سلیس: طنز و کمدی از سالهای دور با چالشهای ریزودرشتی همراه بوده و کمدینهایی موانع را از سر گذراندهاند که تدبیر و تحمل بیشتری داشتهاند. حمید ماهیصفت را باید در ردیف کمدینهایی قرار داد که در همهسالهای فعالیت حرفهایاش از ابتدای دهه هفتاد تاکنون با جوکگویی و تقلید صدا روزبهروز بر مخاطبانش افزوده و حتی در دورانی که محبوبیتش را بین مردم به اوج رسانده از گزندهای احتمالی در امان مانده است؛ هنرمند شصت سالهای که از شوخی با چهرههای سیاسی تا تقلید صدای خوانندههای لسآنجلسی در کارنامهاش به چشم میخورد، اما باگذشت نزدیک به سه دهه، مصون مانده و حالا خودش را جوکری بیرقیب میداند و درباره آنچه این روزها بهعنوان کمدی به مردم عرضه میشود سخن میگوید؛ «کمدین زیاد داریم اما ایران یک جوکر دارد و آنهم حمید ماهی صفت است.»
از اوایل دهه هفتاد بود که بهعنوان کمدین به شهرت رسیدید. اجرای کمدی از چه زمانی به شغل شما تبدیل شد؟
از هشتسالگی علاقه زیادی به خنداندن اطرافیانم داشتم. در سال 57 که از طرف مدرسه به اردوی رامسر رفتیم در رشته کمدی اول شدم، اما نخستین بار در سال 1350، وقتی دوازده سالم بود در مدرسه روی سن رفتم و برنامه اجرا کردم. در سال 1370 در کنار شغلم که تولید پوشاک در ساختمان پلاسکو بود، کمدی هم اجرا میکردم و در سال 1375، بعد از اجرای یک برنامه در سفرهخانه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به شغل اصلیام تبدیل شد. یکشب با سفارش صاحب سفرهخانه روی سن رفتم که دو دقیقه برنامه اجرا کنم اما نیم ساعت طول کشید و بعدازآن قرار شد هر شب همانجا برنامه اجرا کنم.
وقتی برای نخستین روی سن رفتید، کمدینهای امروزی چندساله بودند؟
وقتی در اینترنت جستوجو کردم متوجه شدم مثلاً مهران مدیری در سال 1350 که برای نخستین بار کمدی اجرا کردم چهارساله بوده و دوست خوبم حسن ریوندی 2 یا 3 سال بعد به دنیا آمده است.
شما بهعنوان یکی از کمدینهای پولساز شناخته میشوید. بابت نخستین اجراها چقدر دستمزد گرفتید؟
در آن سالها وضع مالی خوبی نداشتم و تا یک سال در سفرهخانه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مجانی کمدی اجرا میکردم اما آرامآرام مردم مرا شناختند تا جایی که وقتی به مراسم مختلف دعوت میشدم درباره دستمزد همصحبت میکردند. کارم را با دستمزدهای خیلی کم شروع کردم و بابت یکشب اجرا 40 هزار تومان میگرفتم. کمکم دستمزدم را بالا بردم تا امروز که 10 میلیون تومان بابت هر اجرا دریافت میکنم.
پس بهطور میانگین ماهی 2 میلیارد تومان بابت اجرای کمدی و جوکگویی درآمد دارید؟
البته هر شب برنامه اجرا نمیکنم و برخی برنامهها خیرخواهانه است. علاوه بر این در ماههای محرم و صفر هم اجرای کمدی تعطیل است. بهجایی رسیدهام که انگیزه مالی ندارم و صرفاً با خنداندن مردم راضی میشوم؛ مثلاً گاهی برای زندانیان کمدی اجرا میکنم و گاهی به آسایشگاه کهریزک میروم و با سالمندان حرکات موزون انجام میدهم.
در این سالهای طولانی که مشغول اجرای کمدی هستید پایتان به عروسیها بازشده است؟
در عروسیهای لاکچری و مراسم قانونمند و تفکیکشده که در هتلها برگزار میشود برنامه اجرا کردهام، چون میخواهم در این حرفه پایدار باشم و به همین دلیل خیلی راحت به ارشاد و اداره اماکن چشم میگویم؛ مثلاً میگفتند به عروسیهای مختلط نروید و من هم میگفتم چشم.
