استادان روزنامهنگاری معتقدند که یک روزنامهنگار موفق باید در دنیای روزنامهنگاری مدرن امروز با سبک «ساعت شنی» آشنا باشد چه بخواهد از آن استفاده کند چه مورداستفادهاش نباشد؛ اما چه میزان از روزنامهنگاران با این سبک آشنا هستند؟
شاید یکی از افرادی که این سبک را به جامعه خبرنگاران ایرانی معرفی کرد، «احمد توکلی» استاد روزنامهنگاری و مؤلف چندین کتاب در این حوزه بود. او در وبلاگ خود به نقل از یکی از کتابهایش به نام «خبرنویسی پیشرفته به زبان ساده» این سبک را تشریح کرد. این گزارش با استفاده از منابع بینالمللی روزنامهنگاری و همچنین یکی از مثالهای مطرحشده در وبلاگ دکتر احمد توکلی، سبک ساعت شنی را توصیف میکند تا روزنامهنگارانی که علاقهمند به آشنایی با سبکهای جدید در روزنامهنگاری امروز دنیا هستند از آن استفاده کنند.
فراهم بودن ابزار هر تجارت و حرفهای، یکی از رازها و رمزهای موفقیت آن حرفه است. چکش نجار، آچار لولهکش، پالت و قلم نقاش، صحنه برای بازیگر و ترتیب و چگونگی خلق و کنار هم قرار گرفتن واژگان نویسنده، همه و همه ابزارهایی هستند که به آنها کمک میکنند تا شاهکارشان را خلق کنند.
اما شاید در مورد یک نویسنده، ابزار کمی متفاوتتر و حیاتیتر باشد. یک نویسنده خوب و خلاق همواره و مدام در تلاش است تا شیوهای تازه برای بهرهمندی از ابزار کارش (کلمات) بیابید. هر نویسندهای میداند که روایت یک داستان یا خبر برای جلب و کسب بیشترین میزان مخاطب و اثرگذاری بالا نیاز به اندکی خلاقیت و نوآوری دارد. سبک بیان روایت و بکار بردن چارچوبها و شیوههای متفاوت و متمایز نوشتار میتواند بخشی از این خواسته را تضمین کند. در میان شیوه و ساختارهای متفاوت و متعددی که در دنیای روزنامهنگاری وجود دارد، «سبک ساعت شنی[1]» یکی از شیوهها و ابزارهایی است که به نوشته و روایت روزنامهنگار ظرافت، طراوت و جذابیت خاصی میبخشد و طرفداران بیشماری هم در بین روزنامهنگاران و خوانندگان پیداکرده است.
ساعت شنی، سبکی برای نوشتن خبر و گزارش
شاید تعریف «کریستین مارتین[2]»، مدیر مدرسه روزنامهنگاری پیرلی ایساک رید در وست ویرجینیا از این سبک خبری جالب باشد. او در مقالهای تحت عنوان «ابزار مفید برای گزارشنویسی»، استفاده از سبک ساعت شنی را یکی از بهترین سبکها برای نوشتن انواع اخبار و گزارش معرفی میکند. به اعتقاد او ساختار یک نوشته باید از چنین استخوانبندی و پوست و گوشتی برخوردار باشد که همچو گهوارهای گرمونرم، خواننده را آرامآرام و بدون اینکه متوجه شود به پایان نزدیک کند.
«ارنست همینگوی»، یکی از تأثیرگذارترین رماننویسهای آمریکا جمله معروفی دارد که میگوید: «نثر، معماری است نه طراحی داخلی». نویسندگان باهوش و باذکاوت بهتر از هر کس دیگری معنا و مغز این جمله را درک میکنند و میدانند برای برخورداری از ساختاری درست و معماری اصیل باید به چه نکات و ظرافتهایی توجه کرد تا روایت و داستانی شایسته و قابلقبول به رشته تحریر درآید.
