هنر متعهد چیست؟ هنرمند متعهد کیست؟

27 بهمن 1398
«قتل در موقعیت 35 درجه شمالی» «قتل در موقعیت 35 درجه شمالی»

به بهانه اجرای نمایش « قتل در موقعیت 35 درجه شمالی»

 آزاده فخری، عضو انجمن منتقدان خانه تئاتر، عضو کانون نمایشنامه‌نویسان خانه تئاتر، مدیرمسئول «انتشارات ادبیات نمایشی»

«هنر متعهد» آن‌قدر در شکل سیاسی و فرمایشی به‌کاررفته که از اساس به دست‌آویزی مستعمل و منفور بدل شده است. درحالی‌که هنر به‌واقع حتی در انتزاعی‌ترین شکلش نمی‌تواند از تعهد به دور باشد. شکلِ هنر، در بی تعهدی نیز قطعاً به خویشتنِ خویش تعهد خواهد داشت، وگرنه که «بودنِ» هنر زیر سؤال خواهد رفت.

به‌هرروی، اصطلاح «هنر متعهد» در معنای متداول آن، اشاره به کارکرد­های اجتماعی و سیاسی هنر دارد. صفتِ «متعهد» به معنای الزام و قیدی است که هنر را در مسیر بازنمایی محتواهایی خارج از خودِ هنر قرار می‌­دهد. به قول «تروتسکی» در کتاب «هنر و ادبیات»: «فرم هنری مشخصاً و به میزان بسیار زیادی نا وابسته است، اما هنرمندی که این فرم هنری را خلق می‌کند و مخاطبی که از آن لذت می‌برد، ماشین‌های توخالی نیستند که یکی فرم را خلق کند و دیگری آن را درک کند».

« قتل در موقعیت 35 درجه شمالی»

امین میری از آن دست هنرمندانی است که با مرور آثارش بارقه‌ی هنر متعهد در ذهن روشن می‌شود. او هنرپیشه‌ی تئاتر و سینماست و البته که به همین بسنده نکرده و دستی در کارگردانیِ تئاتر دارد.

اولین نقش موردتوجه او، بازی در نقش یک استاد متعصب در نمایش «فاطمه محمدی، ابوبکر محمدی» به نویسندگی و کارگردانی جلال تجنگی در سال 1395 است که نشانه‌هایی از انتخاب‌های متفاوت او در تئاتر داشت. میری با چهره‌ی زابلی و لهجه‌ی بسیار عالی، این نقش را به باورپذیرترین شکل ایفا کرد. چهره‌ی سیه‌چرده‌ی هنوز مشهور نشده و بیان قوی و مستحکم او به باوراندن نقش یک راهنمای متعصّب غیر منعطف به مخاطب نمایش کمک به سزایی نمود.

و ناگهان جشنواره سی‌ و ششم تئاتر فجر سال 1396 و نمایش «شلتر». نمایش شلتر به نویسندگی ساناز بیان و با بازیگرهای غیرحرفه‌ای توسط امین میری کارگردانی شد و چهره‌ی جدیدی از این بازیگر نمایش داد. شلتر، از پس تحقیقات میدانی زاده شده بود. همراه با پخش تکه‌هایی از صداهای ضبط‌شده و واقعی نقش‌هایی که توسط بازیگران غیرحرفه‌ای ایفا شد. کار کردن با در مورد زنان خیابانی و با چنین متنی به معنای کار زیاد، تحقیق زیاد، رفت‌وآمد زیاد و نه شنیدن‌های بسیار از مراجع مختلف اجتماعی است.

