دکتر مجيد رضائيان
از تيتر و براي تيتر نوشتن، كار سهل و ممتنعي است. تيتر درعینحال كه ميتواند همه خبر يا گزارش، گفتوگو، مطلب و يا هر چيز ديگري باشد ـ به دليل آنکه خلاصه، عصاره و نقطه برجسته آن است ـ لزوماً همه آن نيست. بنابراين سهل گویی براي موضوع تيتر، نبايد ما را بهاشتباه بيندازد كه ميتوانيم با اظهارنظري ساده، به ابعاد و تغييرات نوبه به نو شونده آن دستیابیم.
موضوعي كه درباره آن براي شما مينويسم، از يك دوره آموزشي، پژوهشي آغاز ميشود كه عنوان درسي «تیتر نویسی براي مطبوعات» ـ با نگاهي به تیتر نویسی تحليلي و راههاي تیتر زدن ـ را براي آن پيشنهاد كردم و تدريس آن در يك روزنامه صبح صورت گرفت. پس آنچه ارائه ميشود، فشرده آن بحث است كه اميدوارم در آينده بهطور مستقل و مبسوط به بازار نشر بيايد.
تيترشناسي، پيش از تیتر نویسی
مطلب را از نقطه پيش از تیتر نویسی آغاز ميكنيم. در هر دو نوع تيتر تحليلي و تيتر خبري، ما با سه عنصر تأثيرگذار بر تيتر مواجه هستيم. اين سه عنصر به ما ميآموزد كه قبل از ورود به دنياي پيچيده اما بهظاهر ساده تیتر نویسی مطبوعاتي، ابتدا بايد شناخت جديتري از عرصههايي كه بر تيتر تأثيرگذار هستند، پيدا كنيم:
- رسانهها تخصصيتر شدهاند.
- رويدادها ازنظر خط حركتي تفاوت كردهاند.
- افکار عمومی (مخاطب) انتظارات ديگري از تيتر بهعنوان زبان مطبوعات پیداکرده است.
تخصصيتر شدن رسانهها بر زبان مطبوعات يا تيتر، اين تأثير را برجاي گذاشته كه بهعنوانمثال نميتوان براي يك مطلب (شامل خبر، گزارش و...) در دو رسانه، يك تيتر واحد قائل شد. تنها كافي است كه دقت كنيم اين دو رسانه اگر يك رويكرد واحد ندارند، پس بهتر است تيترها نيز در هر دو متفاوت باشند.
خط حركتي رويدادها در سهنقطه حركت كمي، حركت كيفي و حجم متفاوت شدهاند: ازنظر كمي، پرشتاب ازنظر كيفي، پيچيده و ازنظر توليدي پرحجم شدهاند. حالا ميبينيد كه تیتر نویسی چندان ساده هم نيست. بهعنوانمثال حادثه 11 سپتامبر از لحظه وقوع تا لااقل 28 شبانهروز در مطبوعات دنيا، توليد دهها و شايد صدها خبر را با خود به همراه داشت. آيا ميشد فقط براي خبرهايي كه در همان روز 11 سپتامبر منتشر شد، تيترهايي مشابه زد؟
بیشتر بخوانید:
افکار عمومی پا بهپای تحولات در چند دهه اخير ـ از جنگ جهاني دوم تا 1980 و از پيدايش اينترنت تاكنون ـ متحول شده است. شاخصههاي اين تحول چنين هستند: تغيير در اطلاعات، تغيير در ديدگاه و تغيير در نيازها. بنابراين مخاطب امروز، با مخاطب حتي چند ماه پيش تفاوت كرده است. اینها عناصري هستند كه در هر دو نوع تيتر خبري و تيتر تحليلي بايد به آن توجه كنيم؛ عنصرهايي كاملاً تأثيرگذار كه خودشان را هنگام تیتر زنی به رخ ما ميكشند.
تيتر خبري ـ تيتر تحليلي؛ وجوه تفاوت
اگر الآن در يك آژانس خبري كار ميكنيد يا در يك سرويس تحريريه روزنامه، صرفاً مسئوليت خبري داريد و از شما در صفحات فيچر روزنامه مسئوليتي نميخواهند، به تيترهاي خبري توجه بيشتري داشته باشيد تا تيترهاي تحليلي؛ اما به ياد داشته باشيد تيترهاي تحليلي، رفتهرفته خودشان را بر تيترهاي خبري هم تحميل كردهاند. ديگر نميتوانيد صرفاً با اتکا به تيترهاي خبري مخاطب را به دنبال خودتان بكشانيد.