اینکه در آن سالها فضای مجازی هنوز شکل نگرفته بود، برای کمدینی مثل شما که معمولاً به خط قرمزها نزدیک میشود یک خوششانسی محسوب میشده یا فکر میکنید از یک امکان فوقالعاده محروم بودهاید؟
آدم موفق واقعی کسی است که بدون تکیه به فضای مجازی یا صداوسیما توانایی خودش را نشان دهد و شناخته شود. چند سال قبل از من پرسیدند شما مشهورتری یا عادل فردوسیپور که در جواب گفتم شما صداوسیما را از فردوسیپور بگیری چیزی از او باقی نمیماند، اما من بدون بهره بردن از تریبون صداوسیما حمید ماهیصفت شدم.
البته در این سالهای طولانی از حمایتهای نامحسوس برخی مسئولان بیبهره نبودهاید.
من به 2 شاهکار زندگی هنریام افتخار میکنم؛ یکی اینکه بدون کمک صداوسیما به اینجا رسیدم و دیگری اینکه عضو هیچ گروه و جناحی نبودهام. مثل مردم عادی، فردی مسلمان و عاشق میهنم هستم و ترجیح دادم با خودداری از ورود به عالم سیاست، خودم را درگیر حاشیههای ناخواسته نکنم. احساس میکنم برخی عامدانه خودشان را درگیر حاشیه میکنند تا مطرح شوند و نامشان بر سر زبانها باشد، اما چهارتا فالوئر ارزش این کارها را ندارد.
این روزها بسیاری از ورزشکاران و حتی سلبریتیها وارد عالم سیاست شدهاند. در سالهای اوج محبوبیت برای ورود به عالم سیاست وسوسه نشدید؟
چندین بار از سوی افراد مختلف پیشنهاد داشتم که وارد سیاست شوم. در سال 1380 که برای اجرای برنامه در سفارت ایران در کانادا به اوتاوا رفتم، آقای محمدجواد لاریجانی به شوخی گفت مردم دوستت دارند و اگر برای نمایندگی مجلس کاندیدا شوی حتماً رأی میآوری. من هم گفتم حتی اگر مقام ریاستجمهوری را بدون برگزاری انتخابات به من بدهند نمیپذیرم، چون ممکن است رئیسجمهور حرفی بزند که عدهای را ناراحت کند، اما کمدین کارش فقط خنداندن مردم است.
در برنامههای مختلف صدای افراد سیاسی و برخی مقامات را هم تقلید کردهاید و بین سیاسیون دوستان و دشمنان زیادی دارید. واکنش آنها به تقلید صدایشان چه بوده است؟
مواردی ازایندست زیاد نبوده است؛ مثلاً نوحههای صادق آهنگران را میخواندم و تقلید صدای او را بلد بودم، اما فقط برای خودش و بهصورت تلفنی اجرا کردهام. به خاطر علاقه بسیار زیادی که به مرحوم هاشمیرفسنجانی داشتم صدایش را تقلید میکردم. ایشان معتقد بود کسی که صدای مرا تقلید میکند حرفهای خودم را بزند. 3 ماه قبل از فوت آقای هاشمی برای کسب حلالیت خدمت ایشان رسیدم و گفتم که از من راضی باشید که صدای شما را تقلید کردم. آقای هاشمی هم لبخند زد و گفت: «بله شنیدهام. بههرحال مردم باید شاد باشند، موفق باشید».
بیشتر بخوانید:
کمدینهایی که امسال باعث شدند چنددقیقهای غمهایمان را فراموش کنیم
همه آنچه باید درباره کمدی استندآپ (طنز حضوری) بدانید!
