مریم امیری، روانشناس بالینی
اکثر افراد هنگام روبرو شدن با موقعیتهایی که تهدیدکننده است، احساس ترس و حتی اضطراب میکنند. گاهی برخی از افراد واکنشهای بیشازحد معمول به موقعیت تهدیدکننده نشان میدهند و قادر به کنترل آن نیستند و علائمی چون مشکل به خواب رفتن، تندشده ضربان قلب، احساس ضعف، لرزش بدن و تعرق، درد در ناحیه سینه، دشواری تنفس و احساس از دست دادن کنترل را نشان میدهند.
دکتر محمدتقی براهنی روانشناس نامی در جلد دوم کتاب «زمینه روانشناسی» اشارهکرده که «بروز نشانهها و علائم یادشده در هر فردی، میتواند او را در طبقهبندی اختلالات اضطرابی قرار دهد. ترس و اضطراب ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و اضطراب میتواند عامل ترس باشد گرچه عوامل متعدد دیگری میتوانند عامل ایجاد ترس و اضطراب باشد. اگرچه ترس و اضطراب حالات هیجانی نابهنجاری نیز تلقی میشوند اما گاهی اوقات افراد نرمال و بهنجار نیز دچار این حالات هیجانی نابهنجار نیز میشوند. بهعنوانمثال ترس از بلندي، مار، سگ و…»
بیشتر بخوانید:
چگونه میتوانیم سلامت روانی خودمان را بهبود ببخشیم؟
چگونه با افکار مزاحم برخورد کنیم؟
تفاوت ترس و اضطراب
دکتر نصرالله پورافکاری، روانپزشک و استاد دانشگاه در ترجمه کتابش با عنوان «روانشناسی نابهنجار» بهتفصیل به ترس و اضطراب پرداخته است. در این کتاب چهار جزء مهم در پاسخ و واکنش به ترس مطرحشده است. «جزء شناختي» که در آن فرد هنگام مواجهه با موقعیت ترسناک، از اینکه ممکن است در معرض خطر احتمالی و یا آسیب جسمی قرار بگیرد، احساس دلشوره پیدا میکند. در این وضعیت نشانههایی چون گشادشدن مردمک چشم و تغییر در تنفس (تند شدن تنفس و ضربان قلب) و مشکل گوارشی چون عدم کنترل ادرار در وضعیت جسمی فرد ظهور مییابد. «جزء هيجاني» که بروز احساسات و رفتارهایی چون احساس پریشانی و نگرانی، احساس ضعف و لرزش دست و بدن و درنهایت فرار از موقعیت ترسناک، برای محافظت از خود در برابر آسیب احتمالی جسمی و جانی را شامل میشود. البته واکنش فرد در اضطراب، شدیدتر از واکنش او در موقعیت ترس است به این معنی که در اضطراب فرد از احساس اضطراب خود رنج میبرد و حتی در مواقعی توان فرار کردن از موقعیت اضطراب زا را ندارد. چون نمیداند که علت اصلی اضطراب او چیست.
درواقع این همان تفاوت اصلی بین ترس و اضطراب است. در ترس فرد میداند که از چه چیزی میترسد. واکنشهای افراد در اجزاي جسمي و هيجاني در اضطراب و ترس مشابه است اما معمولاً واکنش افراد مضطرب شدیدتر از افرادی است که دچار ترس شدهاند. پورافکاری همچنین معتقد است که عوامل فرهنگی، آموزشی و تحصیلی، مذهبی، اجتماعی و میزان پیوستگی بین عوامل فرهنگی و اجتماعی در ایجاد اضطراب مؤثرند.
ديويد برنر، روانپزشک در آمریکا در کتابش «از حال بد به حال خوب» که از سوی مهدی قراچهداغی برگردان فارسی شده است، ترس را واکنشی شیمیایی و فیزیکی در مواجهه با موقعیت خطرناک دانسته است. به باور او ترس مشکلی است که میتواند تأثیر منفی بر زندگی فرد گذاشته و مانع فعالیتهای روزمره و روزانه فرد شود. ديويد برن، اضطراب را واکنش فرد در برابر خطری میداند که اصلاً وجود خارجی ندارد. او «اضطراب مرضی» را حالات هیجانی دردآوری میداند که با نشانههای جسمی یا فیزیکی همراه است و فرد درنتیجه آن احساس بیتابی و بیقراری میکند که خود از علت اصلی آن آگاه نیست.
افرادی که دچار اضطراب هستند ازنظر ظاهری و بالینی علائمی در چهره و حالات بدنی خود بروز میدهند و از این منظر شناسایی و تشخیص اضطراب کار دشواری نیست. بهعنوانمثال فرد ناراحت و بیمناک به نظر میرسد و قادر به تمرکز کافی نبوده و احساس میکند که فراموشکار شده است. همچنین در هنگام درمان عموماً مشکلات خواب و کابوسهای شبانه را گزارش میکنند. دکتر جواد وهابزاده روانپزشک، نیز در کتابش «مباحث عمده در روانپزشکی» به نشانههایی دیگر از اضطراب اشارهکرده است که این علائم شامل علائم جسمانی چون تپش قلب، فشارخون، فشار قفسه سینه، ناراحتی شکم، خستگی و تاری دید و در برخی از موارد شدید اضطراب لکنت زبان را نیز شامل میشود.
