به گزارش«گاردین» در گزارشی که بهرسم هرسال منتشر میکند، سراغ تعدادی از نویسندگان مطرح رفته و فهرستی از کتابهای پیشنهادیشان را درآورده است. این فهرست شامل کتابهایی میشود که این چهرههای صاحبنظر خواندهاند یا قصد مطالعه آنها رادارند و برای تعطیلات فصل تابستان به خوانندگان خود پیشنهاد میکنند.
«لیزا مکاینرنی»، برنده جوایز «بیلیز» و «تی. اس الیوت»
من درباره کتابهایی که قرار است این تابستان بخوانم، خیلی کنجکاو و خوشبین هستم و بهطور ویژه انتظار خواندن «استخوانها خورشیدی» از «مایک مککورمک» را میکشم. این اثری تجربی است که کلاً در یک جمله از نظم و بینظمی و عشق و از دست دادن گفته است. کتاب دیگری هم برای اواخر تابستان پیشنهاد میکنم: «لقاء الهی» اثری از «مایکل هیوز» (جان موری) که مشمول زمان و ژانر نمیشود. این کتاب را گذرگاهی بین «دیوید میچل» و «هیلاری منتل» لقب دادهاند؛ بنابراین من را با لبولوچه آبافتاده برای خواندن آن تصور کنید.
«گیاهخوار» هانگ کانگ با ترجمه «دبورا اسمیت»، اثری رؤیایی و درعینحال کابوسزده بود. بهراحتی آن را در دسته بهترین کتابهایی که طی سالهای گذشته خواندهام، میگذارم. یکی دیگر از کتابهای تابستانی من «لکه قرمز» است که اولین رمان یک هموطن دیگر یعنی «ای. ام پرسی» است. این کتاب تریلری درباره یک ایرلندی است که در استرالیا گمشده است.
«کولم تویبین»، برنده جوایز «ایمپک دوبلین»، «کاستا» و «پن» ایرلند
«آروارهها» یک کابوس شاد است، این کتاب باعث شد من درحالیکه به خود میلرزیدم، نتوانم جلو خنده پرسروصدایم را بگیرم. «مایک مککورمک» همیشه از ماجراجوترین و جاهطلبترین نویسندههای ایرلندی بوده. «استخوانهای خورشیدی» او در تنها یک جمله پرطنین، داستان یک خانواده در ایرلند معاصر را روایت میکند. «راهی بهسوی بهار: زندگی و مرگ در فلسطین» نوشته «بن ارنریچ» نتیجه سه سال رفتوآمد به کرانه باختری رود اردن وزندگی در شهرها و روستاهای آنجاست.
به نظر میآید این کتاب همراه خوبی برای «یک ماه کنار دریا: ملاقاتی در غزه» اثر «درولا مورفی» و «بین رودخانه و دریا»ی همین نویسنده باشد. «مورفی» در این کتاب آخری با نگاه نافذش زندگی روزمره مردم خاورمیانه را موشکافی کرده است. رمان «بازگشت» از «هشام مطر» هم که در آن داستان دستگیری و ناپدید شدن پدرش را روایت کرده، من را میخکوب کرد.
«الیف شافاک»، نامزد جوایز «ایمپک» دوبلین، «بوکر» آسیایی و «اورنج»
اولین کتاب لیست تابستانی من «بازگشت» هشام مطر است. من همیشه روایت نرم و مهربان و درعینحال به همان اندازه قوی و مجذوبکننده «مطر» را ستایش کردهام. جستوجوی یک پسر برای پیدا کردن پدرش، احساس تعلق، تنش بین سرزمین مادری و دوری از وطن و ترکیب مسائل شخصی با سیاسی، همه اینها برای من خوشایند است. کتاب دیگری که منتظر خواندنش هستم، «کتابخانهدارهای گردنکلفت تیمبوکتو و رقابتشان برای نجات ارزشمندترین دستنوشتههای جهان» نوشته «جوشوا همر» است.
تیمبوکتو زمانی یکقطب فرهنگی و مرکز ایدهها، خلاقیت و کتابها هم به زبان عربی و هم آفریقایی بوده و «همر» در این کتاب، تقابل دو تفسیر متفاوت از اسلام را پررنگ میکند؛ یکی آنها که سعی دارند آزاداندیشی و جمعگرایی را از بین ببرند و دیگر آنها که عزمشان را برای نجات کتابخانهها و قرنها اندیشه از دست این افراطگرایان خرج کردهاند.
من همچنین به همه توصیه میکنم «اودیسه نو: داستان بحران پناهندگان اروپا» را هم مطالعه کنند. «پاتریک کینگزیلی» کتابی قوی و برانگیزاننده به ما هدیه کرده است.
