آزاده فخری (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)
پرواز بر فراز آشیانه فاخته[1](قسمت سوم)
آواز فاخته نرم و حزنانگیز و شبیه کلمه «کوکو» است. این آواز اغلب در آغاز فصل بهار شنیده میشود. نکته موردتوجه در مورد فاخته این است که این پرنده تخم خود را در آشیانه پرندگان دیگر میگذارد تا پرنده صاحب لانه، جوجه را بزرگ کند و بعد نگران بر فراز آن آشیان پرواز میکند و آواز حزنانگیز کوکو سر میدهد.
این رفتار غریب را بر پیشانی این متن آوردهام تا بهنوعی استعارهای باشد از هنرمندانی که از وطن خویش کوچ میکنند و محصول عمر خود را در آشیانی دیگر میگذارند؛ و چه نزدیک است حنجره غربت به آواز غریبانهٔ کوکوی فاخته. از لیستی پرتعداد از این نویسندگان که پیشازاین به «ایوان تورگنیف» پرداختهام، اکنون از «خوسه دونوسو» سخن خواهم گفت و کتاب «حکومتنظامی» اش که پیشتر
با ترجمه استاد عبدالله کوثری و توسط نشر نی منتشرشده است:
«حالا دیگه میتونی هر چی رو که بخوای، بنویسی. این همون کشوری نیست که آرزوش رو داشتی؟
ولی درایمن، این همون آلمان فدرالی ست که شما هنرمندها میخواستین؟ چیزی برای نوشتن باقی مونده؟
مردم دیگه ایمان ندارن، همین طور عشق. این هم جمهوری فدرال با آزادی حقیقی.»
تبعید و جدایی، بار عاطفی زیادی به هنرمند، فعال سیاسی و اجتماعی یا نویسندگان تحمیل میکند و اتفاقاً دستمایه برخی از آثار فاخر ادبی آمریکای لاتین هم شده است. [2]
خوسه دونوسو José Donoso(۵ اکتبر ۱۹۲۴ – ۷ دسامبر ۱۹۹۶) نویسنده کتاب حکومتنظامی، اهل شیلی از نویسندگان مهم دوره شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین به شمار میرود. وی در اعتراض به دیکتاتوری پینوشه تن به تبعیدی خودخواسته داد و چندین سال را در مکزیک، آمریکا و اسپانیا زندگی کرد. دونوسو پس از ۱۵ سال زندگی در اروپا در سال ۱۹۸۱ به شیلی بازگشت و تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۶ در زادگاهش سانتیاگو بود.
کتاب «حکومتنظامی» درواقع بیان تلاش یک مرد برای یافتن ریشههایش و پرترهای از شیلی در دهه دوم دیکتاتوری نظامیها، یعنی زمانی است که هنوز کسی نمیداند چطور میتوان کشور را رهانید. «ورا» ی داستان، درواقع تا حدی ملهم از ویکتور خارا -خواننده انقلابی شیلیایی- است. او البته چند روز بعد از کودتا علیه آلنده، اعدام شد؛ اما اینجا، ورا آمیزهای از خارایی است که حکومت وجود آنها را نمیتابید و هنرمندانی که با تنزیل درجه روحی و صرفنظر کردن از تواناییهای هنری، بهنوعی تحمل میشدند.
حکومتنظامی، شیوههایی را که سیاست، در زندگی خصوصی مردم دخالت میکند و آنها را تخریب میکند، بررسی میکند. دونوسو، مانند تعداد دیگری از آثارش، لازم نبوده، واقعاً چیزی را از آغاز بیافریند، کافی بوده چیزهایی را که عملاً از جامعه خود میشنیده را در نظر آورد و چند کاراکتر تخیلی و حقیقی را وارد ماجرا کند. بهانه بازگشت ورا به کشور، فوت همسر پابلو نرودا است. داستان در یک بازه ۲۴ ساعتی بعد از فوت بیوه نرودا رخ میدهد.
دونوسو این کتاب را در سال ۱۹۸۵ نوشت، یعنی زمانی که هنوز آرزوی مردم برای رسیدن به دموکراسی، در حد یک خوابوخیال بود. کتاب دارای مفاهیم قابل تعمق بسیاری است: هنرمند متعهد در دوره دشواری خودکامگی بین تبعید خودخواسته و ماندن کدام را باید برگزید؟ آنهم با در نظر گرفتن اینکه هم تبعید و هم ماندن، با مکانیسمهای متفاوت میتوانند از هنرمند آدم دیگری بسازند و او را از آرمانهایش دور کنند.
هنرمندی که نه پای رفتن دارد و نه تاب ماندن، چه باید بکند؟ او البته میتواند ماندن را انتخاب کند تا مدتی محدود دلش را به هنر انتزاعی خوش کند؛ اما ماهعسل این دلدادگی، کوتاه است، چراکه هنرمند و نویسنده مخاطب میخواهد و مخاطبین هم بسیاری اوقات آشکار گویی میخواهند و نه در تلمیح سخن گفتن را.
انتخاب دیگر هنرمند در صورت ماندن در وطن میتواند خواستن «هنر برای هنر» و نه «هنر متعهد اجتماعی» باشد، اما آیا تمامیتخواهان حتی اینگونه هنر ورزی را تحمل میکنند؟ تبعید خودخواسته و دل کندن از ریشهها، انتخاب بعدی است. انتخابی که دشواریهای خاص خودش را دارد، چراکه هنرمند بهاینترتیب از منبع ایدههایش محروم میشود و از سوی دیگر باید برای قشر ناهمگونی از مخاطبان، بسیار مبتذل شود تا لقمه نانی به چنگ آورد. اختیار کردن انزوا و در پیش گرفتن یک زندگی نامربوط به هنر، انتخاب بعدی است. انتخابی که پابرجا ماندن بر آن، چندان آسان نیست.
و اینها تازه دشواریهای هنرمند در دوره دشواری خودکامگی است. او نمیداند که بهصورت متناقضی در دوره رهایی، سرخوردهتر میشود، چون در همه این سالها، فشار و خفقان بوده است که شیوه هنر ورزی و نویسندگی انتزاعی و در پرده را در او پرورده است و سبک ادبی خاصی برای او ایجاد کرده است. او یکسره از ایدههای سالهای قبل، تهی میشود و به ناگاه در جامعه خود، خود را تنها و غریب مییابد.[3]
[1]. One Flew Over the Cuckoo's Nest)) رمانی است که کن کیسی، نویسنده آمریکایی، به سال ۱۹۶۲ نگاشته است. این رمان با ترجمه سعید باستانی (۱۳۵۵) در ایران منتشرشده است. امیر اسماعیلی نیز در سال ۱۳۶۸ خلاصهای از این کتاب را با عنوان «دیوانه از قفس پرید» ترجمه کرده است.