکه» حامی و ستاینده سیاست‌های اسلوبودان میلوسوویچ در زمان جنگ بالکان و نسل‌کشی در صربرنیتسا برنده جایزه نوبل ادبیات 2019 شد. از دیگر سو، جایزه بوکر 2019 میان «مارگارت آتوود» به دلیل نگارش کتاب «وصیت‌ها» و «برناردین اواریستو» به خاطر نگارش کتاب «دختر، زن، دیگران» تقسیم شد. امسال همچنین نشریات و مجلات، فهرست‌های به نسبت گوناگون و متفاوتی از آثار برتر نگاشته شده در سال 2019 منتشر کردند. به همین جهت در زمان نگارش این مطلب تصمیم گرفتیم از انتخاب‌های واشنگتن پست، گاردین و نیویورک‌تایمز برای نگارش این مطلب استفاده کنیم.

دختر، زن دیگران: 12 فصل، 12 شخصیت

«برناردین اواریستو» در سال جاری توانست با کتاب «زن، دختر، دیگران» جایزه بوکر 2019 را به‌طور مشترک با مارگارت آتوود از آن خود کند.

در این کتاب تنها یک داستان روایت نمی‌شود؛ در هر فصل از کتاب دختر، زن، دیگران، زندگی یکی از این 12 نفر روایت می‌شود. اگرچه به داستان هر یک از این شخصیت‌ها در یک فصل به‌طور جداگانه پرداخته می‌شود زندگی آن‌ها به دلیل وجود دوستان مشترک، افراد خانواده یا دیدارهای تصادفی با یکدیگر تلاقی می‌کند. فمینیسم، سیاست، پدرسالاری، موفقیت و ارتباطات از موضوعاتی هستند که در زندگی شخصیت‌های این داستان موردبررسی قرار‌ می‌گیرند. این رمان لبریز از احساسات عاشقانه و دربردارنده لحنی طنزآمیز است. برناردین اواریستو درباره دلایل نگارش این کتاب گفته است: من از این قضیه که زنان سیاه‌پوست بریتانیایی به وضوح در ادبیات به چشم نمی‌آمدند، بسیار احساس ناراحتی می‌کردم. من می‌خواستم داستان زندگی آنان را از اوان نوجوانی تا سنین پیری شرح دهم. البته نمی‌خواستم به مسیر زندگی آنان به‌صورت خطی نگاه کنم. راه‌های زیادی برای تفسیر «دیگری» وجود دارد. زنان از جهات بسیاری در جامعه به‌عنوان «دیگران» تلقی می‌شوند، حتی در بسیاری از اوقات زنانی هستند که دیگر زنان را «دیگری» می‌دانند.

پلنگ سیاه گرگ قرمز: روایتی افسانه‌وار از داستانی پر‌ماجرا

«مارلون جیمز» که در کارنامه‌ نویسندگی‌اش یک جایزه بوکر نیز به چشم می‌خورد، با الهام از افسانه‌های آفریقایی آمیخته به وقایع پرتنش میان پادشاهی شمال و پادشاهی جنوب که دو دولت متخاصم هستند، تلاش یک گروه از افراد مختلف برای پیدا کردن یک پسربچه گمشده را روایت می‌کند و این روایت را تبدیل به یک ماجرای خارق‌العاده کرده است. این گروه در جریان جست‌و‌جو برای یافتن این پسربچه پا به دنیای بی‌رحم درون جنگل‌های پرپشت و انبوه می‌گذارند. طرح این داستان به‌صورت فلش‌بک و روایت داستان بدون رعایت ترتیب تاریخی است. محور این داستان بر شخصیت یک فرد به نام «جست‌وجوگر» استوار است. جست‌و‌جوگر مردی است که به دلیل مهارت‌هایش در شکار شناخته‌شده است. جست‌وجوگر که پیش‌تر قاعده‌ای برای خود تعیین کرده بود مبنی بر اینکه تنهایی کار کند، این بار این قاعده را می‌شکند و با گروهی که خود عضوی از آنان است به جست‌وجوی پسر بچه می‌روند. در جریان این جست‌و‌جو است که او و گروه همراهش با حیوانات و افراد عجیبی رودررو می‌شوند. مارلون جیمز به مفاهیمی نظیر مبانی واقعیت، محدودیت قدرت، زیاده‌روی‌های جاه‌طلبانه، آرزوها، ماکیاولیسم، وظیفه و افتخار در لابه‌لای سطور این رمان و در فصل‌های مختلف آن اشاره دارد.