«ایِن رنکین»، برنده جایزه «ادگار آلن پو» و جایزه بزرگ ادبیات پلیسی فرانسه
من بهتازگی «خانه به لیک» دیکنز را که برای یک سخنرانی چندهفتهای در «ایبردین» باید میخواندم، تمام کردهام. استراق سمع بازیگران متعدد و افسارگسیخته داستانهای دیکنز، همیشه لذتبخش است. در ماه اوت با چند نویسنده در جشنواره بینالمللی کتاب ادینبورگ مصاحبه میکنم و این به معنای غوطهور شدن در پیشنهادهای «تیم برجس» موسیقیدان، «استوارت لی» کمدین و «فردریک فورسایث» نویسنده آثار تریلر است. بعدازاین دیدار میتوانم برگردم و به سراغ تل کتابهای نخواندهای که کنار تختم گذاشتهام، بروم.
«اندرو موشن»، ملکالشعرای انگلستان از ۱۹۹۹تا ۲۰۰۹
«همه آنچه انسان هست» به قلم «دیوید زالای» همه آنچه را انتظار دارید در یک رمان خوب بیابید، دارد؛ صدایی بسیار ممتاز، ساختاری اصیل، روندی عالی، بذلهگویی گستاخانه که با جدیتی غمگین ترکیبشده. این کتاب ظهور پرثمر وعدههای استثنایی «دیود زالای» در سه کتاب قبلی اوست. مجموعه جدید «دنیز رایلی»، «چیزی در جواب بگو» یادآوری تأثیرگذاری برای این است که او یکی از بهترین شاعران کنونی است.
«کازوئو ایشیگورو»، برنده «بوکر» و مدال شوالیه فرانسه
«بازگشته: پدران، پسران و زمین بین آنها» به قلم «هشام مطر» خاطرات تأثیرگذار و یکدستی درباره زندگی یک خانواده است که در جریان وقایع وحشیانه خاورمیانه از هم میپاشد. بارقههای امید که با جنبش «بهار عربی» در ابعاد فردی و ملی شکلگرفته، باقدرت در تمام داستان نمود پیدا میکند، چون خشم «مطر» کنترلشده است و باور او به انسانیت تیره نمیشود. رمان دلنشین و مختصر «یکشنبه مادرانه» عشق، شور و هماهنگ شدنهای معمولی را نشان میدهد که در مقابل میلههای سیستم ناعادلانه طبقاتی انگلیس قد علم میکند.«روزهای بیپایان» هم رمانی از «سباستین بری» یک وسترن شاعرانه سطح بالا و پرخشونت است که تصویر جامعی از آمریکا را از زمان شکلگیری ارائه میکند.
«جولین بارنز»، برنده جوایز «بوکر» و «فمینا»
من اخیراً «شروعی در زندگی» اولین رمان «آنیتا بروکنر» را دوباره خواندم و باعث شد فکر کنم شاید بهتر است از انتشار کتابهای رماننویسان تا قبل از ۵۳ سالگی جلوگیری شود. اینجوری آنها سبک خود را کاملاً انتخاب کرده و به دیدگاهی پخته، یکدست و شخصی از دنیا رسیدهاند. این رمان تقریباً بینقص هم به حقیقتگویی رقابتگونه «بالزاک» در برابر «دیکنز» پرداخته؛ اما این روزها کاملاً در «زمان دستدوم» کتاب خارقالعاده «سوتلانا الکسییویچ» غرقشدهام. این کتاب شبیه پرده منقش شفافی است که دوران پساشوروی روسیه را روایت میکند.
«ویلیام بوید»، برنده جوایز «کاستا» و «ایمپک» دوبلین
این تابستان خودتان را با شعر بترکانید. کسی که از دنیای هنر دور است هم باید کتاب فوقالعاده «چشمشیشهای مادربزرگم: نگاهی به شعر» از «کریگ راین» را بخواند. این اثری پرشور و احساس، اساسی و ماندگار است. «منتخب اشعار» مککندریک هم که قطعاتی سطح بالا، لطیف و شگفتانگیز را در بردارد، بهوضوح شاعرش را بهعنوان یک استاد مدرن شناسانده است. آخرین اثر هم «حلقه یشم»، اولین مجموعه شعر «سارا هویی» است که نشان میدهد هنوز همصداهای نو میتوانند بار موسیقایی خود را در ترکیب باهوش زیرکانه ارائه کنند.
برای مطالعه کامل این گزارش در سایت گاردین اینجا را کلیک کنید.