بهترین داستانها اغلب با شکل خودشان خلق میشوند (همانطور که اتفاق افتادهاند، نوشته میشوند) و نویسندهها مواد موردنیاز آن را تأمین میکنند. آنها تصمیم میگیرند و مشخص میکنند که چطور و به چه طریقی داستان را بیان کنند. معماران و نویسندگان هر دو قوانین یکسانی دارند: فرم و محتوا هر دو یکچیز را شرح میدهند. این به آن معناست که قبل از اینکه ظرفی را طراحی کنید، مظروف آن را نیز تهیهکردهاید و میدانید قرار است چه چیزی داخلش بریزید. پسنیازی نیست فکر کنید که باید یک فیل را در جعبه کفش جا دهید! بااینحال روزنامهنگاران هم مانند همه نویسندگان، گاهی با تکیهبر انتخاب فرمهای درست و بهرهمندی از تکنیکهای سبک هرم وارونه در کنار رویکرد داستان گراف، سبکی را پدید میآورد که در آنهمه بخشهای داستان و روایت به چشم میخورد. بهعنوان یک روزنامهنگار میبایست با چنین سبکی (ساعت شنی) آشنا باشید چه بخواهید از این شیوه نوشتن پیروی کنید چه علاقهای برای انتخاب چنین سبکی برای بیان داستان خود نداشته باشید و حتی بخواهید سبکی جدید بیافرینید!
«بیل میشل[3]» سردبیر بخش آنلاین پوینتر بر این اعتقاد است که «نوشتههای قاعدهمند و کاملاً وابسته به فرمول اغلب نوشتههایی بدنام هستند که باوجوداینکه نویسندههای آنها راه درستی را برای خلقشان در پیشگرفتهاند و از چارچوب و اصول خارج نشدهاند؛ اما عنصر خلاقیت را کم دارند. این نوع نوشتهها اغلب خشک و رسمی هستند و جذابیت چندانی ندارند. به همین دلیل است که گاه پیشنهاد میشود که برای تبدیلشدن به داستانی خواندنی کمی از هنر خلق خبر نرم نیز در آن بکار گرفته شود. نوشتهای تلفیقی میتواند همه ابعاد و ساختارها را در کنار هم قرار دهد. چیزی شبیه سبک ساعت شنی.»
شاید به همین دلیل است که دکتر «روی پیتر کلارک[4]»، یکی از پژوهشگران و محققان ادبی آمریکا و برنده جایزه ادبی پولیتزر که بیش از ۱۴ کتاب تخصصی در زمینه روزنامهنگاری و رسانه به رشته تحریر درآورده است با تکیهبر مهارتها و تجربیاتی که در دنیای رسانه به دست آورده بود، نخستین بار در سال ۱۹۸۳ میلادی اقدام به ساختارشکنی و نوشتن مطالبی با شیوهای نو در روزنامه صبح «واشنگتن ژورنالیسم ریویوو» کرد که بعداً به «سبک ساعت شنی» معروف شد.
ساعت شنی چطور شکل میگیرد
ساعت شنی کلارک سبک خبری خلاقانهای است که خبر نیست بلکه شیوهای است برای بیان خبر. تلفیقی از دو فرم هرم وارونه و داستاننویسی. تبدیل اصول نگارش ادبی به قالبی نوین از گزارشنویسی. او در این سبک از نوشتن، همانند هرم وارونه مهمترین اطلاعات داستان را به شکل اخبار سخت در ابتدای مطلب جای داد سپس با یک عبارت چرخشی خواننده را وارد اصل داستان به شکل ترتیبی کرد. کلارک در توجیه انتقادهایی که به این سنتشکنی شد، سبک ساعت شنی را روشی پایبند به ارزشهای سنتی خبرنویسی معرفی کرد که نهتنها به نیازهای خوانندگان به این دلیل که به قصهگویی میپردازد، توجه میکند بلکه به خبرنگاران کمک میکند تا خودشان را به سطح جدیدی از گزارشگری برسانند. او معتقد بود چنین شیوه و فرم نوشتاری هنرمندانهای که نظم هوشمندانهای به خبر میدهد از قابلیت فراگیری برای انواع مختلف خبرها برخوردار است و به همین دلیل این شیوه از نوشتن یکی از مناسبترینها در خبرنویسی است.