مردی که همه‌‌چیز را می‌دید: گذشته در آینده یا آینده درگذشته

 اگر تاریخ مانند سالنی از آینه، گذشته را در حال بازتاب می‌داد و اگر وقایع کنونی دنیای سیاست را به مثابه یک تصادف تاریخی می‌توانستیم قلمداد کنیم آنگاه رمان «مردی که همه‌‌چیز را می‌دید» اثر «دبورا لووی» را که درباره داستان معماگونه مردی در دو منطقه زمانی است که دو تصادف رانندگی را نیز تجربه کرده، می‌توان رمانی تلقی کرد که در همه ادوار قابل‌خواندن است. می‌توان دنیای درونی را که لووی در این رمان ترسیم کرده فضایی بی‌ثبات توصیف کرد که آن گذشته و حال با یکدیگر همزیستی دارند.

در اواخر دهه 80 سائول قهرمان یا ضد‌قهرمان این داستان به برلین می‌رود تا تحصیل خود در رشته کمونیسم را در کشورهای شرق اروپا تکمیل کند. داستان این رمان در واقع بر پایه حوادث عجیبی که با محوریت دو تصادفی که در سال‌هایی 1988 و 2016 برای سائول رخ می‌دهد، نگاشته شده است. لووی در این کتاب قواعد متعارف روایت داستان را کنار می‌گذارد تا بتواند جایگاه فرد و مجرمیت بشر در طول تاریخ را بررسی کند. «مردی که همه‌‌چیز را می‌دید» از سبک داستانی کاملا نامتعارفی تبعیت می‌کند و ارزش آن را دارد که این رمان را در فهرست بهترین کتاب‌های داستانی سال 2019 قرار دهیم.

بهشت‌ها: زندگی همزمان در عصر شکسپیر و نیویورک معاصر

خط زمانی داستان «بهشت‌ها» هم مشابه خط زمانی داستان مردی که همه‌‌چیز را می‌دید، ناپایدار و بی‌ثبات است. رمان پر مفهوم بهشت‌ها اثر «ساندرا نیومن» داستان زنی است که وجودی دوبخشی دارد. او برخی اوقات از خواب باشخصیتی مشابه «شخصیت زن سیاه» که در غزلیات شکسپیر انگلستان دوره رنسانس از وی نام برده شده بیدار می‌شود و گاهی در نیویورک قرن بیست‌و‌یکم که اوضاع در آن به‌صورت روزمره در حال بدتر شدن است. کیت که رئیس یک کمپانی در نیویورک است در یک مهمانی با بن آشنا می‌شود و این دو عاشق یکدیگر می‌شوند. آن‌ها در حال آغاز ایجاد یک رابطه نامزدی هستند، اما کیت زنی است که بیشتر در دنیای خیالات خود سیر می‌کند. او برخی از مواقع موقع برخاستن از خواب خود را در نقش امیلیا یا همان زن سیاه غزلیات شکسپیر در لندن سال 1593 می‌یابد. البته این تنها وجه داستان نیست، بلکه اقداماتی که کیت در نقش امیلیا در انگلستان دوره رنسانس انجام می‌دهد، باعث تغییر مسیر کل تاریخ و حتی زندگی کیت در نیویورک 400 سال بعد نیز می‌شود. این خیالات و اوهام سرانجام این تفکر را در ذهن کیت ایجاد می‌کند که او قرار است دنیا را نجات دهد.

خانه هلندی: داستان خانوادگی درباره میراث از دست رفته

در داستان «خانه هلندی» اثر «آن پاچت»، سیریل کانروی یک مرد خود‌ساخته دارای مستغلات ملکی زیاد، این خانه را به‌منظور سورپرایز کردن همسرش النا در سال 1946 خرید. دنی و مائوو، فرزندان سیریل و النا نیز در این خانه متولد شدند. النا از این خانه بدش می‌آید و زمانی که دنی سه ساله و مائوو ده ساله می‌شود، او خانواده خود را ترک می‌کند و برای کار با فقرا به هندوستان می‌رود. دنی و مائوو پس از درگذشت پدرشان، توسط آندره‌آ، مادرخوانده‌شان از خانه هلندی بیرون انداخته می‌شوند. این دو خواهر و برادر پس از خروج از این خانه کسی را به‌جز یکدیگر ندارند. مائوو موفق می‌شود برای دنی یک بورس تامین هزینه دانشگاهی در دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا فراهم کند. دنی از دانشکده پزشکی فارغ‌التحصیل می‌شود. این روایت زندگی این دو خواهر برای پنج دهه است. خانه هلندی یک داستان پریانی تاریک درباره دو نفر است که نمی‌توانند برگذشته خود چیره شوند و باوجوداینکه در مسیر زندگی خود با موفقیت‌هایی روبه‌رو می‌شوند اما تنها زمانی که همدیگر را می‌بینند احساس آرامش می‌کنند زمانی که این دو ناگزیر می‌شوند با افرادی که آنان را ترک کرده‌اند دوباره روبه‌رو شوند، رابطه برادری لوس و خواهری همیشه مراقب و محافظ، برای نخستین بار به‌طور جدی محک می‌خورد.