اصطلاح «هنر متعهد» در معنای متداول آن، اشاره به کارکرد¬های اجتماعی و سیاسی هنر دارد

در پسِ آن، جمع‌کردن بازیگران مناسبِ هر نقش! بازیگرانی که این نمایش اولین – و چه‌بسا آخرین و تنها- کار بازیگری تمام عمرشان است. تمرین، تمرین، تمرین! و رسیدن به بازی‌هایی بسیار باورپذیر! که مخاطب نتواند تشخیص بدهد آیا تمام این بازیگران کارتن‌خواب بوده‌اند و خودشان را بازی می‌کنند؟ یا نقشی که به آن‌ها سپرده‌شده را؟! و چرا این‌چنین خوب بازی می‌کنند؟! پس تُپُقِ معمولِ هنرپیشه‌های حرفه‌ای کجاست؟! پس از یاد بردن متن نمایشنامه توسط هنرپیشه‌های باسابقه کو؟

و بعد از آن هنرپیشگی و نقش‌آفرینی میری در فیلم «شبی که ماه کامل شد» از نرگس آبیار. بازهم در نقش یک سنی مذهب زابلی و بعدازآن کارگردانی نمایش «قتل در موقعیت 35 درجه شمالی!»

اگر بدانیم که کشورهای سوریه، عراق، ایران، افغانستان و پاکستان جزو کشورهای مدار 35 درجه شمالی هستند تلنگر اولیه از همین اسم جالبِ نامعمول آغاز می‌شود.

جمله ابتدای بروشور نمایش این است: «بر اساس رمانِ «در خیابانی که تو در آن زندگی می‌کنی» اثر «ماری هیگینز کلارک» که پیش از آغاز نمایش و با توجه به اسمش، نوعی رد گم کردن به نظر می‌آید، ولی شاید هم این‌طور نیست! البته که خلاصه‌ی داستانِ کتاب، واقعاً خلاصه داستان این نمایش هم هست: «داستان کتاب ماجرای دل‌مشغولی‌های زن جوانی است که از دو قتلی که کاملاً به یکدیگر مربوط هستند، متحیر و آشفته شده است. قتل‌هایی که ۱۱۰ سال بین آن‌ها فاصله است. زنی که در پی یافتن اصل‌ونسب خویش است، خانه‌ی اجدادی خود را خریداری کرده است. او به‌خوبی می‌داند که خانواده‌اش آن را صدسال پیش، بعد از ناپدیدشدن یکی از دختران جوان خانواده فروخته‌اند. اکنون، یک قرن بعد، در حال بازسازی خانه و کندن حیاط خانه برای ساخت یک استخر-یا بازسازی- هستند. اسکلت زن جوانی از زیرخاک کشف می‌شود که در تحقیقات پلیس معلوم می‌شود متعلق به دختری است که چهار سال پیش در همین شهر ناپدیدشده بود. در دست این اسکلت، استخوان انگشت زن دیگری وجود دارد که هنوز حلقه‌ای در آن مانده؛ حلقه‌ای که جزو میراث یک‌شکل خانواده‌ زن صاحب‌خانه است. در تلاش برای یافتن رابطه میان این قتل‌ها، زن صاحب‌خانه به تهدیدی برای یک قاتل شرور و وحشت‌آفرین تبدیل می‌شود، قاتلی که درصدد است او را قربانی بعدی خود کند.»

امین میری

میری در میان این داستانِ پایه، داستان واقعی قتل‌های زنجیره‌ای زنان مفلوک تن‌فروش مشهدی را گنجانده است. داستان وحشت‌آفرینی که میری با کمک پخش طراحی‌های عکس‌گونه توسط ویدیو پروجکشن بر پرده‌ای بزرگ و نسبتاً وسیع در مقابل دیدگان مخاطب و موسیقی سنگین و نریشن وهم‌آلودی که در کمال خونسردی از سرنوشت جنازه‌ها یک‌به‌یک پرده برمی‌دارد، فضای داستانیِ به‌واقع ترسناک خلق کرده است.

ظاهر نمایش، اقتباسی از رمان خانم کلارک است، ولی در بطن نمایش موضوعی که به‌شدت با خاطره سازی دردناک یادآوری می‌شود، قتل زنان فقیر و بدبختی است که سعید حنایی به بهانه پاک‌سازی شهر مقدس مشهد از مرداد 1379 تا مرداد 1380، آن‌ها را به خانه خودش برده و در محلی که سکونتگاه همسر و فرزاندنش بود و در غیاب خانواده‌اش، این زنان را با خفه کردن، به قتل ‌رسانده است.