امروز سبک ساعت شنی که سبکی تلفیقی از «داستاننویسی»، «نرم خبر» و «سخت خبر» به شمار میآید؛ ازجمله سبکهای مدرن و نوین خبری نویسی است که به دلیل برخی ویژگیهای خاصش از محبوبیت زیادی در بین روزنامهنگاران و حتی خوانندگان مطالبی که به این سبک نوشتهشدهاند، برخوردار است. ازآنجاییکه در این سبک برخی از تکنیکهای هرم وارونه و همچنین گزارشهای داستانی و روایی مورداستفاده قرار میگیرد، شما بهعنوان نویسنده میتوانید هم خوانندگان جدی خود را راضی نگهدارید و هم مخاطبانی را که علاقه چندانی به چارچوبها و قواعد سخت نویسی ندارند. سبک نوشتاری ساعت شنی با نزدیک شدن به روایتهای گزارشی (فیچر) به نوشته ما کارکرد تحلیلی میبخشد و ازاینرو روزنامهنگار و مخاطبانش را وامیدارد تا با تفکر بیشتری و نگاه عمیقتری نسبت به آنچه نوشتهشده است، بیندیشند.
کارشناسان و صاحبنظران دنیای رسانه از سبک ساعت شنی بهعنوان یکی از سبکهای خبرنویسی مدرن یاد میکنند که به دلیل ویژگیهایش بسیار عالی میتواند به نیازهای طیف گستردهای از مخاطبان با سلایق گوناگون پاسخ دهد. نویسنده مطلبی که از این سبک تبعیت میکند میتواند «لید» خود را قدری بلندتر و کاملتر از سایر سبکها به رشته تحریر درآورد. (حدوداً ۶۰ کلمه یا کمی بیشتر مثلاً سه یا چهار پاراگراف!) سبک ساعت شنی که سبکی تلفیقی به شمار میآید، پازلی سهتکهای است، متشکل از: بالا[5]، چرخش[6] و روایت[7] .
۱. بخش بالا در حقیقت لیدی چند پاراگرافی به سبک هرم وارونه است.
۲. بخش چرخش هم هرمی است که شرح ماوقع را به ترتیب تاریخی گزارش میکند. در حقیقت جمله یا عبارتی که هرم وارونه را به سبک هرم (ترتیبی) متصل میکند و به آن جمله یا عبارت چرخشی میگویند. این جمله یا عبارت چرخشی که نقش لولا یا اتصال را ایفا میکند، بهانهای به نویسنده میدهد تا بگویید ماجرا چگونه آغازشده است.
۳. بخش روایت، آخرین تکه پازل است که بهصورت تاریخی به سراغ جزئیات میرود و آن را بهصورت داستان بیان میکند. با این تفاوت که خیالپردازی خبرنگار در این میان جایی ندارد و نمیتواند در نوشته خود از حدس و گمان استفاده کند. درواقع این جزئیات که صحنه را خلق میکنند.