زمین در حال ناپدیدشدن: داستانی از ترس و نگرانی زنانه

در نخستین فصل این کتاب که نخستین رمان «جولیا فیلیپس» نیز محسوب می‌شود، دو دختر جوان کامچاتکایی (شبه‌جزیره‌ای در منتهی‌الیه جنوب شرقی روسیه) ناپدید می‌شوند. این دو دختر یکی دوازده ساله و دیگری یازده ساله هستند. تحقیقات پلیس نیز در این زمینه بی‌نتیجه می‌ماند. این واقعه موجی از شوک و شگفت‌زدگی را در دهکده زادگاه آنان ایجاد می‌کند. در این جامعه درهم‌تنیده، هر فردی با این واقعه به نحوی دست به گریبان است. در ادامه این رمان به داستان زنانی پرداخته می‌شود که ناپدید شدن این دختران تأثیر منفی روی آنان گذاشته است. نیویورک‌تایمز با عالی توصیف کردن این کتاب به‌عنوان نخستین رمان یک نویسنده می‌نویسد: هدف از نگارش این داستان‌ها متحد کردن یک جامعه به دلیل وقوع یک تراژدی نیست که البته نویسنده یک رمان دارای مضمون داستانی متعارف‌تر چنین هدفی را برای خود تعریف می‌کرد. در واقع هدف از نگارش این کتاب نشان دادن آسیب‌های روحی و روانی، شخصی، فرهنگی و احساسی است که به هر زن کامچاتکایی به دلیل ناپدید شدن این دو دختر واردشده است. در مجموع می‌توان گفت رمان «زمین در حال ناپدید شدن» یک داستان چندوجهی است که به زندگی درونی زنان، ضعف‌ها و شکنندگی آنان، آرزوها و رؤیاهایشان می‌پردازد.

غریبه‌ها و پسرعموها: تلاش برای حفظ نظم اجتماعی

«لیه هیگر کوهن» در کتاب «درباره غریبه‌ها و پسرعموها» داستان خانواده‌ای را روایت می‌کند که میزبانی سایر اعضای خانواده را در یک عروسی بی‌نظم و ترتیب بر‌عهده دارند. در واقع یک داستان سرگرم‌کننده درباره خانواده، فرهنگ، حافظه و جامعه است.

بنی والتر در یک شهر کوچک روستا مانند به نام راندل جانکشن خود را آماده می‌کنند که عروسی دختر بزرگشان سلم را برگزار کنند. یک مراسم ازدواج می‌تواند اتفاق خیلی خوشایندی باشد که در خانه دوست‌داشتنی‌شان برگزار می‌شود؛ اما والتر و بنی یک راز دارند. یک خانواده جدید به راندل جانکشن آمده و با اقداماتش ثبات و نظم اجتماعی در این شهر کوچک را تهدید می‌کند. در نتیجه بنی و والتر با وضعیتی جدید مواجه می‌شوند. در این وضعیت آن‌ها ناگزیر باید با اقدامات این خانواده مقابله کنند تا بتوانند هارمونی و نظم و هماهنگی در شهر کوچکشان را حفظ کنند. عمه گلاد مسن‌ترین عضو خانواده بنی و والتر برای شرکت در مراسم عروسی در حالی از راه می‌رسد که خاطرات گذشته درباره اتفاق ترسناکی که برای وی در دوران کودکی در راندل جانکشن رخ‌داده همچنان ذهنش را آزار می‌دهد. عمه گلاد در ادامه روایتی از جزئیات این حوادث و نقشی که خود وی ایفا کرده ارائه می‌دهد.

مدرسه: توپکا روایتی غیرمستقیم از زندگی بن لرنر

نام «بن لرنر» با نگارش کتاب «مدرسه توپکا» در بسیاری از فهرست‌های ده کتاب برتر سال جای گرفته است. این کتاب نیز مانند سایر آثار بن لرنر مملو از عناصر خود زندگینامه‌ای است. نام شخصیت اصلی مدرسه توپکا که سومین رمان بن لرنر محسوب می‌شود، آدام گوردون است، درست مانند نام راوی کتاب «خروج از ایستگاه آتوچا»(اثر قبلی بن لرنر).