گفتوگو با رامبد جوان طراح، کارگردان و مجری برنامه خندوانه
خیلی از کمدینهای نسل جدید از طریق اجرای استندآپ کمدی وارد کار بازیگری شدهاند، چرا شما هیچوقت سراغ بازیگری نرفتید؟
در سال 1380 بهطور اتفاقی مسعود کیمیایی را در تورنتو ملاقات کردم و چند ساعت باهم حرف زدیم. آقای کیمیایی گفت پیشنهادهای زیادی به تو میشود اما هیچکدام را قبول نکن و از روی این صندلی که روی آن نشستهای بلند نشو. کمدی شاخههای مختلفی دارد، اما منظور آقای کیمیایی جوکگویی بود. وقتی به ایران برگشتم از بازی در سینما و تئاتر و تلویزیون گرفته تا مجریگری، کارهای تبلیغاتی و احداث واحدهای خدماتی مثل سالنهای مد و زیبایی و ورزشی به نام حمید ماهیصفت، پیشنهاد داشتم، اما برخلاف میل باطنیام همه آنها را رد کردم. نمیدانم چرا چشمبسته به توصیه آقای کیمیایی عمل کردم، اما بعدها دیدم مجری بازیگر شده، بازیگر مجری شده، خواننده بازیگر شده، یک فوتبالیست بازیگر و فوتبالیست دیگری خواننده شده و حتی بچه فلان بازیگر کار خوانندگی میکند یا پسر فلان تهیهکننده مجری تلویزیون شده، اما من از روی آن صندلیای که آقای کیمیایی گفته بود بلند نشدم. الآن هم به ضرس قاطع میگویم در ایران هزاران کمدین داریم اما جوکر یکی داریم و آنیک نفر حمید ماهیصفت است.
فکر نمیکنید با این کار برای آینده سرمایهگذاری کردید و این سرمایهگذاری خوب جواب داد؟
صدالبته که همینطور است. هنوز هم خیلیها میگویند یک نفر در فلان مهمانی داشت ادای شما را درمیآورد و جوک میگفت. جالب است که یک نفر در انگلیس به من میگفت ایرانیهای اینجا وقتی میخواهند به حرفی استناد کنند میگویند به قول حمید ماهیصفت؛ این مرجع بودن برای من یک دستاورد است.
خیلیها شما را بهعنوان کمدین میشناسند، اما شما روی مهارت در جوکگویی تأکید میکنید. تمایل خودتان به کمدی است یا جوکگویی و یا شومنی؟
شومن نیستم چون مؤلفههای مشخصی دارد و خودم را آیتمی از یک شو میدانم. کمدین هم ممکن است مثل خانم مرجانه گلچین بازیگر باشد یا مثل مرحوم منوچهر نوذری گوینده باشد. یا ممکن است مثل رضا عطاران بازیگر سینما باشد و یا مثل بهزاد محمدی بازیگر تئاتر. کمدین میتواند استندآپ هم اجرا کند که بین استندآپهای فعلی کار یوسف کرمی را میپسندم. جوکربودن یکی از شاخههای کمدی است و مردم مرا بهعنوان تنها جوکر ایران میشناسند. شاید نتوانم بازیگر کمدی خوبی باشم، اما جوکر باید چند تخصص مثل فن بیان، اشراف کامل بر گویشهای مختلف، اطلاع دقیق از تاریخ و جغرافیا، مخاطبشناسی و زبان بدن را یکجا داشته باشد؛ مثلاً با کمک زبان بدن میتوانی حرفی را بزنی اما مردم نشوند.
شما جزو نخستین کسانی بودید که در ایران تقلید صدا و تقلید لهجه کردید. در روزهایی که حساسیت اقوام نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده با مانعی مواجه نشدهاید؟
موانع زیادی ایجادشده، اما با قاطعیت میتوانم بگویم بیش از نود درصد آنها بهقصد دفاع از قومیتها نبوده و پای مسائل سیاسی در میان بوده است؛ مثلاً یکبار در سال 1379 یکی از نمایندگان مجلس برای اینکه در شهر خودش رأی جمع کند یکسری آدم را اجیر میکند تا برنامهام را به هم بزنند. بعد هم در مجلس علیه من سخنرانی میکند که چرا حمید ماهیصفت با اقوام شوخی میکند. جالب اینجاست که این نماینده رأی نیاورد، اما من دارم به کارم ادامه میدهم و برای مردم جوک میگویم.
خود مردم به جوکهایی که با گویشهای مختلف تعریف میکنید چه واکنشی نشان میدهند؟
جالب است که مردم از شهرها و اقوام مختلف روی پیامگیر تلفنخانهام برایم جوک تعریف میکنند. این جوکها را ویرایش میکنم و بهقولمعروف زهرشان را میگیرم و درنهایت به این موضوع فکر میکنم که اصلاً به صلاح است که چنین جوکی را تعریف کنم یا نه؟ بعضی جوکها خاطرات واقعی من است و به نظرم بیشتر جوکها میتواند یک کلاغ چهل کلاغ شده یک واقعیت باشد. جوک گفتن آدابی دارد اما متأسفانه برخی بازیگران سینما حرفهایی به زبان میآورند که بدآموزی دارد.
