بازلیتز در اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی به تحصیل در رشته نقاشی در شرق آلمان مشغول شد. او زندگی حرفهای خود را با نقاشی «متفاوت و جسورانهای» شروع کرد که مدرسه هنر برلین-وایسِنزه آن را به خاطر آنچه «نپختگی هنری» میدانست، دور انداخت. این نقاشی یکی از مشهورترین کارهای بازلیتز است.
نام اصلی این نقاش هانس-گئورگ کِرن است. او در منطقه کوچکی به نام «دویچ بازلیتز» در شهری در ایالت زاکسن آلمان به دنیا آمد و بعداً نام منطقه تولدش را بهعنوان نام هنری خود برگزید. در این تصویر یکی از آثار متأخر بازلیتز با عنوان «دروازه باز» دیده میشود. بازلیتز با مرتجعان هنری که در شرق و غرب آلمان با آنها مواجه میشد، مبارزه میکرد. در آن زمان در آلمان شرقی نقاشی از قالبهای مرسوم تبعیت میکرد، درحالیکه در آلمان غربی به فرمهای انتزاعی بهای خاصی داده میشد. بازلیتز به هیچکدام از این دو ایدئولوژی تعلقخاطر نشان نداد. او درنهایت در تابلوی «شام دیرهنگام در درسدن» (تصویر) به جابهجا کردن سوژهها پرداخت.
بین سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۵ بازلیتز ۶۰ «تابلوی روسی» ساخت که در آنها به بیگانه سازی سوژههایی پرداخته بود که در جوانی در آلمان شرقی (سابق) با آنها آشنا شده است. بازلیتز که در شرق آلمان زاده شده است، سال ۱۹۶۹ به نقاشی وارونه روی آورد. او تاکنون به این سبک وفادار مانده است. نقاشیهای وارونه بازلیتز او را در دهه ۱۹۷۰ میلادی به شهرت رساندند.
بازلیتز در مصاحبهای با مجله تلویزیونی «یورومکس» دویچه وله میگوید: «ایده این نقاشیها را خیلی دوست دارم. باورم نمیشود این من بودم که این ایده را ابداع کردم. زمانی که مشهور نبودم اینجور نقاشی کردن را معرفی کردم. آن زمان همکارانم این ایده را نپسندیدند.»
نمایشگاه دوسالانه درسدن در سال ۲۰۰۹ بهانهای بود برای بازلیتز تا مجسمههای چوبی خود با نام «خانمهای درسدنی» را به نمایش بگذارد. این نمایشگاه به مناسبت ۲۰ سالگی فروریختن دیوار برلین در درسدن برگزار شد. این بار، بازلیتز چوب را بهعنوان ابزار هنری انتخاب کرده بود. او دراینباره گفته است: «وقتیکه مدت طولانی با چکش به جانش بیافتم، چوب دیگر چوب باقی نمیماند.» بازلیتز در طول دوره کاری بیش از شش دههای خود، تعدادی مجسمه یادبود ساخته است.