امانتداری در تيترهاي خبري، تمايلي است كه كار روزنامهنگاري و خبري شما را شرافتمندانه نگاه ميدارد، اما تصور نبايد كرد كه زدن تيترهاي تحليلي بهنوعی با اين امانتداری فاصله دارد؛ اما وجوه اين تفاوت: تيترهاي خبري، ابتدا مخاطب را ميبينند و او را از رويدادهاي اطراف و پشت سرش مطلع ميكنند، اما در تيترهاي تحليلي ابتدا، بايد مخاطب آنها را ببينند تا از كم و كيف، چگونگيها و چراييهاي رويداد آگاه شوند.
تيترهاي خبري، مخاطب را از چيزي كه مطلع نيست يا كمتر اطلاع دارد. «مطلع» ميكنند، ولي رويكرد اصلي تيترهاي تحليلي بر «دانستن» متكي و متمركز است. تيترهاي خبري، نگاه به اكنون و ديروز دارند، اما تيترهاي تحليلي نگاه به فردا. حتي اگر براي رويدادهاي روز نيز بخواهيم تيتر تحليلي بزنيم، لااقل نگاه به فردا را در آن ميبينيم.
تيترهاي خبري با چهارعنصر اول خبر، بيش از دو عنصر آخر (چگونه ـ چرا) سروكار دارد و اين عيب نيست، چراکه ذات خبر و تيتر خبري همين است؛ اما در تيتر تحليلي، بر دو عنصر آخر خبر تكيه ميشود. تيترهاي خبري، نگاه «اطلاعرساني» دارند با رويكردي شفاف و بيطرفانه، اما تيترهاي تحليلي، نگاهي انتقادي ـ تحليلي دارند با رويكردي مخاطب محور و گاه جانبدارانه. تيترهاي خبري، كمتر دچار محافظهكاري ميشوند و گاه به دليل ذات خبر ـ مانند واقعه واترگيت ـ منشأ يك افشاگري و رويداد بزرگ سياسي خواهند شد؛ تيترهاي تحليلي نيز چنين هستند، اما با رويكردِ پايبندي به دموكراسي و با تأثيري آرام و نه مقطعي.
نكته آخر اینکه تيترهاي خبري سمتوسوی «اشباع مخاطب» را نشانه ميگيرند و تيترهاي تحليلي «اقناع مخاطب».
تغيير در ادبيات تيتر
تيتر مدرن يا تيتر تحليلي، به يك نوع روزنامهنگاري، اختصاص ندارد، اما بايد قبول كنيم كه اين نوع تيتر، در روزنامهنگاري تحليلي، بيش از روزنامهنگاري عيني يا واقعگرا، كاربرد دارد. بااینهمه پنج عنصر زير، از عناصر پايهاي تغيير در ادبيات تيترهاي تحليلي به شمار ميآيند:
- ضرباهنگ
- نقطه طلايي
- كوتاهي
- ميزان همخواني با ليد
- عكس خوانشدن تيتر
تيترها، هميشه بايد از ضرباهنگ مناسبي برخوردار باشند؛ چه از جنس خبر باشند يا نباشند؛ اما فراموش نكنيم كه همين عنصر پايهاي، امروزه در تیتر نویسی مطبوعات تغييرات بسيار جدي ايجاد كرده است. شايد بسياري از تيترهايي كه تا ديروز در مطبوعات ايران و جهان، واقعاً بهعنوان «تيتر» شناخته ميشد، امروزه به «عبارت» بيشتر شباهت دارد. به همين دليل «ضرباهنگ» و روانتر شدن تيتر بهطوریکه آن را آهنگين كند، یکپایه جدي قلمداد شد. اين مسئله در كنار دو عنصر ديگر يعني نقطه طلايي و كوتاهتر شدن تيتر، دامنه اين تغيير را گستردهتر كرد.