اولین کسی که در فضای دو دهه قبل این شهامت را پیدا کرد که توأمان صدای چهرههای سیاسی را تقلید کند و با لهجههای مختلف جوک بگوید شما بودید. حمایت سازمان یا نهادهایی که معتقد بودند جامعه به سوپاپ نیاز دارد پشت سر شما بود یا تشخیص دادید برای مشهور شدن لازم است به خط قرمزها نزدیک شوید؟
همیشه پشتم به خدا گرم بوده است. چون نیتم شادی مردم بوده و هرگز به توهین متوسل نشدهام کسی نتوانسته مانع ادامه کارم شود. هنوز هم افرادی در خیابان یا در مراسم مختلف به من مراجعه میکنند و میگویند مرا حلال کن چون یکی از کسانی هستم که در فلان سال برنامه شما را به هم زدم. دوست فلان مداح میگوید تا 20 سال قبل شمشیر را برای تو از رو بسته بودم و به خانوادهام اجازه نمیدادم کلیپهایت را تماشا کنند و همان فرد مرا به عروسی پسرش دعوت میکنم تا برنامه اجرا کنم. در این سالهای طولانی خیلی تلاش کردم که اثبات کنم کارم فقط اجرای کمدی و جوک تعریف کردن است و لسآنجلسی نیستم یا از کره دیگری نیامدهام.
البته این زمان به هرکسی داده نشد و هنوز هم داده نمیشود.
در مراسم ارگانی که چشمم به مقامها و مسئولان قضایی و امنیتی میافتاد اعلام میکردم میخواهم برای ایرانیان خارج از کشور برنامه اجرا کنم تا خارجنشینها بدانند اینگونه نیست که سر هر کوچه جوانها را شلاق بزنند؛ مثلاً وقتی قرار بود در وزارت اطلاعات برنامه اجرا کنم از دوستان خواهش میکردم ترتیبی بدهند تا وزیر اطلاعات هم حضورداشته باشد و جالب اینکه مقامات وقتی برنامه را میدیدند تشکر میکردند. البته وقتی هم با موافقت مسئولان قضایی و امنیتی و برای اجرای برنامه به خارج از کشور رفتم مخالفان جدید پیدا کردم. یکبار در سوئد اجرا داشتم که میگفتند منافقین میخواهند برنامهات را به هم بزنند و در کانادا میگفتند سلطنتطلبها برنامهات را تحریم کردهاند، اما جالب اینکه بهرغم این تحریمها و تهدیدها همه سانسها پر میشد. اپوزیسیون خارج از کشور فکر میکردند به دستگاه خاصی تعلق دارم و حتی میگفتند شست دست ماهیصفت در جبهه قطعشده و او پاسدار است، درحالیکه انگشت من 10 سال قبل از شروع جنگ قطعشده بود. وقتی در اجراهای خارج از کشور از ارزشهای دینی و انقلابی دفاع کردم و دستآخر به کشور برگشتم خیلیها در داخل با من همراه شدند. یکی از مسئولان میگفت دریکی از جلسات گفتم ماهیصفت خوب ادا درمیآورد و در ایران ادای آنطرف آبیها را درمیآورد، اما اگر اذیتش کنیم به خارج از کشور میرود و ادای ما را درمیآورد، بنابراین بهتر است کاری به کارش نداشته باشیم و اجازه دهیم در ایران به کارش ادامه دهد.
ارتباطهای مستقیم با مقامات قضایی و مسئولان امنیتی هم در پایدار بودن کار شما تأثیر داشته است؟
من برای ارگانها و سازمانهای مختلف برنامه اجرا میکنم و در این اجراها دوستان زیادی پیداکردهام. یکبار به دادستان وقت گفتم که برای 2 شب اجرا در آمریکا 500 هزار دلار به من میدهند و با این پول تمام آرزوهای من برآورده میشود. دادستان گفت اگر میخواهی به میلت عمل کن، اما این کار به صلاحت نیست. من هم گفتم چشم و آن پیشنهاد را رد کردم. در ایران ماندم و با اجرای کمدی به درآمد خوبی رسیدم.