در همان سال‌ها، درباره روند دادگاه‌های سعید حنایی مستندی نیز ساخته شد. کارگردان فیلم درباره‌ تأثیر این فیلم بر روی خودش گفته است: «من در عرض یک روز با همسر، مادر، فرزند، برادران و دوستان حنایی مصاحبه کردم. صراحت آن‌ها در دفاع از یک جنایتکار و بی‌ارزش دانستن زندگی 16 قربانی او به دلیل این‌که روسپی بودند، مرا شگفت‌زده کرد. تکان‌دهنده‌ترین قسمت فیلم برای من هنوز صحبت‌های فرزند حنایی است که می‌گوید به راه پدرش ادامه خواهد داد». در جای‌جای نمایش میری تصویر و صدای حناچی بر روی پرده پخش می‌شود که با خونسردی تمام، نحوه قتل زنان را تشریح می‌کند. ولی به‌واقع تکان‌دهنده‌ترین قسمت نمایش –غیر از بازی بسیار خوب امیر جنانی در نقش هاشم- آخرین تصویری بود که روی پرده به نمایش در آمد! پسرک کم سن سعید حنایی که به کسانی که نگران مردن سعید بودند قول می‌داد که او جای پدرش را خواهد گرفت.

ولی میری به همین بسنده نکرده است، نمایش قتل در موقعیت 35 درجه شمالی، درواقع باهدف جمع‌آوری دیه برای یک نوجوان در آستانه‌ی اعدام اجرا شد. در شبی ویژه نیز با دعوت از فریدون شهبازیان، جهانگیر کوثری، رخشان بنی‌اعتماد، طیبه سیاوشی شاه‌عنایتی نماینده مجلس، با همکاری و همراهی مدیریت پردیس تئاتر شهرزاد؛ و با مشارکت جمع کثیری از نامداران و هنردوستان، جشن گلریزانی نیز برای جمع‌آوری مبلغ دیه برگزار گشت.

به این حجم از دغدغه‌مندی و دل‌نگرانی اجتماعی غیر از «هنر متعهد» چه نام دیگری می‌توان نهاد تا حق مطلب را به‌درستی ادا نماید؟

«شلتر»

خوشبختانه چنین هنرمندانی در تئاتر ما کم نیستند. خانم «ساناز بیان» که سال 1397 در جشن منتقدان خانه تئاتر با حضور دکتر امیر روشن، رئیس دبیرخانه مسئولیت اجتماعی و دکتر یونس مظلومی، مدیرعامل بیمه تعاون، نشان مسئولیت اجتماعی را برای کارگردانی خلاق و نگاه انسانی به مشکلات افراد ترنس‌سکشوال در نمایش «آبی مایل به صورتی» دریافت کرد، از این گروه است. این نمایش بخش مهمی از سخنانِ مگوی جامعه ایران است. این سخنان ظاهراً به‌قدری «مگو» است که اگر پیش‌ازاین و در ابتدای امر، فتوای موافق رهبر معظم انقلاب در مورد ایشان نبود، اوضاع بسیار سخت‌تر از این وضعیتی که اکنون برای این گروه انسانی است، می‌بود. خانم بیان در ضمن نویسنده نمایشنامه «شلتر» به کارگردانی امین میری است که در ابتدای مقاله از آن یاد شد.

دریافت نشان مسئولیت اجتماعی توسط این دو هنرمند، آقای امین میری و خانم ساناز بیان – از دو نهاد مختلف البته- نشان‌دهنده آن است که هنر متعهدانه با دغدغه‌ی دردهای اجتماعی از نظر قشر منتقد و از طرف باقی هنرمندان نیز ستوده و ارزشمند است. پس هنر متعهد، به‌خصوص در هنر تئاتر، هنوز آن معنای –متأسفانه- فرمایشی و دستوری و ریالی «هنر متعهد» را به خود نگرفته و همچنان نشان‌دهنده آن است که هنر نمایش و هنر تئاتر، سهم بسزایی در بالا بردن فرهنگ عمومی جامعه و پاسخگویی به نیازهای قشرهای مختلف جامعه را دارد.