مرز بین ترس بهنجار و نابهنجار
دکتر نصرالله پورافکاری، روانپزشک و استاد دانشگاه در کتابش «روانشناسی نابهنجار» درباره ترس بهنجار و نابهنجار معتقد است: وقتیکه فرد در برابر موقعیت خطر واقعی قرار بگیرد بهعنوان تجربه ترس بهنجار قلمداد میشود. بهعنوانمثال کارگری که در ارتفاع کار میکند با وزش باد شدید دچار ترس میشود که منبع ترس معقول و طبیعی است. اما برعکس وقتیکه فرد در موقعیتی قرار میگیرد که خطر واقعی و حتی احتمالی در کار نباشد و بترسد، آن ترس نابهنجار است. چنانکه برخی از مردم در برابر موقعیتهایی که حتی خطر احتمالی هم ندارد، میترسند. بهعنوانمثال نزدیک شدن به سگی که با زنجیر محکمی مهارشده است، خطری برای فرد ندارد. زمانی که واکنش فرد در ترسهای نابهنجار باوجود منطقی نبودن آن تشدید شود در طبقهبندی «اختلال فوبیا» ی خاص قرار میگیرد؛ به این معنی که فرد خود میداند که سگی که با زنجیر مهارشده خطری برای او ندارد و او از این مسئله آگاه است اما بااینوجود واکنشهای شدید و غیر نرمال از خود نشان میدهد.
در اضطراب اما فرد مدام در فکر پیشبینی کردن آینده است و حتی بهطور خلاقانهای تخیلش را در این زمینه به کار میگیرد. دکتر پورافکاری معتقد است «فرد مضطرب مدام در پی پیشبینی خطری است که مشخص نیست اتفاق بیافتد یا خیر. این در حالی است که فرد در احساس ترس با موقعیت تهدیدکننده روبرو شده است». یکی دیگر از موارد تمایز ترس و اضطراب این است که فرد در حالات اضطرابی سعی میکند بهطور انتخابی به چیزهایی که در محیط اطرافش هستند توجه کند. درواقع فرد از این طریق سعی میکند علت اضطراب خود را ثابت کرده و نشان دهد که اضطراب او غیرمنطقی نبوده است.
ترسهای عاطفی از فردی به فردی دیگر متفاوت هستند
جوزف اُکانر نویسنده مشهور روسی که کتابش، «خودتان را از غلبه بر ترس آزاد کنید» کتابی که سال ۲۰۰۵ در زمره کتابهای پرفروش قرار گرفت، درباره ترس نوشته است: صدا و احساسهایی که فرد در موقعیت ترس حس میکند، ممکن است حاصل تخیلات فرد باشد و فرد به هنگام ترس واکنشها و پاسخهایی دهد که با تغییرات جسمی همراه است. ازجمله میتوان به رنگپریدگی، گرد شدن چشم، خشک شدن دهان، دلهره و گریه کردن اشاره کرد. اُکانر معتقد است برخی از ترسها ذاتیاند؛ مانند ترس از افتادن از بلندی و برخی از ترسها نیز اکتسابی هستند مانند ترس از پزشک و بیمارستان و تصادف ماشین که منجر به پاسخهای عاطفی فرد به موقعیت تهدیدکننده میشود. درواقع ترسهای هیجانی از فردی به فردی دیگر میتواند متفاوت باشد.
اضطراب شما از چه نوعی است؟
دوان پیشولتز، روانشناس اجتماعی و نویسنده آثار روانشناسی از آمریکا در کتابش «نظریههای شخصیت»(ترجمه، یحیی سیدمحمدی) بر این باور است که اضطراب به فرد هشدار میدهد که خطری و یا موقعیت تهدیدکنندهای در کمین اوست و باید از خودش محافظت کند.
زیگموند فروید نیز پایههای اضطراب را مشکلات روحی و روانی ارزیابی میکند. او معتقد است که انسان اولین اضطراب را از «ضربه تولد» احساس میکند. فروید بر این باور است که این ضربه تولد بهعنوان الگوی اضطرابی برای فرد در واکنش به ترسهایی خواهد بود که در آینده، فرد آنها را تجربه خواهد کرد. فروید اضطراب را به سه دسته تقسیم کرده است.
اضطراب واقعی: نوعی از اضطراب است که به فرد کمک میکند تا خود را از عوامل تهدیدکننده و خطرناک محافظت کند؛ مانند آتش، طوفانها، زلزله و بلایای طبیعی و زمانی که عامل خطر از بین رفت اضطراب نیز فروکش میکند.
اضطراب روان رنجور: این نوع اضطراب ریشه در دوران کودکی فرد دارد و حاصل تعارضات فرد بین ارضای نیازهای غریزی و واقعیت است. بهعنوانمثال کودکانی که در دوران کودکیشان به خاطر ابراز تکانههای جنسی و یا پرخاشگری از سوی والدینشان تنبیه میشوند.
اضطراب اخلاقی: این نوع حاصل احساس عذاب وجدان و یا ترس از عذاب وجدان و گناه است. فرد زمانی که تمایل به ابراز تکانههای غریزی دارد که با اخلاقیات منافات دارد، احساس شرم و گناه میکند و دچار عذاب وجدان زیادی میشود.
بر اساس نکات مطرحشده میتوان گفت که اضطراب و ترس ناشی از ناتوانی فرد در مقابله با فشارهای روانی است. گاهی نیز اضطراب ناشی از شکستهای اجتماعی فرد و گاهی نیز به دلیل عدمحمایتهای فرد ازجمله همسر، خواهر و برادر، دوستان و اطرافیان فرد باشد. با توجه به تقسیمبندی انواع اضطراب در بالا در برخی از موارد که ترس و اضطراب شدید است، درمان و کاهش علائم ترس و اضطراب نیاز به ریشهیابیهای عمیقتری دارد.
منبع: ایندپندنت