اجرای طنز و کمدی جماعتی را میخنداند، اما روی دیگر سکه این است که کمدینها معمولاً شاکی خصوصی هم دارند. در این سالها از بین هنرمندان و چهرههای سرشناس کسی به شما معترض شده؟
امروزه برخی کمدینهایی که استندآپ اجرا میکنند برای خنداندن مردم مشکلات داخلی را دستاویز قرار میدهند، اما شیوه من اینگونه نیست. پیشآمده که معاون وزیر یا فلان قاضی مرا جایی دیده و مؤدبانه نکتهای را گوشزد کرده و من هم پذیرفتهام. در برنامههایی که در داخل و خارج از کشور اجرا کردهام جوگیر نشدهام و عشق فرشقرمز نداشتهام. فالوئر برایم مهم نیست. هرروز از یک رنگ خاص دفاع نکردهام که بعدها بخواهم مورد غضب یک عده دیگر قرار بگیرم. بارها از ستادهای انتخاباتی مختلف از من دعوت کردهاند، اما ضمن عذرخواهی به آنها گفتهام که کار من صرفاً جوک تعریف کردن برای مردم است.
در مقایسه با دو دهه قبل کمکار شدهاید. فکر میکنید رقبا زیاد شدهاند یا ترجیح میدهید در سکوت به فعالیت هنری ادامه دهید؟
در مورد رقبا باید بگویم بهعنوان یک جوکر رقیب ندارم. کمدینهای امروزی در استندآپها برای مردم خاطره یا داستانهای خندهدار تعریف میکنند اما جوکر نداریم.3-2 سالی است که تشخیص دادهام اجرای خصوصی داشته باشم؛ درواقع به دلیل کثرت اجراهای خصوصی فرصت حضور در مراسم عمومی را ندارم. یک برنامه پرسروصدا در ماه را به 30 اجرا برای ارگانها و سازمانهای مختلف تبدیل کردهام و از طرفی ترجیح میدهم بدون سروصدا و با چراغ خاموش کار کنم. میخواهم فرصت را هم غنیمت بشمارم و به سایتهای داخلی و شبکههای ماهوارهای بگویم که راضی نیستم کلیپهایم را پخش کنند.
سلیقه و ذائقه مخاطبان شما در مقایسه با دهه هفتاد فرق کرده است؛ مردم این روزها راحت میخندند یا خنداندن آنها مشکل شده است؟
با گسترش فضای مجازی کارم نسبت به سالهای قبل سختتر شده است. مخاطب من بهاحتمال قریببهیقین همه جوکها را در فضای مجازی شنیده و در چنین شرایطی باید در اجرای هنری آیتمها دقت کرد. بارها به من گفتهاند این جوک را قبلاً شنیده بودیم، اما اینطور که شما تعریف میکنی خندهدارتر است. یک ضربالمثل ایتالیایی میگوید جوک صاحب ندارد و مال کسی است که قشنگتر تعریف کند. میخواهم بگویم در شرایط بد اقتصادی هم اگر جوک را قشنگ تعریف کنیم خنده را روی لب مردم مینشاند.
اجرای کمدی و طنز در کشور ما همیشه با محدودیتهایی همراه بوده است. فکر میکنید اگر در کشور دیگری زندگی میکردید کمدین موفقتری بودید؟
با قاطعیت میگویم با در نظر گرفتن همه شرایط، ایران برای ایرانیان بهترین کشور دنیاست. درجایی خواندم در کشورمان 41 درصد فرار مالیاتی داریم، درحالیکه در اروپا یک درصد هم کسی نمیتواند از پرداخت مالیات فرار کند. در مورد محدودیتها هم باید بگویم فرهنگ ما ایجاب میکند در اجراها حجب و حیا به خرج دهیم؛ مثلاً در اروپا بیشتر جوکها درباره کشیش و پلیس است، اما در ایران باید این موارد را رعایت کرد و اصلاً شدنی نیست.
اتفاقاً همین محدودیتها موجب میشود کمدین دستبهعصا مسیرش را طی کند.