دکتر «جک هارت[8]» دارنده جایزه ادبی پولیتزر (سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۱ میلادی) و یکی از سرشناسترین اساتید دانشکده روزنامهنگاری دانشگاه اورگان، در شرح شیوه نگارش ساعت شنی میگوید: «برای ارائه یک روایت داستانی با رعایت ترتیب زمانی، اغلب میتوان از انتسابهای اجمالی و مختصری مانند، «پلیس حدس میزند» یا «شاهدان، ماجرا را اینگونه تعریف کردند» یا «همسایهها ماجرا را اینگونه توصیف میکنند» استفاده کرد. اگرچه این نوع انتسابها تنها باید در چند پاراگراف و بهمنظور فراموش نکردن گوینده مطلب از سوی خواننده ارائه شوند؛ اما نباید از یاد برد که تمام نقلقولها نیز به ذکر نام گوینده مطلب نیاز دارند. چنانچه گوینده عوض شد، منبع جدید اظهارنظر باید ذکر شود. امتیاز این ساختار، افزودن بار دراماتیک به داستان به دلیل شکل داستانگویی روایی و حفظ ترتیب زمانی است؛ اما عیب آن این است که در ترتیب زمانی، ممکن است بعضی اطلاعات کلیدی بخش آغازین داستان تکرار شوند و داستان را از هرم وارونه طولانیتر کنند.» هارت در آنالیز و توضیح روش ساعت شنی که کلارک مبدع آن است، این سبک نوشتار را به هفت بخش تقسیم میکند و معتقد است که چنین شیوه روایی میبایست به مواردی همچون اکتشاف موضوع، شکار و جمعآوری اطلاعات، سازماندهی، یافتن نکات و تمرکز روی آنها، انتخاب و گزینش بهترین و جالبترین مواد، نظم یا ساختار و پیشنویس و اصلاح متن توجه خاص داشته باشد.
حال با این توصیفها به خبری که در وبلاگ «احمد توکلی» به سبک ساعت شنی تنظیم و ترجمهشده است، توجه کنید:
شلیک پسر ۳ ساله به طفل ۱۶ ماهه
تامپا، فلوریدا- به گفته معاون کلانتر شهر هیلزبورو، پسر سهسالهای، پنجشنبه پس از یافتن یک تپانچه کالیبر ۳۲ در منزل، به برادر ۱۶ ماهه خود شلیک، و او را بهسختی مجروح کرد. مقامات بیمارستان عمومی تامپا گفتند: ملوین هامیلتون که حوالی ساعت ۳۰/۹ صبح پنجشنبه از ناحیه سینه مورد شلیک قرارگرفته بود، با بالگرد به این بیمارستان منتقل شد و بلافاصله تحت عمل جراحی قرار گرفت. وضعیت عمومی وی وخیم اما در حالت ثبات گزارششده است.
مقامات پلیس میگویند: اتیس نیل بهصورت کاملاً تصادفی ماشه را چکانده است. به گفته مقامات کلانتری، هنوز مشخص نشده که مالک تپانچه کیست و این موضوع در دست بررسی است. طبق قوانین ایالتی، اگر مالک اسلحه آن را جایی در دسترس کودکان بگذارد مجرم و مشمول مجازات خواهد بود. تا ساعتها پس از سانحه، اتیس گیج و حیران در محاصره گزارشگران و خدمه واحد سیار تلویزیون، روی سنگ جدول مقابل آپارتمان خانوادهاش نشسته بود.
دبی کارتر سخنگوی کلانتری شهر، گفت: او نمیتوانست حرف زیادی بزند. فکر نکنم واقعاً متوجه شده باشد که چه اتفاقی افتاده است. اتیس و ملوین همراه مادرشان، دایانا وارنس در آپارتمان مسکونی تریس آوکز در خیابان شماره ۵۰ زندگی میکنند. خویشاوندان و مقامات کلانتری حدس میزنند: دو کودک صبح پنجشنبه در اتاق نشیمن طبقه پایین مشغول بازی بودهاند. یکی از دوستان خانوادگی که ۱۵ ساله است، روی کاناپه خوابیده و خانم وارنس طبقه بالا بوده است. زمانی که اتیس، اسلحه را زیر بالش کاناپه پیدا میکند، ملوین اطراف اتاق نشیمن پرسه میزده است. وی اسلحه را برداشته و یکبار شلیک میکند.
آرابل ریکس، عمه خانم وارنس که همسایه او نیز هست میگوید: برای خرید به سمت مغازه میرفتم که دیدم برادرزادهام فریاد زنان از آپارتمان بیرون دوید و جیغ کشید: ملوین تیر خورد. او میگفت برادر بزرگتر ملوین به او شلیک کرده است. من داخل رفتم و پسرک را دیدم. تنها کاری که توانستم بکنم این بود که خارج شوم و دعا کنم. خانم ریکس میافزاید: خودم را به ماشین معاون کالانتر که مشغول گشت زنی بود رساندم درحالیکه دعا میکردم: خدایا، نگذار پسرک بمیرد.