عناصر حرفهاي در تحريريه مطبوعات ـ بهويژه سردبيران ـ به اين نتيجه دست يافتند كه هرچقدر تيتر از ضرباهنگ بيشتري برخوردار باشد، لاجرم به كوتاهتر شدن تيتر منتهي خواهد شد و اين امر عنصر ديگري را به ميان كشيد: وقتي تيتر كوتاهتر ميشود، دست سردبيران براي تأكيد بر روي مفهومي كه مدنظر دارند، بستهتر خواهد شد. بنابراين نقطه طلايي در تيتر جايگاه ويژهاي پيدا كرد. بهعنوانمثال اگر براي 11 سپتامبر تيتر بزنيم: رسوايي[1] (ننگ) (تيتر روزنامه هرالدتريبيون) ديگر نميتوانيم يك تيتر بيطرفانه بزنيم: (انفجارـ يك روزنامه صبح). يا بهعنوانمثال براي حمله امريكا به عراق ميشود تيترهاي زير را نوشت:
ــ حمله امريكا به عراق
ــ ديكتاتور در آستانه سقوط
ــ تروريسم هدف موشكهاي كروز
در هرکدام از اين سه تيتر، نقطه طلايي، «حمله آمريكا»، «ديكتاتور»، «تروريسم» است؛ بيترديد اين سه تيتر، يك پيام واحد را دنبال نميكنند، بلكه از سهنقطه طلایی و سه تأكيد واژگاني متفاوت برخوردارند. قانون نانوشته «همخواني ليد با تيتر» نيز، در تغيير ادبيات پیشگفته براي تيتر تا حدودي منسوخ شد. لزوماً الآن در تحريريه مطبوعات بزرگ دنیا و در اتاقهای خبر آژانسهاي معتبر خبري ـ چه ديداري، شنيداري يا داراي خروجي براي خبر ـ تيتر هميشه منطبق با ليد خبر نيست. سه عنصر پايهاي پيشين تأثير خود را تا آن حد بر جاي گذاشته كه تيتر گاه با يك يا دو كلمه، پيام اصلي خود را ميرساند و اين امر حتماً به معناي همخواني تيتر با ليد نخواهد بود.
اما بپذيريم كه «قانون همهیاهیچ» این بار در ادبيات تيتر و روزنامهنگاري مدرن و تحليلي، تأثير دوچنداني گذاشته است. واقعاً تصوير چنان خود را در روزنامهنگاري تحميل كرده كه اگر آن را از كنار تيتر برداريد، تيتر كاملاً بيهويت ميشود. اسم اين تأثير شگرف و كمنظير را ميتوان گذاشت «همهیاهیچ».
عكس، گاه همه تيتر را تشكيل ميدهد. بهطوریکه سردبيران مطبوعات امروز ايران و جهان، از آن به «عكس خوان شدن تيتر» تعبير ميكنند. به ديگر سخن، اين عكس است كه تيتر را تعبير و تعريف ميكند و نه تيتر، عكس را و اين تأثير بر ادبيات تیتر نویسی مطبوعات، پيامهاي ديگري را نيز با خود به همراه دارد:
ــ تصوير، بر كلام غلبه دارد
ــ تصوير، عنصر مكمل كلام است
ــ تصوير، گاه آفريننده خود تيتر است
ــ رسانههاي تصويري با قدرت شگرفشان، مطبوعات را بهطورجدی دنبال تصوير كشاندهاند.
انواع تيتر مدرن يا تحليلي
- تيترهاي تحليلي نتیجه گرا: مثل تيتر فرانكفورتر الگماينه براي بازگشت بينتيجه كلينتون از مسكو/كسي براي كلينتون كف نزد/
- تيترهاي تحليلي شخصیت محور: مثل تيتر آقاي الكابش، خبرنگار برجسته شبكه دوم تلويزيون فرانسه در مصاحبه با ميتران/ سرطان، ميتران را از اليزه بيرون ميراند/ يا تيتر اكثر مطبوعات منطقه براي حازمالشعلان/ ظهور صدام دوم در عراق.
- تيترهاي تحليلي موضوع محور: مانند تيتر مسعود بهنود براي يك مطلب تاريخي ـ سياسي در مجله آدينه/ ایکاش نفت نميبود/
- تيترهاي تحليلي هشداري: مانند تيتر روزنامه يوميوري براي حمله ارتش عراق به كويت/ خودكشي (ديكتاتور) حاكم مغرور.
