تئاتر «ورباتیم»[1] یا همان «واژه به واژه» درواقع شاخهای از تئاتر مستند است. در این نوع تئاتر روال کار به این شکل است که متن نمایش از طریق مصاحبه با آدمهای واقعی و جمعآوری حرفهای ثبتشده آدمها در اسناد رسمی مانند شهادت، اقرار و گزارشهای ثبتشده در جریان دادگاهها و تحقیقات رسمی یا مصاحبههای صوتی تصویری موجود در آرشیو رسانهها شکل میگیرد.
نکته کلیدی در این نوع تئاتر این است که عبارات گفتهشده توسط آدمهای واقعی عیناً و بدون هیچ نوع تغییر توسط اجراکنندگان نمایش بیان میشود. در این نوع نمایش کار نمایشنامهنویس، نه داستانپردازی بر مبنای قدرت تخیل خودش، بلکه تحقیق، جمعآوری اطلاعات، انتخاب اطلاعات ضروری و ترکیب و تلفیق اطلاعات واقعی در یک ساختار متناسب است.
«تئاتر واژه به واژه» همانطور که «ویل هموند» و «دن استوارت» در کتاب خود اشارهکردهاند، نه یک فرم هنری بلکه نوعی تکنیک است. «تئاتر واژه به واژه» درواقع شیوهای از تئاتر است که حرفهای آدمهای واقعی مانند حرفهایی که در مصاحبههای خصوصی بیان کردهاند یا حرفهایی که در عرصه عمومی بیان کردهاند و ثبت و ضبطشده را عیناً و بدون تغییر وارد متن درام میکند. نکته گیجکننده رواج فراوان این تکنیک در روزگار ما است: طوری که به هر سمت نگاه میکنید، کسانی در حال استفاده از این شیوه هستند.
نمونه آن، نمایش پرسوجو است: نمایشی که حاصل تحقیق و پژوهشی درباره «بحران در صنعت روزنامه» است و اخیراً در اسکاتلند روی صحنه رفته است. نمونه دیگر آن نمایش «تمام زندگیام کجا بودهام» به کارگردانی آلکی بلیتس بود که اخیراً اجرایش به پایان رسید: آنهم از همین شیوه استفاده میکرد و در آن شاهد مصاحبههایی با مردم واقعی بودیم که دراماتیزه شده بود و به نظرم هیچ بعید نیست اگر این موج گیجکننده ادامه پیدا کند و مثلاً همینالان کسی – شاید یکی از کسانی که سابقه همکاری با سالن تئاتر ترایسیکل را دارد – در حال خیالپردازی درباره تحقیقات لوسن در مورد رسوایی همدستی پلیس بریتانیا و برخی رسانهها در ماجرای هک کردن تلفنهای همراه عدهای از شهروندان و چهرههای معروف و سرقت اطلاعات خصوصی آنها و تبدیل آن به تئاتر باشد.
چیزی که شاید شگفتآور باشد، این است که این نوع «برخورد مستند با وقایع روز» در تئاتر سابقهای نسبتاً طولانی دارد. همانطور که ویل هموند و دن استوارت به ما یادآوری میکنند، تلاش برای رسیدن به «تئاتری که مبتنی بر حقایق مستند باشد» اصولاً یکی از خصوصیتهای در حال پیشرفت تئاتر قرن بیستم بوده است. آروین پیسکاتور، کارگردان مشهور تئاتر آلمان و از چهرههای شاخص در شکلگیری جریان تئاتر مستند (1893-1966) یکی از پیشروان ایده «تئاتر روزنامهای»[2] بوده است.
در دهه 50 و 60 هم ما شاهد ظهور ناگهانی نوعی تئاتر مبتنی بر اسناد و واقعیت بودیم که بهعنوان نمونه مشخص آن میتوان به نمایشنامه اریک بنتلی با عنوان «هستی یا تا حالابودهای؟» اشاره کرد: نمایشنامهای که با جمعآوری اظهارات واقعی افراد در برابر «کمیته ضد کمونیسم» در ایالاتمتحده امریکا در دوران «مک کارتیسم» و ترکیب دراماتیک آنها شکلگرفته بود. حتی در سال 1958 نیز اثری از رابرت آردری با نام «سایه قهرمانان» در لندن اجرا شد که کنت تینان، منتقد و نویسنده بریتانیایی با لحن تحسینآمیزی از آن بهعنوان «نوعی خطابه مصور در باب انقلاب مجارستان» یادکرد. امروز تئاتر «واژه به واژه» چه بهعنوان نوعی فرآیند و چه بهعنوان نوعی محصول، نهتنها همهجا دیده میشود، بلکه قابلیت انعطافپذیری خودش را در ابعاد وسیعی گسترش داده است.
ماکس استنفورد کلارک، کارگردان باسابقه تئاتر، مدتهاست از کار روی مصاحبههای تحقیقی بهعنوان نوعی شیوه تمرینی استفاده میکند و حتی وقتی روی نمایشنامههای داستانپردازانهای مانند «پول خطرناک» نوشته کریل چرچیل کار میکند هم اثر این شیوه بهخوبی در کارش دیده میشود. آلکی بلیتس توانسته شیوهای ابداع کند که در آن علاوه بر «محتوای گفتارها» حتی «آوای سخن گفتن مردم عادی» هم روی صحنه تئاتر بازتولید میشود. بهعنوانمثال او در نمایش «جاده لندن» که روی یک پرونده قتل سریالی زنان روسپی در منطقهای از انگلستان متمرکزشده بود، نشان داد که چگونه ملودی موجود در الگوهای گفتاری، حتی میتواند بهعنوان منبعی موسیقایی به کار گرفته شوند. سالن تئاتر ترایسیکل در لندن هم شهرت خود را مدیون تولید یکسری «نمایشهای محکمهای است که نخستین آنها با عنوان «نیمی از تصویر» در سال 1994 روی صحنه رفت و نمایشی بود که بر پایه تحقیقات عمومی درباره فروش اسلحه به عراق شکلگرفته بود.
قابلیتهای «تئاتر واژه به واژه» آنقدر گسترش پیداکرده که میتواند حتی در نمایش هجوآمیزی مانند «نگهداری از بچه» اثر دنیس کلی هم جای مناسب خودش را پیدا کند: این نمایش، کمدی هجوآمیز و نیشداری بود که با «ژانر» تئاترهای «واژه به واژه» شوخی میکند و «تظاهر به مستند بودن همهچیز» را به شیوهای خلاقانه به کار میگیرد.
مایکل بیلینگتون، گاردین، ترجمه فاتح فرومند