در اجراهای داخل کشور با زبان بدن و با کمک فن بیان این محدودیتها را تعدیل میکنم؛ مثلاً در نیروی انتظامی برنامه اجرا کردهام و چند جوک پلیسی هم گفتهام یا در قم با روحانیت شوخی کردهام و کسی ناراحت نشده است. جوکها را بهگونهای تعریف میکنم که پلیس یا روحانی پیروز ماجرا باشد.
کمدیهایی که این روزها در برنامههای طنز تلویزیون اجرا میشود چقدر به استانداردهای استندآپ کمدی نزدیک است و این مدل اجراها را میپسندید یا نه؟
آنچه در اجراهای تلویزیونی میبینیم نوعی استندآپ بهشدت استریلیزه و چارچوب دار و قابل پخش است و اصلاً نکته قابل سانسور ندارد. یک دهه است که فضا برای اجرای کمدی مهیا شده و دست رامبد جوان درد نکند که به این جریان کمک کرده است. بهقولمعروف کاچی به از هیچی است و فعلاً باید به همین حد بسنده کنیم. مقام معظم رهبری در مورد لزوم شادی در جامعه 2 جمله دارند که به نظرم راهگشاست. ایشان فرمودند: «دشمن میآید و از ضعفهای ما استفاده میکند». بدون تعارف ما در بروز شادی ضعف داشتهایم. مقام معظم رهبری یکبار دیگر هم فرمودند: «همینکه مردم خوشحال میشوند و از شما مسئولان خوشحال تشکر میکنند، ازجمله اجرهایی است که خداوند نقداً به شما میپردازد». در استفتائات جدید مقام معظم رهبری آمده است که دست زدن فقط در اماکن مذهبی اشکال دارد. در مورد جوک گفتن و تقلید صدا هم فرمودهاند: «اگر توهینی در آن نباشد اشکالی ندارد». وقتی این چراغ سبزها روشن شد، صداوسیما هم به این نتیجه رسید که برنامهای مثل «خندوانه» را تولید کند. البته بچههای سینما که مخاطبان خودشان را هم دارند در این زمینه جنبه ندارند و هر حرف زشتی را به زبان میآورند. به نظرم انتقاد مسعود فراستی از محتوای فیلمهای کمدی که هماکنون تولید میشود درست است.
از برنامههای تلویزیونی مثل خندوانه برای اجرای استندآپ پیشنهاد داشتهاید؟
یکبار از دفتر رامبد جوان تماس گرفتند و در پاسخ به آنها گفتم چون از ابتدای کارم با تلویزیون همکاری نکردهام ترجیحم این است که همین شیوه را ادامه بدهم. فقط یکبار به برنامه «خوشا شیراز» که توسط علی ضیا در شیراز اجرا میشد رفتم که خوشبختانه ادامه پیدا نکرد. ماهیصفت و صداوسیما از ابتدا کاری به کار هم نداشتهاند و ترجیح میدهم این قطع رابطه ادامه داشته باشد. با صداوسیما همکاری نمیکنم، اما در جشنها و عروسی فرزندان مسئولان آن حضور دارم.
بیشتر کمدینهای امروزی پس از یک دوره همکاری با تلویزیون به شهرت رسیدهاند، اما شما همچنان از تلویزیون فاصله میگیرید. فکر میکنید فاصله گرفتن از صداوسیما به محبوبیت شما کمک میکند؟
فکر میکنم همکاری با صداوسیما محبوبیتم را خدشهدار میکند. موضوع دیگر این است که اگر کسی بدون کمک صداوسیما موفق شود هنر است. شاید برخی هنرمندان نیاز دارند که از طریق تلویزیون شناخته شوند. فرماندار خراسان جنوبی میگفت وقتی کتاب آموزش نماز را بین بچهها توزیع میکردیم با دیدن عکس تو ذوقزده میشدند و میگفتند این همان آقایی است که ما را میخنداند. پس آدمی مثل من به صداوسیما نیازی ندارد.
گاهی خبرهای تلخی در فضای مجازی منتشر میشود که بار طنز هم دارند. خندهدارترین خبری که در این سالها شنیدهاید کدام بوده است؟
در مجلس برای هر نماینده میکروفن نصبکردهاند تا آرام صحبت کند و صدایش بلند پخش شود. اینکه نمایندهای پشت میکروفن میایستد و فریاد میکشد برایم خندهدار است.
منبع: همشهری
کمدین زیاد داریم اما ایران یک جوکر دارد و آنهم حمید ماهی صفت است