- تيترهاي تحليلي آگهيدهنده: مثل تيتر مطبوعات ورزشي اروپا پس از پايان المپيك آتن و مشخص شدن نتيجه مدالها و اعلام پكن بهعنوان مقر بازیهای بعدي المپيك چشمباداميها، المپيك پكن را تسخير ميكنند/
- تيترهاي تحليلي شگفتيآور: مثل تيتر ايزوستيا (مسكو) براي پيشروي آب درياي خزر/2 استان ايران تا 5 سال ديگر در خشكي نميمانند/
از شش نوع تيتر تحليلي به يك وجه مشترك ميرسيم: تأكيد بر بازگشایی عنصرهاي چگونه و چرا در رويدادها.
ملاحظه ميكنيد كه در تيتر تحليلي موضوع محور به همان دليل كه بر موضوع يعني «نفت» تأكيد شده است، در تيتر نتیجه گرا، موضوع بيثمر بودن مذاكرات سياسيِ رئيسجمهور پيشين امريكا موردتوجه قرارگرفته و در بقيه موارد نيز، مسئله به همين شكل است؛ اما وجه مشترك دوم تيترهاي ششگانه تحليلي اين است كه «جهت و پیکان تیتر» به سمت مخاطب، رو به آينده است نه به پشت سر او، جهت تيترهاي تحليلي در هر شش نوع به سمت آينده تمركز دارد و اين از ذات و ساختار روزنامهنگاري مدرن يا امروزي ناشي ميشود.
يك توضيح:
جالب است بدانيم كه در تيترهاي رويداد محور كه در روزنامهنگاري تحليلي هم، از جايگاه مناسبي برخوردارند، عملاً كليت «رويداد» موردتوجه قرار ميگيرد نه يك عنصر خاص از رويداد. مثلاً به تيتر «طوفان ژاپن زلزله 92 را از خاطرهها پاك كرد» توجه كنيد. اين تيتر يك رويكرد مشخص دارد: رويداد محوري. در اينجا صرفاً طوفان ژاپن موردتوجه قرارگرفته و تا آخر نيز تركيب واژگاني به كمك رويداد اصلي ـ يعني طوفان ژاپن ـ آمده است.
نكته پاياني: مكملهاي ارتباط گر در تيتر
- مكملهاي اقناع گر
- مكملهاي شبه واقعیت[2]: (قياس يا ترويج ناآشنا به كمك آشنا)
- مكملهاي مشروعيت
هنگام تیتر زدن خوب است به مكملهاي تيتر توجه كنيم: آيا تيتر ما به يك مكمل اقناعكننده نياز دارد؟ آيا ضروري است تا با استفاده از عنصر قياس يا شبه واقعیت، تيتر را غني كنيم؟ يا نه هیچکدام. تيتر ما، ممكن است به عنصر تكميلي ديگري نيازمند باشد تا به او مشروعيت بيشتري نزد مخاطب ببخشد.
فرض كنيد ابتدا اين تيتر را زدهايد: نفت 50 دلاري، اما بعداً بخواهيد تيتر را كامل كنيد: نفت، بازار بورس را شوكه كرد. اين بار شما از خبرِ عبور قيمت نفت از مرز 50 دلار، عنصر اقناع گری كه بازار بورس هم با اين افزايش قيمت جهاني، شوكه شده است را وارد تيتر ميكنيد. در حالتهاي ديگر نيز، مسئله به همين شكل است. ميتوان مثالهايي را هم براي مكملهاي شبه واقعیت و مشروعيت آورد؛ اما به خاطر داشته باشيم كه همه اینها يك نكته جدي را به ما ميآموزد: تيتر تحليلي، توجه دادن مخاطب به عنصرهاي آخر خبر است، چگونگي و چرايي.
بنابراين، بيشتر بايد بدانيم كه آيا از دو عنصر آخر خبر، اطلاع و تحليل لازم را داريم يا نه؟ اگر دو عنصر آخر خبر براي شما هنوز معلوم نيست، سراغ تيتر تحليلي نرويد.
[1]. Infumy
[2]. Alligory