حدود یکصد و چهل سال پیشی وقتی به دستور ناصرالدینشاه، بزرگترین نمایشخانه ایران با گنجایش بیست هزار تماشاچی توسط مهندسین انگلیسی ساخته شد، از تنها چیزی که در این عمارت عظیم خبری نبود، سیستمهای صوتی بود! علاوه بر این تماشاخانه که بعدها تکیه دولت نام گرفت، تکایای بسیاری نیز ساخته شد همانند، تکیه نایبالسلطنه، تکیه عضدالملک، تکیه صاحبدیوانی و غیره که عمدتاً در ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا(س) در ماه محرم، محل جلوس تعزیهخوانان نام دار و اجرای مراسم آئینی تعزیه بود. هیچکدام از تاریخ نویسان، تذکر نویسان و یا سفرنامه نویسان هرگز موردی را نقل نکردهاند که بازیگران تعزیه از میکروفون یا بلندگو استفاده کرده باشند! آنهم برای جمعیتی کثیر که پیرامون محل نمایش تجمع میکردند! اما حالا در فاصلهای کمتر از ده متر با تماشاچی، همه تعزیهخوانها، میکروفون به دست میگیرند یا اگر تهیهکننده خوشذوقی وجود داشته باشد از میکروفونهای بیسیم گردنی (HF) هم استفاده میکنند!
بیان عنصر فراموششده
اگر سروصدای شهر و اصوات مزاحم را دلیلی قابلقبول برای استفاده از تکنولوژی صدا برای تعزیهخوانها (بهناچار!) بپذیریم، سؤال اصلی بیپاسخ میماند، اینکه چرا در سالن تئاتر شهر با سیستم آکوستیک اخیراً بازسازیشده و یا حتی سالنهای کوچکتر چهارسو و قشقایی با مساحتی کمتر از صد مترمربع و فاصلهای حداکثر پانزده متری با تماشاچی، چرا صدای بازیگران، بهویژه وقتیکه بر اساس میزانسن پشت به تماشاچی قرار دارند، اصلاً شنیده نمیشود!
معضل اصلی، پدیده جدی، واقعی، غیرقابلانکار، مهم و البته فراموشی شده تئاتر یعنی بیان است!
کارگردانهای بزرگ و زیادی را سراغ دارم که برای اجرای بهتر نقش علیرغم عدم تناسب فیزیک بازیگر فقط به خاطر قدرت صدا، نقشی را به بازیگری خاصی سپردهاند! تنالیته، حجم و قدرت صدا بهعنوان اصول اولیه بیان صحیح برای هر بازیگر تئاتر الزامی است. بیتوجهی بازیگران تئاتر به مقوله پرورش صدا، ظاهراً تبدیل به یک اپیدمی شده است. در این میان، عدم آموزش صحیح نیز مزید بر علت است. شیوه مرسوم و البته غلط، تکرار اصوات و آواهایی است که بدون هیچ پشتوانه علمی و فقط بر اساسی سابقهای (آاَاِاوای) صورت میگیرد!
به نظرم یک مثال ورزشی برای تبیین موضوع بیراه نباشد. فوتبالیستها، هرروز ساعتها تمرین میکنند، از نرمشهای مختصر (هوازی) گرفته تا نرمشهای سنگین، دویدن با سرعتهای متفاوت و آمادهسازی بدن، دستور کار هر مربی فوتبال است. فوتبالیستها در تمرین، شوت میزنند، پاس میدهند، زدن ضربه پنالتی را تمرین میکنند، در درگیریهای فیزیکی قدرت بدنی خود را افزایش میدهند و غیره؛ اما بارها و بارها در حین پخش مسابقات فوتبال دیدهایم که بازیکنان قبل از ورود به زمین و بهویژه در هنگام تعویض، چنددقیقهای با حرکتهای کششی بدن خود را اصطلاحاً گرم میکنند و بعد به زمین میروند.
تمرین بیان نیز همینگونه است، بازیگران تئاتر، ابتدا باید قدرت صدای خود را بشناسند تا در صورت کاستی، آن را افزایش دهند. با تمرینات مکرر در مورد حروفی که برای خروج آن از مجاری صوتی اشکالدارند (معمولاً حروف ل - ر - س - ش - ص - ض) راهحل بیابند. با مکانیزم دستگاه صوتی خود آشنا باشند، برای تقویت تارهای صوتی بکوشند، از مواد دخانی یا غذاهایی که باعث ایجاد حساسیت در سیستم صوتی میشود، پرهیز کنند.
با تمرینات پیوسته امکان خلق اصواتی را برای سنین مختلف (پیری یا حتی کودکی) تجربه کنند و بیشتر و مهمتر از همه اینکه با افزایش سطح مطالعه خود در تمامی زمینهها بهویژه ادبیات، خوانش صحیح کلمات را بیاموزند. بیان صحیح و کامل جزو لاینفک هنر بازیگری است. بابیان کامل میتوان مخاطب را به درک صحیح موضوع رهنمون کرد. بیان بازیگر مثل اثرانگشت او، باید منحصربهفرد باشد، تقلید ناشیانه و عموماً از صداهایی که دوست داریم بزرگترین آسیب برای یک بازیگر تئاتر است.
علیرضا غفاری