هدی مورفی، سنت پترزبورگ، تایمز
این استاد روزنامهنگاری این خبر با سبک ساعت شنی را اینگونه تشریح میکند: در خبر شلیک به کودک ۱۶ ماهه حجم مطالب دوهرم بهطور اتفاقی حدوداً مساوی شده است. درحالیکه اینیک قانون نیست، اینکه چه حجمی باید در هرم اول باشد و چه حجمی در هرم دوم بسته به موضوع و محتوای مطالب و سیاستگذاری شما دارد. سبک ساعت شنی، مدل احیاء شده سبک تلفیقی است، لذا چنانچه حجم مطلب شما و محتوای خبر بهگونهای نبود که یک هرم خبری (هرم اول) از آن تولید شود، وسواس را کنار بگذارید و به نوشتن خبر به سبک تلفیقی (سبک تاریخی همراه با لید) بسنده کنید. اما در توضیح خبر«هدی مورفی» باید گفت: خبر با یک نقلقول شروع میشود که در همان ابتدا و به سبک هرم وارونه ما را از اصل موضوع مطلع میسازد. همانطور که ملاحظه میکنید. ترسیم اطلاعات جمعآوریشده و مصاحبهها با شناسایی منابع بهصورت نوبتی انجامگرفته است.
مثل تمام خبرهای داستانی این خبر نیز یک شروع، یک میانه و یک پایانبندی دارد. خانم ریکس میافزاید: «خودم را به ماشین معاون کالانتر که مشغول گشت زنی بود رساندم درحالیکه دعا میکردم: خدایا، نگذار پسرک بمیرد.»
نویسنده در هرم پایانی بهدرستی از نقلقولهای نمایشی و جزئیات روشن استفاده میکند که یک نمای داستانی بسازد و خواننده بههیچوجه آن را در هرم بالا نمیبیند: «زمانی که اتیس، اسلحه را زیر بالش کاناپه پیدا میکند، ملوین اطراف اتاق نشیمن پرسه میزده است. وی اسلحه را برداشته و یکبار شلیک میکند.» دقت کنید، مطالب خارج از اصل داستان، در هرم وارونه بالا ذکرشده است: «به گفته مقامات کلانتری، هنوز مشخص نشده که مالک تپانچه کیست و این موضوع در دست بررسی است. طبق قوانین ایالتی، اگر مالک اسلحه آن را جایی در دسترس کودکان بگذارد، مجرم و مشمول مجازات خواهد بود.» لذا اگر شما نیز از این سبک استفاده میکنید، مطالبی را که خبر را کامل میکند، اما داستان اصلی را شرح نمیدهد در هرم اول ذکر کنید و در بخش هرم دوم صرفاً داستان را شرح دهید. سبک ساعت شنی، بهگونهای است که همنظر سردبیرانی را که نگرش سنتی دارند برآورده میکند و هم بهخوبی خوانندگان کمصبری را که بهآسانی از نگرش تفریحی به خبر خسته میشوند، راضی نگاه میدارد.
از سوی دیگر مخاطبانی را که میخواهند کمی خبر کاملتر و از جزئیات بیشتری برخوردار باشد و موضوعات بیشتر شکافته شود، راضی و خوشحال میکند. بهعبارتدیگر ساعت شنی هم نیازهای خبری خواننده را برآورده میسازد و هم به میل و علاقه طبیعی و ذاتی او به داستان توجه دارد. البته اگر شما یک مطلب اقتصادی یا سیاسی داشته باشید که اطلاعات آن استعداد ورود به سبک ساعت شنی را داشته باشد، ممکن است سختی خبر، داستانی بودن آنها – به معنای اخیر – تحتالشعاع قرار دهد.