لرنر در داستان مدرسه توپکا میان خشونت مردان جوان سفیدپوست با اوضاع سیاسی در کشورش ارتباط مستقیمی می‌بیند. نام مدرسه که در عنوان کتاب آمده در واقع به یک بنیاد یا جامعه‌ای از روانشناسان پیشرو که در توپکا زندگی می‌کنند، اشاره دارد. پدر و مادر آدام گوردون، شخصیت اصلی داستان عضو این بنیاد هستند و هر یک دو فصل از این کتاب هشت فصلی را روایت می‌کنند. در دنیای واقعی هاریت مادر واقعی بن لرنر هم یک روانکاو شناخته‌شده است که در بنیاد منینگر عضویت دارد. در کتاب مدرسه توپکا مادر و پدر آدام، جین و جاناتان نیز با وجود اینکه عضو بنیاد تروپکا هستند در زندگی خود احساس خوشحالی نمی‌کنند. یکی از سؤالاتی که در کتاب مطرح می‌شود این است که آیا ما خود را به آن خوبی می‌شناسیم، در صورت شناخت بیشتر خود همچنان نسبت به یکدیگر رفتار خشنی بروز می‌دادیم؟

برف‌روب خود را از روی استخوان مردگان بران: نامه‌هایی از پیرزن راوی مرگ‌های اسرارآمیز

«اولگا توکارچوک» که برنده جایزه بوکر ادبی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2018 شده و کتاب «گریزها» اثر وی به‌تازگی توسط فریبا ارجمند به فارسی برگردانده شده است، این بار با کتاب «برف‌روب خود را از روی استخوان مردگان بران» در فهرست ده کتاب برتر 2019 از نگاه مجله تایم قرار‌گرفته.

توکارچوک در برف‌روب خود را از روی استخوان مردگان بران، ذهن خلاق و خیال برانگیز خود را بر داستان زن لهستانی شصت‌و‌چند ساله‌ای به نام ژانینا متمرکز کرده که علاقه ماورایی (آن جهانی) به حیوانات دارد. ژانینا که پیرزنی گوشه‌گیر در روستایی لهستانی است، اوقات خود را با ترجمه آثار ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی و ترسیم جداول پیچیده نجومی و مراقبت از خانه همسایگان ثروتمند خود می‌گذراند. ذهن او ظاهرا بر حال متمرکز است اما در واقع او بیشتر ذهن خود را بر ابدیت متمرکز کرده است. این ویژگی از او یک راوی خوب برای روایت تعدادی از مرگ‌های اسرار‌آمیزی که در دهکده‌اش رخ‌داده ساخته است. او به پاسگاه پلیس دهکده نامه‌هایی می‌نویسد و در این نامه‌ها شرح می‌دهد که به دلیل کارهایی که ما اغلب بدون فکر کردن درباره آن‌ها انجام می‌دهیم خشونت در سراسر دنیا در حال گسترش است.

 

آرشیو بچه‌های گمشده: آینه‌ای تمام‌نما از دنیای امروزی

این سومین کتاب «والریا لویسیی»، نویسنده مکزیکی و نخستین کتاب وی به زبان انگلیسی است. او در این کتاب به بحران بزرگی که در حال حاضر کودکان دچار آن هستند، می‌پردازد. بحران کودکانی که از مرزها گذر می‌کنند و حین گذر از مرزها جان خود را از دست می‌دهند یا دستگیر می‌شوند و یا به همراه مراقبان خود از آمریکا دیپورت می‌شوند.

داستان این رمان بر یک زوج و دو فرزندشان که نامی از آن‌ها در کتاب به میان نمی‌آید. این زوج به همراه فرزندانشان در حال انجام سفری از نیویورک به مرز مکزیک هستند. این دو زوج در حال انجام تحقیقات مستقل قوم‌نگارانه هستند و زندگی‌شان در آستانه فروپاشی است. زن در تلاش است تا به یک زن مکزیکی مهاجر کمک کند فرزندش را بیابد. فرزند این زن مکزیکی در زمان تلاش وی برای عبور از مرز ناپدیدشده است. خواندن این رمان هم در خواننده ایجاد خشم و نفرت می‌کند و هم حالت دلسوزانه‌ای را در وی برمی‌انگیزاند. کدام کتاب است که تا این حد احساسات متضادی را در خواننده خود ایجاد کند؟ این در واقع توانایی والریا لویسیی را در نگارش رمان نشان می‌دهد. رمان «آرشیو بچه‌های گمشده» در فهرست نامزدهای جایزه بوکر و جایزه زنان برای برترین رمان داستانی سال 2019 قرارگرفته بود.

آرش نهاوندی، همشهری